خانه > پرسه در متن > ادبیات جهان > گریهی مردانه | |||
گریهی مردانهترجمهی ونداد زمانیv.zamaani@gmail.comشاید شما هم متوجه شدهاید که روزگار برای مردان در غرب از چشمانداز خوبی برخوردار نیست. میلیونها مرد کارشان را از دست دادهاند، درآمدشان کمتر شده است و به تعبیری سرنوشت مردان شبیه فرجامی است که در انتظار روزنامههاست. هر دوی آنها در حال از دست دادن موقعیت پرشکوه خود هستند. هم روزنامهها و هم مردان از قطار زندگی سریع و هر لحظه نو شونده عقب ماندهاند.
اما دور افتادن و از دور خارج شدن مردان از موقعیت همیشگیشان، باعث رونق گرفتن نسل جدیدی از مجلههای مردانه شده است که توجه و تأکیدشان را در دنیای «جهانیشده»، معطوف حمایت و راهنمایی از جنسی میکنند که به سرعت در حال از دست دادن جلال و جبروت دیرینهی خویش است. مجلههای تثبیتشدهای چون «ماکسیم» و «سلامت مردان» با آنکه روزهای سخت مالی را پشت سر میگذارند، هنوز بر طبل دبدبه و کبکبهای میکوبند که دیگر وجود ندارد. هنوز تیترهای سنتی نظیر«درست کردن اندام زیبا برای کنار ساحل» و «آیا داشتن دوست دختر جذاب حقتان است؟» حکایت از آن دارد که آنها به عمق تغییرات جدید پی نبردهاند. مجلههای معروفی چون «جی. کیو»1 و «اسکوایر» و حتی «پلی بوی» که سنگرهای پرقدرت و مورد علاقهی مردان قرن بیستم بودهاند بیشتر از سایرین همچون کبک سر خود را به زیر برف بردهاند. تبلیغات شیک ادوکلن با عکس مردانی که بلوزهای کشمیر به تن دارند در کنار آگهی کفشهای بسیار گران برای بازی «گلف» و تشویق برای یافتن بهترین و گرانترین آبجوهای جهان، نشاندهندهی انکارِ زوال دوران برو و بیای مردانهای است که بهشدت در حال رنگ باختن است. فخر و بیتوجهی نشریات سنتی مردانه که همچنان تمام همّ و غم خود را برای دیدن لباس زیر هنرپیشههای لَوند متمرکز کردهاند و با اصرار تمام به انکار تغییرات اجتماعی پرداختهاند زمینه را برای نشریات جوانِ هوشمند که برخاسته از دلِ واقعیتهای روزمرهی زندگی در جوامع صنعتی هستند مهیا کرده است. طی سالهای گذشته نسل جدیدی از مجلههای مردانه پا به عرصهی وجود گذاشتهاند که به وضوح پی بردهاند که «مردسالاری» با سرعت تمام در حال رنگ باختن است و به همین خاطر خواهان ارائهی تصویر واقعیتری از «مردانگی» در قرن بیستویکم هستند. هدف اصلی نشریات مردانهی جدید بازسازی حیثیت و غروری است که در نیم قرن گذشته در مسیر زوال بوده است ولی با سرسختی و لجاجت تمام توسط خودِ مردان انکار شده است. وبسایت «هنرِ مرد بودن»2 که فقط چند سالی از راه اندازی آن میگذرد ماهانه بیش از ۳۰۰ هزار بازدیدکننده را جذب خود میکند. «برَت مک کی»، خالق این وبسایت، از الهام ناگهانی که برای راهاندازی مجلهی متفاوتی برای مردان به سراغش آمده میگوید: «در حین ورق زدن مجلهای معروف، ناگهان متوجه این مسئله شدم که همهی مطالب و تصاویر مجله به شدت تکراری است. مقالهها یا در حال توضیح راهحلهایی برای به رختخواب کشاندن هرچه بیشتر دختران هستند و یا به ما مردان میآموزند چگونه خوشاندام شویم».
دبیر مجلهی«هنرِ مرد بودن» میگوید: «خواستهها، آرزوها و دغدغههای مردان جوان با اطلاعات و دنیای خیالی ارائهشده در مجلات مشهور مردانه که به فکر سفر ۵۰ هزار دلاری به دور دنیا هستند و راههای دستیابی به پستانهای بزرگ «میگن فوکس» را تخیل میکنند بسیار فرق میکند. آیا این همهی چیزی است که ما به عنوان «مرد» میشناسیم و باید باور داشته باشیم؟» از دید سردبیر جوان، مجلهی مردان معاصر احتیاجی به زرق و برق مردان مشهور ندارد. به نظر او مردان به تقویت روحیه و مرام بیشتر از خوشاندام بودن محتاج هستند. او به همراه همسرش «کیت» آستینها را بالا زدند و هدف خود را متوجه آن کردند که به مردان بیاموزند چگونه همسر و پدر و دوست بهتری باشند؟ از آن پس سلسله مقالاتی چون «شوالیهی مدرن»، «گمگشتگی و سقوط محبت» و حتی مقالاتی که در عمل یادآور وظایف همیشگی مرد در خانه بوده است نظیر «ابزارشناسی: چگونگی استفاده از پیچگوشتی» در صفحات سایت قرار گرفت و با استقبال بسیار گسترده مردان روبرو شد. ایدهی بازسازی شرف و منزلت «مردان» به موج جدیدی تبدیل شد که با رخنه در انتشارات امریکایی که سردمدار اصلی ماجرا هستند در غرب گسترش یافت. در ماههای اخیر سایتهای مشابهی شروع به کار کردند که هدفشان را «نجات مردان» اعلام کردهاند. مجلهی «مرد خانه» و «پروژهی مرد خوب» از جملهی آنها هستند که ضمن فاصلهگرفتن از مجلات شیک و تجاری ادعا میکنند که خواهان ارائهی تعریف جدیدتری از «مرد بودن» هستند.
