تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارشی از هیجدهمین سالگرد قتل شاپور بختیار

بختیار، مردی برای تمامی عقاید

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

روز ششم اوت ۱۹۹۱، رادیوی خبری دولتی فرانسه، برنامه‏‏های عادی خود را قطع و این خبر را اعلام کرد: «شاپور بختیار، آخرین نخست‏وزیر محمد رضا پهلوی، آخرین شاه ایران، در خانه‏اش در حومه‏ی پاریس، به قتل رسید.»

مردی که دکترای علوم سیاسی خود را از دانشگاه سوربن دریافت کرد؛ در جنگ‏های داخلی اسپانیا علیه فرانکو جنگید؛ همراه نیروهای مقاومت فرانسه، به عنوان داوطلب در جنگ علیه اشغال فرانسه از سوی نازی‏ها حاضر بود؛ در جریان ملی شدن صنعت نفت با مصدق همراهی کرد؛ در زمان اوج‏گیری انقلاب، مقام نخست‏وزیری را قبول کرد؛ پس از اعلام بی‏طرفی ارتش، مجبور به زندگی مخفی و سپس سفر به فرانسه شد؛ نهضت مقاومت ملی را بنیان گذاشت و به مخالفت صریح با جمهوری اسلامی پرداخت.

دو بار طرح‏هایی برای ترور او ناموفق ماند. اما بار آخر در تاریخ پانزدهم مرداد ۱۳۷۰، برابر با ششم اوت ۱۹۹۱، شاپور بختیار و منشی وی، سروش کتیبه، در خانه‏ی مسکونی‏اش در حومه‏ی پاریس، توسط گروهی سه نفره به قتل رسید که یکی از آن‏ها در سویس دستگیر و به فرانسه تحویل داده شد.

او در طول محاکمه‏اش در سال ۱۹۹۴، اعتراف کرد که جمهوری اسلامی وی و همکارانش را مأمور قتل شاپور بختیار کرده بود. در هیجدهمین سالگرد قتل شاپور بختیار، در گورستان «مون‏پارناس» بزرگداشت او با حضور گروهی از ایرانیان برپا شد.

Download it Here!

دکتر منوچهر رزم‏آرا، جراح قلب و از همکاران شاپور بختیار، از هم‏زمانی هیجدهمین سالگرد قتل شاپور بختیار با رویدادهای اخیر ایران، سخن گفت:

قیام ملی و شجاعت بی‏نظیر ملت به پاخاسته و ندای آزادی چهره‏ی گل‏گون به خون ندا و سهراب و ترانه، آبرو و حیثیت ایران را بالا برد و تحسین تمام مردم دنیا را که شیفتیه‏ی آزادی هستند، برانگیخت.

سی سال قبل، زنده‏یاد شاپور بختیار، همین اصول: آزادی، مردم‌سالاری، حاکمیت ملت در چهارچوب حاکمیت ملی و لائیسیته را با قاطعیت و شجاعتی کم‏نظیر و در خور تحسین، به ملت ایران متذکر گردید. در شرایط کنونی، در ماه‏های تیر و مرداد خونین، با ندای نداها و ترانه‏ها و سهراب‏ها و قیام ملی، صدها بار جای بختیار خالی!

نسل جدید بهای سنگینی با خون، اشتباه فاجعه‏آمیز نسل گذشته و پدران خود را می‏پردازد. ولی با اراده‏ای خلل‏ناپذیر مصمم است که به این نظام واپس‏گرا، نقطه‏ی پایان بگذارد و آن را به زباله‏دان تاریخ بسپارد. زنده باد ایران! خاطره‏ی جان باختگان جاویدان!


دکتر منوچهر رزم‏آرا

سپس نواری از سخنرانی بختیار پخش شد و پس از آن هادی خرسندی، شاعر طنزپرداز که برای همین مراسم به پاریس آمده بود، ضمن بیان خاطره‏ای از بختیار، چنین گفت:

ارادت من به دکتر بختیار، بعد از سی سال، روز به روز افزون شده، مثل خیلی از شما و من همیشه دریغم هست که سی سال پیش ما دکتر بختیار داشتیم، به عنوان شخص اول مملکت، یا نخست وزیر مملکت و امروز بعد از سی سال، احمدی‏نژاد را داریم.

یادم می‏آید که همه‏ی این روزها را آقای دکتر بختیار، یک جورهایی به ما حالی کرد و گفت از زیر دیکتاتوری چکمه می‏روید زیر دیکتاتوری نعلین! ما آن موقع‏ها فکر کردیم، نعلین سبک‏تر است. نگو، نعلین را هر روز می‏زنند، بعدش هم باز دوباره چکمه به دنبالش خواهد آمد.

