خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «مرگ، وسیلهی ادامهی حیات نظام فاشیستی است» | |||
«مرگ، وسیلهی ادامهی حیات نظام فاشیستی است»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comاین روزها یادآور قتل عام زندانیان سیاسی در ایران، در تابستان ۱۳۶۷، به دستور آیتالله خمینی است. بیست و یکمین سالگرد آن کشتار گروهی در زندانهای ایران، با افشای قتل عام، شکنجه و تجاوز در زندانهای جمهوری اسلامی، در جریان سرکوب اعتراضهای مسالمتآمیز همین چند ماه گذشته، همزمان شده است. خانوادههای کشتار زندانیان سال ۶۷ در ایران و خارج از ایران، برای گردهمآییهایی فراخوان دادهاند. در ایران، خانوادهها روز جمعه ششم شهریور، در خاوران گرد میآیند. به همین مناسبت، در سایتهای مختلف، در ایران و خارج از ایران، اسناد و تاریخچهی کشتار زندانیان در تابستان ۶۷، به وفور منتشر شده است؛ از متن نامهی آیتالله خمینی و دستور وی به کمیتهای، شامل نیری، اشراقی و پورمحمدی که به «کمیتهی مرگ» معروف شدند، گرفته تا نامهی تاریخی آیتالله منتظری که جای ویژهای در میان این اسناد دارد. در این نامه آیتالله منتظری، خطاب به خمینی مینویسد: «آیا میدانید که جنایاتی در زندانهای جمهوری اسلامی به نام اسلام، در حال وقوع هستند که شبیه آن در رژیم منحوس شاه هرگز دیده نشده است؟ آیا میدانید تعداد زیادی از زندانیها تحت شکنجه، توسط بازجویانشان کشته شدهاند؟ آیا میدانید در برخی از زندانهای جمهوری اسلامی، دختران جوان به زور، مورد تجاوز قرار میگیرند؟» به این مناسبت با آقای ابوالحسن بنیصدر، نخستین رییس جمهوری اسلامی ایران که اکنون ساکن فرانسه است، به گفت و گو نشستهام.
آقای بنیصدر، شما از سالها پیش از این کشتار در مهاجرت و در فرانسه زندگی میکردید، اما روزنامهی شما با نام «انقلاب اسلامی در هجرت»، برای نخستین بار متن نامهی آقای منتظری را منتشر کرد. این نامه چگونه به دست شما رسید؟ این نامه را از ترکیه به آدرس من پست کرده بودند؛ سه نامه بود که یادداشتی هم همراه آن بود. مضمون این یادداشت، تا جایی که به یاد دارم، تقریباً این بود: «در دفاع از حقوق این مظلومان، کشور و اسلام، این نامهها را به شما میسپاریم. از آنها استفاده کنید.»
مفاد این نامه، تا آن زمان فاش نشده بود؟ چرا، بعدها معلوم شد که این نامهها در قلمرو محدودی در تهران پخش شده بود و آقای خمینی هم به آقای منتظری گفته بود که اگر نامه انتشار پیدا کند، با او تا آخر خواهد رفت. چنین تهدیدی هم شده بود. دفتر من سه نامهی رسیده را به زبانهای فرانسه و انگلیسی ترجمه کرد و به مطبوعات دنیا داد که به طور وسیع پخش شد. واکنشها نسبت به آن چه بود؟ واکنش در دنیا که بسیار وسیع بود. چرا که بشریت دوران بعد از جنگ دوم جهانی، بعد از نازیسم و استالینیسم، با واقعهی عجیبی روبهرو میشد و آگاه شده بود که گویا این ماجراها ادامه دارد. نظامهای استبدادی از این نوع نمردهاند و از بین نرفتهاند. بلکه سرجایشان هستند و میتوانند چنین کشتاری را در زندانها انجام بدهند و چند ماه هم مخفی بماند. اگر آن نامه نمیرسید، معلوم نبود چند ماه دیگر هم آن جنایات مخوف مخفی میماند. بعد از انتشار، طبیعتاً در خود کشور هم بازتاب داشت