خانه > رضا دانشور > Jan 2008 | |
Jan 2008گفتوگویی با پرویز قلیچخانی بخش دوم «من کاری را کردم که تواناییاش را داشتم»پرویز قلیچخانی در گفتوگو با رضا دانشور: «با پیشرفت اینترنت، روز به روز کیفیت کارها پایین آمده است. امروز دیگر شما نمیبینید که یک قصهنویس بتواند شاخص باشد. سعی کردهاند همهی قصهنویسها را، همهی شاعرها، همهی سیاستمدارها را، همه را همعرض کنند. این آن چیزی است که به نظر من در اینترنت دارد به آن دامن زده میشود و آیندهی زیاد خوبی هم ندارد.» گفتوگویی با پرویز قلیچخانی «ادبیات تبعید با ادبیات مهاجرت تفاوت دارد»پرویز قلیچخانی: «ادبیات تبعید، ادبیاتی است که در جامعه اجازه انتشار ندارد و سانسور میشود. ولی ادبیات مهاجرت ادبیاتی است که در واقع خود تولیدکننده آگاهانه مهاجرت کرده و تولیداتش تولیداتی است که به راحتی در ایران هم قابل چاپ است.» برنامهی خاطرهخوانی- بخش سی و هفتم چهار دبلیو. داول ما را بردند به محل دانشسرای دختران، نزدیک میدان صداوسیما. آنجا پیادهمان کردند و اسم و مشخصاتمان را نوشتند. معلوم شد همه آدمهای متشخصی هستیم. دو نفر دبیر داشتیم، دوتا مهندس، یک پژوهشگر آستان قدس رضوی، کارمند و الاآخر. برنامهی خاطرهخوانی - بخش سی و ششم مهدی با من استتو البرز یه قانون وجود داشت که معلمها میتونستن بچههاشون رو بدون امتحان ورودی ثبت نام کنن. با وجود تغییر اوضاع و احوال، این قانون هنوز پابرجا بود و مهدی اینجوری بهحساب شده بود «البرزی». اوضاع درسیاش خیلی بد بود. معلمها همهش بهش میگفتن: «تو با این درسنخوندنت داری آبروی باباتو میبری.» گفتگو با ایرج مصداقی - بخش دوم «چیزی که میماند، زندگی است»گفتگو با ایرج مصداقی- بخش دوم: بیان بعضی روزها و ساعات و دقایق برای من خیلی مهم بود، در ارتباط با دوستانم یا اتفاقاتی که افتاده است. به عنوان مثال یکی از دوستانم به نام فیروز الوندی به شکل بسیار دردناکی خودکشی کرد. در یک توالت از سیفونی که فقط کمتر از یک متر بلندی داشت، به شکل نشسته، یعنی پایش را به گردنش بسته بود و روی یک پایش نشسته بود. خودش را خفه کرد. من با این صحنه روبهرو شدم اما در واقع آن چه را که من از این واقعه بیان میکنم، داستان نیست. گفتوگو با ایرج مصداقی - بخش نخست برای آنهایی که این دوره را ندیدهاندایرج مصداقی سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۱ را به دلیل فعالیتهای سیاسی در زندان سپری کرد و سال ۱۳۷۳ از ایران خارج شد . او کتاب «نه زیستن، نه مرگ» را که تلفیقی از خاطرات و گزارش از زندانهای جمهوری اسلامی است، سال ۲۰۰۴ میلادی در چهار جلد در سوئد منتشر کرد. در بخش نخست گفتگویمان، با او از کتابش گفتیم؛ از هدفش از مکتوب کردن این خاطرات و از مقایسه آن با دیگر روایاتی که سایرین از آن سالها گفتهاند و نوشتهاند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|