خانه > آهنگ زمانه > خوانندگان ایرانی > آنچه از خواندن یاد گرفتهام، مدیون فرهاد است | |||
آنچه از خواندن یاد گرفتهام، مدیون فرهاد استبابک مستوفیابراهیم حامدی معروف به «ابی» حالا دیگر نزدیک به چهار دهه است که میخواند و طی این مدت به جایگاه ویژهای در بین شنوندگان موسیقی پاپ ایرانی دست یافته است. ابی روز بیستم آوریل در رویال آلبرت هال لندن، یکی از بزرگترین و معروفترین تالارهای جهان کنسرت خواهد داشت. این کنسرت توسط یک موسسه خیریه برگزار میشود و عواید آن به بیماران ام اس تعلق خواهد گرفت. با او به گفوگو نشستهایم.
هرچند فرصت کوتاه است، اما میخواستم از این فرصت استفاده کنم، کمی برگردیم به عقب، به آغاز کار شما ... تا آنجا که حافظه من یاری کند، در خدمت هستم. میخواستم برگردم به شروع کار شما ... چه شد که به موسیقی و خوانندگی علاقهمند شدید و به سراغ این کار رفتید؟ اتفاق خاصی نیفتاد ... حسی بود که خداوند به من داده بود و بالطبع وقتی شما چنین چیزی را در نهان دارید به سراغش میروید، درست مثل دختربچهای که به نقاشی علاقه دارد و دائم به سراغ این کار میرود، من هم از زمانی که یادم میآید یعنی از زمان چهار پنج سالگی، میخواندم و رادیو گوش میکردم. فکر میکنم رادیو هم آن زمانها تازه آمده بود، چون دارم صحبت پنجاه و سه/چهار سال قبل را میکنم ... آهنگهایی که میگذاشت من خیلی توجه میکردم و این آهنگها را در خانه میخواندم، در کوچه برای بچه محلها میخواندم ... بعدها یواش یواش تبدیل شد به حرفهام، یعنی از چهارده/پانزده سالگی شروع شد. یکی از دوستان همکلاسیام رفت و گیتار یاد گرفت و من میخواندم. به تدریج چند تا دیگر از دوستان را پیدا کردیم و ارکستری تشکیل دادیم و شروع کردیم به خواندن. جای بخصوصی برنامه نداشتیم تا میرسیم به کاخهای جوانان که مرکزی بود برای اجرای برنامهها و خوب کار من ادامه پیدا کرد تا به امروز که در کنار شما هستم. اینجا ظاهراً یک نقطهی عطفی وجود دارد و این برنامه شماست با فریدون فرخزاد ... صد در صد ... ممنونم که اسم این زندهیاد رو بردید ... من همیشه گفتهام که فریدون فرخزاد در معرفی من به شنوندگانم نقش بسیار بسیار بالایی داشته است. همیشه هم در زمان زنده بودنش، ازش تشکر کردهام. بعد هم که بهشت رفت، هنوز هم ازش تشکر میکنم. آهنگ «شب» را من خوانده بودم، با آهنگ آقای منصور ایراننژاد و تنظیم محمد شمس و ترانه آقای سرفراز. بردم منزل آقای فرخزاد که بشنود. آن موقع یک شویی داشتند به نام «میخک نقرهای» که در این شو قرار بود که خوانندههای جدید را معرفی کنند که از آن میان میتوانم به آقای مرتضی اشاره کنم که هنوز کار میکنند. زندهیاد فرخزاد از آهنگ من بسیار خوشاش آمد و از من دعوت کردند که در برنامهشان حضور داشته باشم. به نظر من نقطه پرواز من از فریدون آغاز شد. روحش شاد، نور بر مزارش ببارد. بینهایت سپاسگذارم ازش. با آقای سرفراز چطور آشنا بودید؟ ترانه آقای سرفراز دست آقای ایراننژاد و محمد شمس بود و آهنگی ساخته بودند و یک روز که با هم بودیم من خواندم و به این نتیجه رسیدیم که این آهنگ با صدای من کار میکند و خوشبختانه کار کرد. من قبل از این آهنگ، آهنگهای دیگری هم خوانده بودم، اما میتوانم بگویم که با کمک فریدون، محمد شمس و آهنگساز، مردم مرا شناختند و دانستند که خوانندهای هست به اسم ابی که تازه وارد گود شده ... گروه «بلک کتز» بعد از این ماجرا بود؟ بله ... در همین زمانها بود که در باشگاهی در دانشگاه برنامه اجرا میکردم که آقای شهبال شبپره که آن موقع گروه بلک کتز را داشتند و هنوز هم دارند و آقای فرهاد - که روحش شاد؛ استاد من است و من این شانس را داشتم که سه سال در کنارش کار کنم و هر آنچه که از خواندن یاد گرفتهام از ایشان آموختهام - تصادفاً از جلوی سالن داشتند رد میشدند و صدای من را شنیدند و بعد صحبتی کردیم و من به گروه بلک کتز ملحق شدم و چه تجربه زیبایی از آن به دست آوردم. همیشه میگویم که بهترین زمان کار من زمانی بود که در کنار خواننده بزرگ، زندهیاد فرهاد بودم. طبیعتاً میشود کار شما را به دوره داخل ایران و بعد به اجبار در خارج از ایران تقسیم کرد. آیا فرق عمدهای بین دو این دوره میبینید؟ آیا مهاجرت تاثیری داشت و نوع کار شما را عوض کرد؟
صد در صد. غربت همیشه تاثیرگذار است در کار کسانی که در کار هنر هستند. ما به طور تصادفی بلند نشدیم که بیاییم در اروپا یا آمریکا زندگی کنیم. یک اجباری بود که بر اساس آن مجبور شدیم به جایی برویم که شناختی از آن نداشتیم. بالطبع این در کار آدم تاثیر میگذارد؛ در کار نویسنده، در کار ترانهسرا، در کار همه. ذهن و روح آدمی در یک جای غریبه نمیخواهم بگویم صدمه میبیند، اما طرز نگاهش نسبت به همه چیز فرق میکند، چون یک جابجایی اساسی اتفاق میافتد. بالطبع این در کار من هم اتفاق افتاده. همان موقع من آهنگهایی خواندم که هیچوقت در ایران در فکر خواندنش نبودم، از جمله آهنگ گل سرخ یا خانه سرخ. بعد دیگر زندگی روال خودش را پیدا میکند، اما سایه غربت و دوری از خانه و کاشانه روی سر شما هست، بنابر این در زندگی کاری شما نمیتواند بیتاثیر باشد. برسیم به کنسرت شما که قرار است ماه بعد در لندن برگزار شود ... اول این که «رویال البرت هال»، محل برگزاری این کنسرت تالار شگفتانگیزی است، یکی از معروفترین تالارهای جهان. چطور شد که در این تالار کنسرت خواهید داشت؟ دوم این که حال و هوای کنسرت به چه شکل خواهد بود؟ البته من خوشبختانه این شانس را داشتهام که در سالنهای بزرگ دنیا برنامه داشته باشم از جمله در«اپرا هاوس سیدنی» که با ارکستر سمفونیک سیدنی چند تا آهنگ خواندهام؛ جشن مهرگان بود، سالها پیش ... در آمریکا در بهترین سالنهای موجود خواندهام، مثل «کندی سنتر» در واشنگتن، همینطور در لس آنجلس و جاهای دیگر. در انگلیس همیشه ما گرفتاری جا داشتهایم. بهترین جایی که میتوانستیم پیدا کنیم جایی بود به اسم «لپله» که ما میرفتیم کار میکردیم. اما همیشه فکر میکردم ایرانیهایی که در لندن زندگی میکنند حقشان خیلی بیشتر از اینهاست و این شایستگی را دارند که در جایی مثل رویال آلبرت هال برنامهای را با خوانندهای که دوست دارند ببینند. البته این را میدانم که سالها قبل، شاید بیست و هفت هشت سال پیش، خانم هایده با آقای فرخزاد در این سالن برنامه داشتند ... هر وقت یاد فریدون عزیز میافتم غمگین میشوم ... بله، حالا این جامعه این شانس را به من داد که بتوانم در بهترین سالن انگلیس یا شاید بتوانم بگویم بهترین سالن اروپا برنامه اجرا کنم. برنامهای است کاملا خیریه در رابطه با بیماری ام اس. تمام کسانی که در این برنامه کار میکنند، همه داوطلبانه زحمت میکشند و با جان و دل کار میکنند، از جمله خود من. مزیتش غیر از مسائل خیریهاش که ثواب بسیار بزرگی است، مساله ارکستر است.
