خانه > وبلاگ زمانه > Jan 2007 | |
Jan 2007روايت (های شخصی) و ارجاع (به ديگری)گزارش زندگی پارسیپور، توان جدیدی به رسانهی زمانه داد. اگر پیشتر گفتهبودم که روی آوردنِ چهرههای سرشناس به ضبط خانگی و پخش برنامههایشان در زمانه، یکی از دستاوردهای بزرگ این رادیوست؛ حالا میتوانیم با افتخار بگوییم که گزارش و روایتِ شخصی آدمهای سرشناس، در برنامهای مثل «گزارش یک زندگی»، آشکارتر در جهتِ سیاستهای زمانه قرار میگیرد. روایتِ خاطرههای فروغ هم ادامه دارد و روایتِ شخصی را در زمانه پررنگتر میکند. در گفتگوها بر روایتهای شخصی بیشتر انگشت گذاشته میشود و خلاصه، همهی اینها خوب است. همچنان امّا یک گام اساسی دیگر میتوان برداشت. گامی که شاید نبودش را تنها «یک سر و هزار سودا» تا حدّی جبران میکند. آنچه فقدانش را حس میکنم روایتِ زندگی آدمهای «معمولی»ست. تا صدای نويسندگان ما حفظ شودآبکنار به درستی می نويسد چه خوب می شد مثلاً داستانِ داش آکل یا علویه خانم را با صدای خودِ هدایت می شنیدیم؛ یا چوبک تکه ای از سنگ صبورش را می خواند یا داستان پیراهن زرشکی اش را؛ یا ساعدی داستان زنبورک خانه را می خواند و برایمان یادگار می گذاشت؛ یا نمی دانم بهرام صادقی داستانِ با کمال تاسف یا زنجیر را می خواند با آن طنزِ تلخ و سیاهش ... راستی چه حـظّی می بردیم. اما اگر از آن نويسندگان چيزی نماند با آنکه راديو هم بود و مايه اش دعوتی بود، اما ما نبايد دست روی دست بگذاريم. مجموعه برنامه داستانخوانی نويسندگان در راديو زمانه به هدف گردآوردن گنجينه ای از صدای نويسندگان ما فراهم شده است. تفاوت راديوهای جوان و گفتگو با زمانهبا تعدّد رسانهها ـ رسانههایی که گاهی دسترسی بهشان خیلی سادهست ـ کار زمانه البتّه دشوار است. در ایران، رادیو جوان، برای بسیاری ـ همانطور که در وبلاگهایشان مینویسند ـ جای کاستها و سیدیها را در خودروها گرفته. رادیو گفتگو هم ـ همانطور که باز از بعضی وبلاگها مشهود است ـ کمکم دارد جایش را باز میکند. علیرغم اینها، کار زمانه میتواند مشخّصاً آسان باشد؛ اگر بداند مطابقِ سیاستِ هوشمندانهی تأسیس اش، قرار است کجا را بگیرد. - در اين شماره نقدی بر: گزارش نمايشگاه بدن، حقوق بشر و کلاغستون بهتر است از مثال شروع کنيم و از روايت شخصی حرف بزنيمدیدهبانی سیاستهای اطّلاعرسانی «زمانه»، منطبق با برداشتیست که شخصاً از سیاستهای متناسب با رسانهای چون زمانه ـ که گفته قرار است از وبلاگ بیاموزد ـ دارم. همانطور که در يادداشت پيشين خود گفتم هر یک از ما که همراهِ زمانه در کلاس درس وبلاگ شرکت کردهایم، میتوانیم ارزیابی خودمان را مطابق آنچه مهم میشماریم، بیان کنیم. یکی از کلیدهای موفقیّت، ارزیابی مستمر است؛ استمرار ارزیابی هم مطمئناً از یک نفر ساخته نیست. متأسّفانه از سالهای دور تا هنوز هم در کلاسهای درس به ما آموختهاند که فقط معلّم حق ارزیابی دانشآموز را دارد. حالآنکه به نظرم همه ـ از معلّم تا همکلاسی، از اولیای دانشآموز تا خودِ او ـ حق دارند همدیگر را ارزیابی کنند. معنای «تمرینِ بازی در جمعِ تماشاگران» همین است. - اين هفته: نقد موسيقی ملل، انديشه انتقادی، يک سر و هزار سودا و يک خبر دیدهبانی سیاستهای اطّلاعرسانی زمانهماجرا خيلی ساده است: ما چند ماه است که برنامه های زمانه را ديده بانی می کنيم و نتايج آن را در حلقه همکاران زمانه توزيع می کنيم. نخست از يکی از حرفه ای های راديو در اروپا خواستيم برنامه ها را دو بار در هفته ضبط و بررسی و نقد کند و در يک ماه گذشته نيز فريد حائری نژاد تهيه کننده سرشناس سی بی سی کانادا اين نقد را بر عهده داشته است. فريد يک از برندگان اصلی در مسابقه نقد زمانه بود و ما از زمانی که نتايج مشخص شد اين کار را به او سفارش داديم. چند هفته ای است که نقد برنامه ها را بر اساس سياستهای رسانه ای زمانه نيز آغاز کرده ايم و اين کار را وبلاگ نويس جوان و خوشفکر ايرانی پويان بر عهده دارد. از اين هفته يک ويرايش فشرده از نقدهای او را برای مخاطبان زمانه منتشر می کنيم تا به آن اصل که در آغاز گفته ايم پايبند مانده باشيم: تمرين بازی در جمع تماشاگران. نظر-بازی زمانه: توپ در زمين "شما"می دانم و اين آسان است دانستن اش که هر موضع و رفتاری که زمانه برگزيند گروهی با آن موافق خواهند بود و گروهی بدان انتقاد خواهند داشت. اما چاره ای نيست جز تکيه بر نظر آنها که وارد بازی می شوند. اگر کسی می خواهد زمانه را شکل دهد الان وقت اش است. زمانه را جدی گرفتن ِ اين بازی خواهد ساخت (برای جلوگيری از بدخوانی: جدی گرفتن اين بازی، زمانه را خواهد ساخت) و کسانی که تغيير در زمانه آنقدر برايشان جدی است که وقت می گذارند و نظر می دهند. باشگاه زمانه پس از اين بازی به برنده بازی واگذار خواهد شد! To read this post in English CLICK to see the extended entry |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|