من بیشتر از این حرفی ندارم، برای این‏جا و الان، گو این‌که آن‏چه می‏خواهم بگویم، یکی از شعرهایی است که به دکتر ذونور تقدیم کردم (روزگاری، روزگاری داشتیم) که اخیراً هم آن را در تلویزیون خواندم.

اما امروز به مناسبت این ایام و اوضاعی که می‏گذرد، دو بیت برایتان می‏خوانم. شعری است در رابطه با نهضت سبز:

همه‏ی رنگ‏ها دل‏انگیز است
چون بیاید زمان آزادی.
خوش بود پای خود دراز کنی
زیر رنگین‏کمان آزادی!


در پایان این مراسم، از سیروس آموزگار، نویسنده، روزنامه‏نگار و از همکاران شاپور بختیار، پرسیدم: فکر می‏کنید اگر شاپور بختیار زنده بود، چه واکنشی به رویدادهای اخیر ایران نشان می‏داد؟

واکنش او که معلوم و روشن است. ولی بپرسید چه حُسنی داشت؟ حُسن حضور او این بود که برای اولین بار یک حرکت کلی ایرانی‏ها، یک سر پیدا می‏کرد. برای این‌که دکتر بختیار را همه، چپ و راست، قبول داشتند و همه‏ی حرف‏هایی که راجع به ایران، گذشته‏ و آینده‏ی آخوند‏ها گفته بود، به حقیقت پیوسته بود.

بنابراین، به طور طبیعی، ایشان سر و رهبر این ماجرا می‏شد. بدون هیچ تردیدی، خیلی خیلی زود این ماجراها به نتیجه‏ی قطعی خود می‏رسید. الان یکی از بزرگ‏ترین مسایلی که در ایران و در خارج وجود دارد، عبارت از این است که این حرکت‏ها سر ندارد.

یعنی رهبر ندارد، در نتیجه هماهنگی ندارند و کاری نمی‏توانند بکنند. ولی اگر آدمی مثل دکتر بختیار بود، بدون هیچ تردیدی، می‏توانست تمام ایرانی‏ها را متحد کند و می‏توانست به راحتی، حرکتی را که شروع شده و حرکت بسیار به حقی هست، به نتیجه برساند.

برخی نوشته‏اند که او قبل از این‌که به قتل برسد، مقداری از دنیای سیاست کنار کشیده بود…

در همان لحظات، بعضی از حرکت‏ها و اتحادها شروع شده بود. این که بسیاری از آدم‏ها از چپ چپ تا راست راست متحد شوند، شروع شده بود که البته، مبتکر آن آقای برومند، به اتفاق آقای بابک امیرخسروی و آقای مدنی بودند.

این سه پایه‏گذار بودند و همه‏ی آن‏ها هم به طور طبیعی، آقای بختیار را به عنوان رهبر، پذیرفته بودند. این خبر به ایران هم رسیده بود و واقعاً، آن‏ها هدف خود را درست انتخاب کرده بودند. ولی این‌که ایشان در سال‏های آخر زندگی یا لااقل در ماه‏های آخر زندگی‏اش، خود را از سیاست کنار کشیده بود، کاملاً دروغ است.

برای این‌که حتا دو قاتلی که آمدند، بهانه‏ای که برای نزدیک شدن به دکتر بختیار جستند، عبارت از این بود که پیشنهادی برای ایجاد حرکت‏هایی در داخل داشتند. حال این‌که چگونه این ماجرا اتفاق افتاد که آدم باهوشی مثل دکتر بختیار گول خورد، مسأله‏ای است که باید مفصل‏تر درباره‏ی آن صحبت کرد.


عکس‌ها: ایرج ادیب‌زاده

فکر می‏کنید، جای‏شان امروز خالی است؟

صد در صد! نه تنها من، همه‏. حتا کسانی که در آن دوره مخالف دکتر بختیار بودند، الان به سادگی قبول دارند که امروز حضور دکتر بختیار به راحتی می‏توانست این حرکت را به صورت یک حرکت زنده و بسیار پرمعنا و پرهدف دربیاورد و به نتیجه برساند. هیچ تردیدی نیست.

چون او تنها آدمی بود که استراتژی داشت، هدف داشت، می‏دانست چکار باید بکند و از روز اول گفته بود که چه می‏خواهد و چگونه می‏خواهد و برای رسیدن به این هدف، چکار باید کرد. روی حرف‏اش هم تمام مدت باقی ماند.