و مجوزی شد برای این که آقای خمینی، آقای منتظری را مجبور به استعفا از قائممقامی خود او، به عنوان ولی فقیه، بکند. البته، معلوم شد که این مسأله هم دستاویزی بیش نبوده است. به لحاظ این که آنچه اساساً موجب مجبور کردن او به استعفا شد، افشا شدن ماجرای «ایران گیت» بود و این که ایران گیتیها که الان هم دارند بر ایران حکومت میکنند و خود آقای خمینی، به این نتیجه رسیده بودند که در صورتی که آقای منتظری در مقام خود بماند، رژیمی که ایجاد کردهاند، آنطور که آنها میخواهند، نخواهد ماند. نتیجه این که کودتایی انجام دادند؛ اگر فرض کنیم که کودتا عبارت است از حذف بخشی از جنبههای قانونی که هنوز در یک رژیم استبدادی وجود دارد، دومین کودتایی بود که در این رژیم انجام گرفت. به نظر شما، انتشار این نامه و نامههای دیگری که آقای منتظری نوشته است، در جلوگیری از ادامهی اعدامها و شکنجهها در زندانهای جمهوری اسلامی، نقشی بازی کرد؟ آقای منتظری پیش از نامهی سال ۶۷ که من از او منتشر کردم، در سال ۶۵ هم نامههایی با این مضامین نوشته بود که استمراری را میرساند. حتا قبل از سال ۶۵ هم مدتی نمایندههای او از زندانها بازدید میکردند و تا حد زیادی از شکنجه و اعدامهای برقآسا کاستند. بدون تردید این نامهها هم در کاستن اعدامها نقش داشته است. اما مهم این است که این شهادتها که شهادت آقای منتظری یکی از آنها است، مشروعیتی را از رژیم گرفت که اگر از دست نمیداد، عمرش میتوانست درازتر شود. هرکس که شهادت به حق، به حقی از حقوق انسانی که در این رژیم تضییع میشود میدهد، عمر استبداد را در این کشور کوتاه میکند. با گذشت بیست و یک سال از کشتار گروهی زندانیان سیاسی، چرا بار دیگر این رویداد بازتولید شده و صدها معترض به نتیجهی انتخابات در زندانها مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفتهاند یا کشته شدهاند؟ بعد هم به نوشتهی «سایت نوروز» گروهی از کشته شدهها، بینام و نشان، به خاک سپرده شدهاند، همانطور که قربانیان آن کشتار در گورستان خاوران دفن شدند؟ اهمیت سوال شما در این است که ماهیت رژیم، ماهیتی فاشیستی، استالینیتسی است و گذشت زمان آن را تعدیل نمیکند. این مسألهی بسیار مهمی است که باید پیش از این بیشتر به آن توجه میشد. امروز شاهد جلسات محاکمهی جریانی در ایران هستیم که صحنههای بسیار شرمآوری است و انسان را منزجر میکند از این که در این زمان، در وطن او چنین صحنههایی را باید ببیند. این که چرا این کارها هنوز انجام میشود، به این دلیل است که طبیعت این رژیم عوض نشده است که، همان طبیعت است. ضعفش بیشتر شده، نزدیکیاش به مرگ بیشتر شده؛ نتیجه این که دست و پا میزند. همهی رژیمهایی از این نوع، طرز فکرشان این است که فکر میکنند مرگ، وسیلهی ادامهی حیات آنها است. چرا که دیدِ قدرتمدار کوتاه است، دور را نمیبیند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
این جمله آقای بنی صدر واقعا خواندنی است که:"هرکس که شهادت به حق، به حقی از حقوق انسانی که در این رژیم تضییع میشود میدهد، عمر استبداد را در این کشور کوتاه میکند."
-- کریمی ، Aug 29, 2009اگر ایرانیان در داخل و خارج همین یک حق را پاس می داشتند، استبداد در کشور ما این قدر توسعه نمی یافت