تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
بخش دوم

ادبیات بعد از خفقان بلوک شرق

ترجمه‌‌ی آزاد: ونداد زمانی
v.zamaani@gmail.com

نقد تحلیلی خانم «کاترین رابه» در مقاله‌ی جامع «برچیده شدن مه» که درباره‌ی ادبیات بعد از خفقان بلوک شرق است، در کنار نویسندگان دیگر، به پیتر ناداس نویسنده‌ی مجاری می‌پردازد که تبلور خلاقانه‌ترین ابراز وجود ادبی بعد از فروپاشی دیوار برلین بوده‌ است.

تمام زمینه‌های پیدایش یک نگاه همه‌جانبه و جادویی برای نویسنده‌ای توانا فراهم بود، داستانی که بتواند در بی‌طرفی ذاتی خود، تاریخ محو شده در زیر غبار سنگین مه را به تصویر بکشد. پیشگویی روشنفکران اروپای شرقی و تولد انتشارات آزاد دست به دست هم دادند تا «یک کتاب خاطرات» نوشته‌ی پیتر ناداس از دل بیش از نیم قرن استبداد عروج کند.

سئوالی که ذهن منتقد ادبی را به خود مشغول کرده این است که پیتر ناداس چگونه توانسته است از درون سیستم بسته‌ی استبدادی که وظیفه‌ی اصلی‌اش خرد کردن هرگونه ابراز وجود فردی بود، سر بر آورد؟ «یک کتاب خاطرات» چگونه توانسته اولین اعتراضات بعد از مرگ استالین در سال ۱۹۵۳ را با جنبش اعتراضی «بهار پراگ» که با ورود تانک‌های روسی به چکسلواکی در هم شکسته شد، پیوند بزند؟ چگونه و با چه بصیرت ذاتی، پیتر ناداس توانسته است ماجراهای فوق را در کنار یک داستان عاشقانه در برلین دهه‌ی ۷۰ گرد‌ آورد؟


پیتر ناداس

وظیفه‌ی کشف و تدوین «فردیت» انسان مدرنی که تئودور آدورنو آن را به رمان و نویسندگی در دنیای مدرن نسبت داده بود در عطش شورآفرین پیتر ناداس به اولین گام اساسی برای بازسازی و تدوین تاریخ مسخ‌شده‌‌ی اروپایی تبدیل گشت که به دو تکه‌ی متفاوت تبدیل شده بود. از این به بعد نگاه‌ جست‌وجوگر منتقدان در پی صدای دیگری بود که قرار بود بر دوش فردیتی قرار بگیرد که سنگ بنای آن را پیتر ناداس گذاشته است.

تخریب برنامه‌ریزی شده‌ی شخصیت انسانی در جوامعی که با استبداد عقیدتی استالینیستی اداره می‌شدند توانسته بود همه‌ی زوایای عمومی و خصوصی جوامع تحت کنترل را مسموم و مخدوش سازد. ظلم و خشونت چندش‌آوری که مبنای آن بی‌حرمتی به انسان و تعیین سرنوشت او بو،د بر این نیت انحصارطلبانه استوار بود که دیکتاتورها، قیم بی‌چون و چرایی هستند که می‌خواهند به زور مدینه‌ی فاضله‌ی اعتقادی‌شان را برای همه بر پا سازند.

گریز به واقعیت تلخ و دردناک ایران که بیش از ۳۰ سال در دایره‌ی نکبتی مشابه با آن‌چه گریبان بلوک شرق را گرفته بود ضروری است چون طبق ادعایی که در بخش نخست مقاله شده بود، جامعه‌ی ایرانی نیز قاطعانه در حال رهایی از چنبره‌ی مار استبدادی است که بر گلوی ملت ما حلقه زده است.

بی‌تردید رد پای نمونه‌های اولیه‌ی نویسندگان خلاق ایرانی که بتوانند دغدغه‌ها و آرزوهای ملت ایران را به تصویر بکشند هم می‌توان در داخل ایران و هم در تبعید جست‌وجو کرد. مهسا محب‌علی و رضا قاسمی که نماینده‌ی دو نسل و دو دوره‌ی مختلف فرهنگی‌-اجتماعی ایران معاصر هستند، در آثارشان نشان دادند که قابلیت آن را دارند که بلندگوی ادبیات داستانی را به عنوان یک ابزار اصلی برای ایران استبداد زده تسخیر کنند.

پیتر ناداس مجاری به پشتوانه‌ی سبک روایت و گرته‌برداری از ساختمان جمله‌نویسی، تفسیر طولانی و بسیار جزئی‌نگرِ توماس مان و پروست، هر آنچه را بر سر ملت‌های اروپای شرقی آمده بود تصویر کرد، و ترس از مذهب کاتولیک را که جیمز جویس و قهرمان اصلی‌اش استیون دِدالوس در شیوه‌ی سیال ذهن منعکس کرده‌اند نیز به کار گرفت.


ادبیات غنی ایران که ترکیب بسیار وسیعی از حماسه‌سرایی شکوهمند فردوسی، نظم پاک و سلیس حافظ، تفکر صوفیانه‌ی مولوی، طبیعت‌سرایی منوچهری و متون انتزاعی سهروردی را در کنار سایر شیوه‌های ابراز ادبی گرد آورده است، می‌تواند مبنایی باشد برای بازسازی هر آنچه در سه دهه‌ی اخیر تخریب و غارت شده است.