آدمی بود که از آغاز زندگی‏اش دمکرات بود و حتا زمانی که فرانسه بود، در نهضت مقاومت ملی فرانسه، علیه نازی‏ها شرکت کرد. این‏ها نشان دهنده‏ی درجه‏ی اهمیت یک رهبر است. بنابراین، به راحتی و بدون هیچ زحمتی، می‏توانست خود را به حرکتی که شده بود، تحمیل کند. همه هم قبولش داشتند و بدون تردید می‏توانست همه را متحد کند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

روحش شاد.

-- Angel. ، Aug 11, 2009

روحش شاد.

-- eX ، Aug 11, 2009

yadash gerami.

-- mehdi ، Aug 11, 2009

در مورد اشتباهى كه در اين مقاله ذكر شده من به روزنامه اعتماد هم تذكر دادم كه مجددا ميبينم اين جا هم تكرار شده لطفا تصحيح كنيد.
دكتر بختيار در جنگ داخلى اسپانيا شركت نداشتند ميتونين به مصاحبه ايشون با HARVRAD IRANIAN ORAL HISTORY PROJECT
و زندگينامه ايشون در وبسايت ايشون مراجعه كنيد. اين كه ايشون در ان زمان در جنگ شركت نداشتند چيزى از شايستگيشون كم نميكنه.
سلام،
در قسمت ضميمه روزنامه مورخ 10 امرداد مسال مقاله اى در مورد زنده ياد دكتر بختيار ديدم. يك مورد اشتباه وجود داشت كه مى خواستم تذكر بدهم . دكتر بختيار در جنگ داخلى اسپانيا شركت نداشتند. ايشان در آن هنگام در پاريس دانشجو بودند كه به گفتيه خودشان در تظاهرات براى حمايت از جمهورى اسپانيا شركت داشتند. ايشان بعد ها در گروهانى به نام اورليان در ارتش فرانسه در جنگ جهانى دوم شركت كردند و اساسا' نبردى به اين نام وجود خارجى ندارد. در كل مقاله جالبى بود.
علير اصفهانى زاده

-- Alir Esfahanizadeh ، Aug 11, 2009

روحش شاد. تنها فردی از اپوزیسیون بود که واقعا رژیم از او می ترسید. بقیه مثل سلطنت طلبها و مجاهدین و کمونیستها با افکار متحجرانه شان بیشتر باعث تفریح و خوشحالی رژیمند تا مزاحمت برای رژیم.

-- هادی ، Aug 11, 2009

Yadash gramy bad.eykash iran va irani ghadare injor ensanhaye mihanparast ra midanest ke agar midanest emrooz asire Akhond nabod.shahin Alman

-- بدون نام ، Aug 11, 2009

لیاقت مردم ایران امثال دکتر بختیار است و نه احمدی نژاد، گرچه حتی قیاس این دو باهم نشدنی است

-- بدون نام ، Aug 11, 2009

آخ که چه مردی بود. حداقل 50 سال از زمان خودش جلوتر. و آخوند خبيث را چه خوب می شناخت. روانت شاد ای بزرگ مرد تاريخ معاصر ايران. و شرم باد بر بازرگان و سنجابی و ديگر افراد ناداني که فريب آخوند را خوردند و ژرف نگری سياسی او را نداشتند و کشور ما را با حماقت های خود نابود کردند.

-- Shahram ، Aug 12, 2009

کاش گروههایی مانند مجاهدین و سلطنت طلبها و کمونیستها الان و بعد از 31 سال یه کم از پایبندی دکتر بختیار رو به آزادی و دموکراسی قبل از انقلاب داشتند.

-- احمد ، Aug 12, 2009

این حضرات برای اغراق کردن هم حدی قائل نیستند.
آقای شاپور بختیار خود مظهر سلطنت طلبان بود. یادمان نرود که این جمله فراموش نشدنی آقای بختیار مبنی بر« فقط در نظام شاهنشاهی مشروطه، دموکراسی در ایران ممکن است» بیان کننده پیوند عمیقش با سلطنت طلبان و خصوصأ در بیانیه مشترک با علی امینی منعکس میشود. تصفیه نهضت مقاومت از سالهای ١٩٨١ از عناصر غیر سلطنت طلب بدست وی رامیتوانند همراهان او بمعرض افکار عمومی بگذارند. و چند نفر از این همراهان هم جزو دولت موفقت بودند که قرار بود در اهواز بنمایش گذاشته شوند، تاریخ بررسی خواهد کرد.

-- سراج ناب ، Aug 13, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)