ارکستر بسیار بزرگی خواهیم داشت، ارکستر چهل نفره با رهبری آقای آندرانیک. آقای آندرانیک یکی از موزیسینهای نادر ایرانی است که شاید آن گونه که باید معرفی نشده. میتوانم بگویم که بهترین موزیسینی است که من در ایرانیها میشناسم؛ از نظر خلق آهنگ، تنظیم، رهبری یک ارکستر. کارهای آندرانیک را که میشنوید میفهمید که این کارها، کارهایی است متعلق به موزیسینی که بینهایت دانش دارد؛ دانشی بهاضافه احساس. اگر در کار موسیقی باشید، از کارهای آندرانیک شوکه میشوید. از این دوست خواهش کردم که در این کنسرت به من کمک کند، او هم خواهش من را اجابت کرد و لطف کرده و دارد میآید. به عنوان آخرین سوال ... رگههای قویای از سیاست در کار شما دیده میشود و مسائل روز سیاسی در کار شما تاثیر دارد، از جمله ترانه «خلیج فارس» یا کلیپی که مسلم منصوری برای شما ساخته ... میخواستم ببینم که چقدر آگاهانه خودتان را سیاسی میدانید یا این که ترجیح میدهید که هنرمند سیاسی قلمداد نشوید؟ من اصلاً میخواهم وارد مسائل سیاسی بشوم ... این وظیفه ماست. اگر کارهای سیاسی میخوانم، انجام وظیفه میکنم. من از قبل از انقلاب هم کارهای سیاسی میخواندم ... البته شاید بیشتر باید بگوییم اجتماعی. چون وقتی دارید درباره سیاست صحبت کنید، بیشتر مربوط میشود به آدمهایی که مملکت را میگردانند. مسائل و دردهای اجتماعی و این که چگونه باید از این مسائل نجات پیدا کرد، در آهنگهای من هست. میتوانیم اسم اینها را آهنگهای اجتماعی بگذاریم. من آهنگ «سیاهپوشها» را با مسلم منصوری کار کردم و ایشان لطف کردند تصویرهایی را که در ایران فیلمبرداری کرده بودند بر روی این آهنگ گذاشتند. خلیج کار محد شمس را وقتی بیست و هفت هشت سال پیش خودم شنیدم، کلمه قشنگی نیست اما باید بگویم موهای تنم سیخ شد! یا کارهای دیگر. من در هر آلبومی که دارم حداقل دو تا آهنگ اجتماعی دارم و باید هم داشته باشم. وقتی شما به عنوان خواننده مطرح میشوید کسانی که صدای شما را گوش میدهند، این انتظار را از شما دارند، و من هم با کمال میل، با طیب خاطر و آگاهی از همه چیزهایی که در مملکتم میگذرد - من هم تمام روزنامهها و مقالات را تعقیب میکنم - این آهنگها را میخوانم. من وظیفه دارم که مسائل اجتماعی مملکتم را تعقیب کنم. |
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
این باعث تاسف است که خوانندگان ایرانی چنان غرق در عوالم خود باورمندی می شوند که آنچه دیروز وامروزشان را می نوازاند را با نادید انگاری ی انگار بعمد به فراموشی وا می نهند.
-- بدون نام ، Mar 21, 2010در ارکستر بلک کتزی که ابی وشهرام را به شهرتی چنان رسانید که تا کنون ماندگار مانده است انگار هیچ موزیسینی نقشی چنان نداشت که از آن یادی شود نه ترمپتیستی چون منوچهر اسلامی که هنوز در داخل ایران با همۀ مشکلاتش به آموزش این فن شریف اهتمام ورزیده است و نه خسرو جعفری با آن لطافت و ظرافتِ دمیدن در ترومپتش که آوازهای ابی را برای دهه ها ماندگار کرد ونه از گیتاریست ها وباقی ارکستر...
ایا زمان آن نرسیده است که خوانندگان ترانه های روزهای از یاد رفتنی لحظه ایی به یاد آوردند که آنچه دارند از هماهنگی ارکستری است که اگر نبود هم اکنون ترانه های به یاد ماندنی اشان به یاد هیچکس هم نمی ماند.
ابی بسیار عزیز آیا زمان آن نرسیده است که یادی از آنها کنید که اگر نبودند و ارکستر شما را نمی ساختند اکنون چیزی به نام ترانه های ماندگار از شما بر جای نمی ماند.
سال نو به همۀ هنروران مبارک باد.
اولین روز از بهار یک هزارو سیصدوهشتادو نه.
مهدی رودسری
درود بر ابی!
-- مهدی ، Mar 21, 2010این چه عنوانیه؟ خوب بنویسید (یادگرفتن) آوازخوانی را مدیون فرهاد هستم! با این جمله بندی آوازخوانی مدیون فرهاد می شود نه ابی!
-- بدون نام ، Mar 21, 2010آنچه از خواندن یاد گرفته ام مدیون فرهاد "است"؟
این در کدام دستور زبان فارسی صحیح است؟
-- بدون نام ، Mar 21, 2010جونم!
-- مرد تنها ، Mar 21, 2010آ ماشالاه!
قربون تک تکتون برم من !
---------------------------------
لطفا "فرهاد مهراد" را به خودتان ربط ندهید آقای "ابی".
سپاس
-- محسن ، Mar 21, 2010عاشق ابی هستم. از باوجودترین آدمهای شعر و ترانه کشوری که عاشقش هستم.
خیلی باوجودی ابی! به احترامت تمام قد می ایستم.
-- بدون نام ، Mar 22, 2010زنده باشی تا همیشه تاریخ!