بی‌تردید دستاوردهای داستان‌نویسی و شعر مدرن نیز شانه‌ی تنومندی است که نویسندگان معاصر ایران می‌توانند بر فراز آن امکان رویت گسترده‌تری را برای خود سامان ببینند. انتزاع سرشار از تنفر در نوشته‌های هدایت، ضرب‌آهنگ عصبی موجود در جملات کوتاه جلال آل احمد، فردیت پر‌غرور نوشته‌های ابراهیم گلستان، تخیل بی‌باکانه‌ی شهرنوش پارسی‌پور، روایت صمیمی سیال ذهن منیرو روانی‌پور و شخصیت‌پردازی‌های غزاله علیزاده، باغچه‌ی رنگارنگی از ادب فارسی معاصر است که نبوغ تطبیقی نویسندگان معاصر را طلب می‌کند.

خانم کاترین در ادامه‌ی تبیینِ تحول ادبیات در اروپای شرقی، به روند جایگزینی انتشارات دولتی با مؤسسات خصوصی نشر می‌پردازد. در بازار آزاد اگر سود فروش کتاب به ناشر برگردد، چرخ نشر لنگ نمی‌زند و ناشر می‌تواند بخشی از سودی را که عایدش شده است، در جهت رشد بنگاه نشر کتاب به‌کار گیرد.


بر پایه همین ضرورت بود که موج وسیعی از مترجمان، سردبیران فصلنامه‌های ادبی و روزنامه‌نگاران به انگیزه‌ی کشف شاهکار دیگر رهسپار مراکز مهم ادبی نظیر مسکو، پراگ، برلین و حتی مناطق و استان‌های ناشناخته در اروپای شرقی شدند. این امر باعث شد تا تبادل اطلاعات، دیدگاه‌ها و سلیقه‌‌ها در این بخش از اروپا و در بین نویسندگانش با سرعتی خارق‌العاده‌ صورت پذیرد.

در تابستان سال ۱۹۹۳ نویسنده‌ی چک «جکیم توپال» که آن‌ موقع ۳۱ ساله بود، به پشتوانه‌ی کمک مالی یک موسسه‌ی ادبی در کافه‌ای واقع در یک دهکده‌ی ویلایی نشسته بود و به رمانی می‌اندیشید که در طول اقامت سه‌ماهه‌اش باید می‌نوشت. او در همان کافه‌ای نشسته بود که ۲۰ سال قبل «الکساندر سولژنیتسن» مهمان دوستی بود که به او در همان محل اجازه‌ی اقامت و فرصت نوشتن داده بود.


جکیم توپال

جکیم توپال در بحبوحه‌ی انقلاب مخملی همراه با سایر نویسندگان در دوران هرج و مرج و بحران اقتصادی بعد از فروپاشی دولت‌های سوسیالیستی، ناچار بود که برای دریافت دستمزدی ناچیز، تعداد بیشماری مقاله برای روزنامه‌ها و فصلنامه‌ها تدارک ببیند تا بتواند از راه نویسندگی به زندگی‌اش نویسنده ادامه بدهد.

او که با ذوق تمام در جامعه‌ی آزاد شده‌ایی زندگی می‌کرد که تجربه و تصورش تا چند سال قبل رویایی دست‌نیافتنی به نظر می‌رسید، با انرژی باورنکردنی مشغول نوشتن شد. توپال همه‌ی تخیل و فکرش را روی این مسئله متمرکز کرد که چگونگه مسیر حوادث به انفجار اجتماعی بلوک شرق منجر شد؟ سه ماه بعد شاهکاری که همه به دنبال کشف‌اش بودند با عنوان «شهر، خواهر، نقره» نوشته شد.

ادامه دارد

منابع:

Katharina Raabe, As the fog lifted. Literature in eastern central Europe since 1989

Peter Nádas, A Book of Memories (English trans. 1997 by Ivan Sanders), 435, original Hungarian published in 1986).

Jachym Topol, CITY, SILVER, SISTER, Translated by Alex Zucker, Catbird Press 2000

Share/Save/Bookmark

بخش نخست
ادبیات بعد از خفقان

نظرهای خوانندگان

تفسیر کوتاه و ضربتی خودتان از ادبیات گذشته ایران گواهی می دهد که شناخت مناسبی از آن دارید اما این طور که معلوم است با ادبیات ده سال اخیر زیاد آشنا نیستید. آوردن نام دو نویسنده ایرانی بدون آوردن دلیل آدم را خدای نکرده یاد باند بازی های مرسوم بین ایرانیان می اندازد

-- سامان جوانفر ، Sep 8, 2010

ایا از قلم انداختن نام گلشیری عمدی و بر حسب سلیقه بود؟

-- بدون نام ، Sep 8, 2010

فرض مقاله براینستکه آزادی در ایران به وجود آمده است!!!شاید بهار آزادی داشتیم ولی هنوز راه درازی تاخود آزادی در پیش است.

-- بدون نام ، Sep 8, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)