خانه > رضا دانشور > Dec 2007 | |
Dec 2007برنامهی خاطرهخوانی - بخش سی و پنجم خاطره ميثم«خيلى زود يك تاكسى ديگر كه خالى بود گذشت و رفت. پيش خودم گفتم يعنى چه؟ اين تاكسیها چرا مرا نمیبينند؟ ناگهان احساس عجيبى همه وجودم را گرفت. در يك لحظه آمد و تصرف كرد و مجال انديشيدن نداد. آن احساس مرگ من بود. آن رانندهها هيچكدام مرا نديده بودند و اين در آن لحظه ی خاص دليل خوب و قانع كنندهاى بود كه من مرده باشم.» رضا دانشور در این برنامه از سریبرنامههای خاطرهخوانی از تجربه مرگ میگوید و از احساس منحصر به فرد آن. گفتگو با کامران دیبا، معمارِ سرشناس ایرانی - بخش سوم و پایانی «بعد از انقلاب، معماری به کلی عریان شد»پیش از این، دو بخش از گفتگو با کامران دیبا، معمار و نقاش معروف ایرانی را خواندید. او در بخش سوم و پایانی این گفتگو میگوید: «میتوان گفت که معماری قبل از انقلاب باحجاب بود و پدران ما با معماری باحجاب بزرگ شده بودند و نسل ما یواش یواش این حجاب را از بین میبرد. از همه عجیبتر این است که بعد از انقلاب با اینکه حجاب برگشت؛ ولی در معماری به کلی عریان شد.» گفتگو با کامران دیبا، معمارِ سرشناس ایرانی - بخش دوم «توجه نکردن به هنر باعث منزوی شدن میشود»کامران دیبا یکی از معماران صاحب سبک ایرانی است. بخشی از مهمترین و معروفترین سازههای او، موزه هنرهای معاصر ایران، فرهنگسرا و پارک نیاوران و پارک شفق است. او در بخش دوم گفتوگوی خود با زمانه میگوید: «حضور در صحنه بینالمللی هنر برای هنرمند محلی لازم است. ما در ایران این شانس را نداشتیم و ممکن است در آینده پیدا کنیم. الان هنرمندانی داریم که اسمشان در منابع هنری غرب ظاهر میشود یا هنرمندان ایرانی داریم که در غرب زندگی میکنند و شناخته شده هستند مخصوصا زنان ایرانی» گفتگو با کامران دیبا، معمارِ سرشناس ایرانی - بخش نخست «هنر در انزوا، سرخوردگی و عقبافتادگی است»کامران دیبا، معمارِ موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگسرای نیاوران، شهرک نوین شوشتر و پروژههای مختلف دیگر است. او در بخش نخست گفتگویش با رادیو زمانه گفت: «همان طور که میدانید، هنر در انزوا نیست. مخصوصاً اگر به قرن ۲۱ نگاه کنیم، میبینیم که همه چیز جهانی شده است. علم و صنعت و اخلاق و دین و ... جهانی شده است. پس عملاً همان طور که افکار در سطح دنیا گسترش پیدا کرده است و جهانی شده، طبیعتاً هنر هم در جهت جهانی شدن پیش میرود.» برنامهی خاطرهخوانی - بخش سی و چهارم پاهای عجیب معلم زبان هلندیبه زحمت میتوانستم بفهمم دارد دربارهی چه موضوعی حرف میزند. فقط میتوانستم در سیلاب کلماتش چیزهای دربارهی سلامتی، بیمارستان و یک مشکل کمر حدس بزنم و همین کلمات در یک لحظه با تصویر او که لنگلنگان از در وارد شده بود به ذهنم هجوم آورد و باعث شد که بیمقدمه بپرم وسط حرفش و بپرسم: «امروز پات درد میکنه کیس؟» |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|