فقط سلطان بی چون و چرای موسیقی ایران زمین ابی بزرگ
-- امیر عاشق ابی ، Mar 29, 2010ابی همیشه بهترین بوده و خواهد ماند
زنده باد اقای صدا ابی همیشه جاودانه
سلام بر همه مخصوصا ابی نازنین
-- حمیدرضا ، Mar 31, 2010ازبابت کنسرت زیبایی که در دبی برگزار کردی سباسگدارم.همیشه تودهنم خواهی ماند.
دوستتدار همیشگیت
من عاشقتم ابی
-- مریم ، Apr 2, 2010با آهنگات زندگی میکنم
امیدوارم همیشه تو کارت موفق باشی ...
ممنون برای این مصاحبه.
-- S ، Apr 5, 2010مثل همیشه بهترین ها را برای خانوم مهشید خانوم , ابی و آدم هایی که دوست دارند از خدا می خواهم.
Ta jaye ke ebi e azizo mishnasam hichvaght nemige karesh siasate va varede in kare. Ino site shoma eshtebah neveshte.vali be onvane tamasha gare in maghale azaton mamnoonam
-- Ali.london ، Apr 7, 2010سلام
-- reza ، Apr 11, 2010ببخشید من در مورد نظر یکی از دوستان که گفتن خودتونو به فرهاد ربط ندین این جمله رو می گم.با مصاحبه ای که مجله موسیقیایی قرن21 با استاد فرهاد داشتن از ایشون پرسیدن که از صدای کدوم خواننده ایرانی خوشتون می یاد:
ایشون فرمودن که من از صدای ابی خوشم میاد چون فالش نمی خونن،خواستم اینو بگم.البته این مصاحبه مربوط می شه به سال 1377.
ابی جان خیلی می خوامت چون باهات بهترین خاطراتو دارم با «شب نیلوفری» عاشق شدم با «تحمل کن» گریه کردم و با «سیاه پوشات» و «درخت» به آزادی رسیدم.
همه اهنگاتو گوش دادم و برات ارزوی سلامتی دارم و امیدوارم که بتونم از نزدیک ببینمت.
به امید اون روز...
I love the way you sing
-- siamak ، Apr 12, 2010ابی جان در قلب تمام ایرانیان جا داری تو خلیج فارس را فارس نگه داشتی .
-- محمد حسن گنجی ، Apr 15, 2010اونایی که نظر چپکی می دن دارن عرب می زنن نه ایرانی
با سلام و خسته نباشيد خدمت شما دوستان عزيز راستش در كورد ابي هرجي بكم كم كفتم من كه در عراق زندكي ميكنم وقتي ابي به اربيل امد مكن به تنها ارزوم رسيدم اما نتوانستم با او عكس بكيرم و اميدوارم كة روزي با بزرك ترين ارزوى هنريمك برسم كه خواندن در كناره تنها صداي ماندكار اقاي صدا ابي است verigood ebi welove yuo ebi
-- saleh ebi ، Jul 13, 2010با سلام و خسته نباشيد . مصاحبه ي واقعا جالبي بود . ابي جان هميشه بهت افتخار مي كردم و حالا با اين مصاحبه بيشتر از قبل دوست دارم . هميشه آرزوي ديدار تو را دارم.تنها صداي ماندگار از آن توست .
-- ميلاد ، Jul 20, 2010ابي جان دوستت دارم. به اميد روزي كه تو اهواز كنسرت بزگزار كني.دوستدار شما احمد
-- احمد ، Jul 21, 2010ابی جون دوست دارم امیدوارم که یه روز تو ایران عزیز کنسرت برگزار کنی
-- بدون نام ، Jul 29, 2010just ebi
-- ع.ع ، Aug 2, 2010آقای ابی میمیرم برات،امید به اون روز که در ایران برنامه اجرا کنی و ما برای دیدن روی ماه شما و صدای شنیدنی شما به کنسرت بیایم.
-- فرید رضائی ، Aug 13, 2010دوست دار همیشگی شما.
سلام.ابی واقعا صدات عالیست .عاشق تمام ترانه هات هستم.فقط نتونستم گزینه عضویت تو سایت پیدا کنم
-- حامد ، Oct 2, 2010اول و آخر همه خوانندها ابـــــــــــــــــــــی
-- محسن ، Oct 5, 2010همین و بس
سلام میکنم به ابی عزیز و میگم ابی به عشقت زنده ایم صدات همیشه و همه جا تو ذهن و وجودمه.
-- مهدی ، Oct 15, 2010ابی آهنگهات اینقدر زیبا و پر معناست که هیچوقت ازش خسته نمیشم هیچوقت تکراری نمیشن.
زنده باد سلطان موسیقی ایران ابی عزیز
سلام بر آقاي صدا.
-- داود ، Nov 7, 2010اينو بدون هميشه در قلب ما بودي و هستي و خواهي بود.هميشه هم آقاي صدا بودي و هستي و خواهي بود.