نسل جدید نویسندگان، صاحبنظران، روزنامهنگاران، عکاسان مدُ در مجلههای جدید مردانه به سادهترین شکل ممکن اعلام میکنند که «مرگ بر سینهی ستبر، زندهباد درآغوش گرفتن». مجلات مردانهی جدی بعد از دهها سال فاصله به تاکتیک مجلههای زنانه نزدیک میشوند که در حال انتقاد مستمر و پیگیر از خود هستند و همواره به دنبال نشان دادن راههایی هستند که از زنان انسانهای بهتر و موفقتری بسازد. در زمانهای که درصد تحصیلات دانشگاهی زنان بیشتر از مردان است، در دورهای که زنان روز به روز از استقلال مادی و شخصیتی بیشتری برخوردار میشوند، در عصری که زنان به وظیفهی بیچون و چرای ازدواج و بچهدار شدن گردن نمینهند و با محرومیت جنسی مبارزه میکنند، بیدلیل نیست که مجلههای محجوب و واقعنگارانهتری برای مردان به راه میافتد که از مردان میخواهد از گریه کردن نترسند و حیثیت مردانگی را با مهربان و با وفابودن ارزیابی میکنند. پانوشتها:1-GQ, Esquire, Playboy 2-The Art of Manliness -.Greg Beato, Real Men Cry and Do Laundry, An anthropology of the new male self-improvement mags.here |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آره،آره.اولش فمینیست ها به مردها می گویند شما چرا گریه نمی کنید یا مردانگی شما به درد ما نمی خورد (به قول نویسنده این متن «مرگ بر سینهی ستبر») بعد از مدتی از شروع می کنند به مسخره کردن که مردها دیگر مرد نیستند.
-- بدون نام ، Oct 22, 2010کافی است نویسنده این مقاله سری بزند به کتاب فروش هایی آمریکا تا در بخش کتاب های مربوط به «روابط» با حجم عظیمی از عناوینی رو به رو شود که همگی به یک چیز اشاره دارند:مشکل چیست؟چرا مرد واقعی کمیاب شده؟ که اتفاقا نویسنده اکثر این کتب خانوم ها هستند.
آقای زمانی نمی دانم به چه زبانی از شما تشکر کنم ولی حقیقت هایی که مطرح می کنید واقعی است. من تازگی ها شرمی ندارم از اینکه گاهی گریه کنم
-- m-y ، Oct 22, 2010یعنی می شود روزی را ببینیم که مردها محبت را به لذت ترجیح دهند؟
-- بدون نام ، Oct 22, 2010چه مقاله جالبی و نویی. واقعا لذت بردم!
-- مونا ، Oct 23, 2010به بدون نام:اینکه مردها لذت رو به محبت ترجیح میرن یه تصویر خیلی کلیشه ای از مردهاست. وگرنه اگه یه سری به سرشماری های مربوط بزنی می بینی که مردها و زن ها در خیانت به همسر تقریبا یکسان هستند. مردها صرفا در ابراز احساساتشون و بروز درونشون صادق ترند. شاید به خاطر فرهنگ جامعه باشه و این که اونها اون طوری که هستن کم و بیش پذیرفته شدن (بر خلاف زن و طبیعت پیچیده اش).
ادبیات فارسی پر است از شاعر مرد و همه آنها تقریبا بلا استثنا در اشعارشان در حال خون گریه کردن هستند. اصولا احساس نمی کنم که وضعیت زنان در دوره جدید و چالش آنها با نقشهای اجتماعی جدید وضعیت بهتری باشد.
-- مجد ، Oct 24, 2010مجدد عزیز
-- ونداد زمانی ، Nov 1, 2010شکی نیست که مدینه فاضله ای هنوز در جهان شکل نگرفته ولی از یکی دو قرن گذشته وضعیت بشر و طبیعتاً بخش محدود نگه داشته تر آن یعنی زنان بهتر شده است. با این وجود باید درخواستها و توقعات را همیشه بالا نگه داشت تا هر روز بهتر از پیش گردد.
مرسی از ترجمهی خوبتون...
-- کاوه ، Nov 5, 2010