خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «جبهه مشترک اعراب و اسرائیل، علیه جمهوری اسلامی» | |||
«جبهه مشترک اعراب و اسرائیل، علیه جمهوری اسلامی»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comسفرهای پیدرپی برخی مقامات امنیتی و دفاعی آمریکا به اسرائیل و گمانهزنیهایی در مورد ارتباط داشتن این سفرها با مناقشهٔ هستهای ایران، حساسیتهای رسانهای خاصی را نسبت به اهداف این سفرها برانگیخته است. روز دوشنبه، رابرت گیت وزیر دفاع آمریکا در تل آویو با نتانیاهو، نخست وزیر و ایهود باراک وزیر دفاع گفت و گو کرد و یکشنبه جرج میشل نمایندهٔ ویژهٔ رییس جمهوری آمریکا در خاورمیانه باز به سوریه سفر کرده بود و فردای آن روز وارد مصر شد. تنها دو روز بعد از دیدار آقای رابرت گیت در اسرائیل دنیس راس از مشاوران ارشد باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا و جیمز جونز، مشاور امنیت ملی آن کشور راهی اسراییل میشوند و موضوع اصلی گفت و گوها هم ایران است و نگرانی اسرائیلیها از دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی و بعد هم مذاکرات صلح خاورمیانه. در این مورد با دکتر مهدی مظفری، استاد علوم سیاسی دانشگاه آرهاوس گفت و گو کردهام.
آقای دکتر مهدی مظفری، به نظر شما این مانور جدید سیاسی آمریکا در خاورمیانه به دنبال چه هدفی صورت گرفته است؟ همانطور که میبینیم برای اولین بار مسأله توافق صلح در خاورمیانه، یعنی صلح میان اعراب و اسرائیل، با یک مسأله جدید و حاد دیگر گره خوردهاست که آن مسأله دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی است. نکتهی جالب این است که این مقاماتی را که شما اسم بردید، بالاترین مقامات امنیتی و سیاسی آمریکا هستند. آقای رابرت گیت، وزیر دفاع آمریکاست. آقای ژنرال جونز، مشاور ارشد آقای اوباما رئیس جمهور آمریکاست. و جورج میشل هم نمایندهی اختصاصی رئیس جمهور آمریکا برای رسیدن به صلح در خاورمیانه میان اعراب و اسرائیل است. و آقای دنیس راس هم که مسئول مسأله یا پروندهی ایران در کاخ سفید است. نکتهی قابل توجه این است که از وزیر خارجه خانم کلینتون خبری نیست. بنابراین، این یک مسألهی حساسی است که شباهتی به مسائل دیپلماتیک عادی ندارد و مسائل امنیتی و سیاسی بسیار مهمی مد نظر است. و این به اصطلاح گرهای که میان توافق صلح در خاورمیانه و دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی وجود دارد؛ این دو مسأله را اینها باید یکجوری حلش بکنند. که این موضوع اصلی این مانور جدید سیاسی آمریکا در خاورمیانهی عربی است.
آقای دکتر مظفری شما گفتید که این دو مسأله بهم گره خورده است. فکر میکنید چطور این گره باز بشود؟ مسأله این است که تاکنون موضوع توافق صلح میان اعراب و اسرائیل یک موضوع جدا و مستقل بود. با آمدن آقای نتانیاهو این مسأله تغییر کرد. به این معنا که شاید این اولین بار است که یک نخست وزیر اسراییل واقعاً یک نخست وزیر ناسیونالیست است. به این معنا که در برابر آمریکا آن طوری که نخست وزیران سابق اسرائیل حرفشنوی داشتند، ایشان حرفشنوی ندارد و میگوید منافع اسراییل منافعی است مخصوص به خود اسرائیل و ما باید مواظب امنیت خودمان و آیندهٔ اسرائیل باشیم. گذشته از این در آمریکا هم یک نوع جدایی آمریکا از مسألهی اسراییل در جریان است و این چه در محافل دانشگاهی و چه در محافل روشنفکری، روزنامهنگاری و سیاسی هست که آمریکا هم باید به منافع خودش بیشتر توجه کند تا این مسأله که دائم به طور سیستماتیک از اسرائیل حمایت بکند. حالا آقای نتانیاهو میگوید، شما از اسرائیل دائم میخواهید که سر میز مذاکره بنشیند و مسائل مربوط به بیتالمقدس را حل کند؛ مسائل مهاجرین فلسطینی را حل کند؛به مسائل خانهسازی در اراضی اشغالی بپردازد. در برابر ما داریم میبینیم که ایران روز و شب ما را تهدید میکند و با وجود اینکه در حال حاضر جمهوری اسلامی خود با بحرانهایی مواجه است؛ ولی این بحران مانع این نشدهاست که جمهوری اسلامی به کوشش خود برای دستیابی به بمب اتمی پایان بدهد. و گرچه که آقای آقازاده رئیس صنایع اتمی ایران استعفا کردهاست اما به جای او بلافاصله آقای صالحی رئیس این مؤسسهٔ عظیم شدهاست و ایرانیها با وجود این بحران داخلی دارند روزبهروز به دستیابی به بمب اتمی نزدیک میشوند. بنابراین مسألهی بحران موضوع امنیت ما را حل نمیکند و ما باید هر طور شدهاست در برابر این که حتی امتیازهایی بدهیم و حاضر بشویم که به یک توافق برسیم، باید مسأله ایران را حل کنیم. آقای دکتر مظفری آمریکا با این که اعلام کردهاست جمهوری اسلامی باید تا ماه سپتامبر در مورد تاریخ مذاکرات و پروندهٔ هستهایش پاسخ لازم را بدهد، اما نمایندگان این کشور هنوز نمیدانند که در شرایط کنونی ایران باید با چه کسی گفت و گو بکنند! به نظر شما این هم مسألهای است؟ این یک مسألهی بسیار جدی است و همان طور که ملاحظه میکنید خانم کلینتون چند روز پیش اظهار داشت که دولت فعلی ایران قادر نیست به ما جواب بدهد و این در واقع یک مسأله است. ولی از نقطهنظر اسرائیل اینطوراست که آنها میگویند این ربطی به مسأله اتمی ندارد؛ چه احمدینژاد باشد و چه یکی دیگر، اینها همه در این توافق دارند که ایران صاحب بمب اتمی بشود. بنابراین مسأله را باید به صورتی حل بکنیم. و برای فشار بیشتر به آمریکا و احیاناً به اروپا، اسرائیلیها میگویند همه کارتها روی میز است. یعنی چنانچه شما نتوانید مسأله ایران را از طریق دیپلماتیک حل بکنید، این خطر را که ما هم با آن مواجه هستیم، احیاناً از طریق نظامی حل خواهیم کرد. آقای دکتر مظفری شما از خطر نظامی هم اسم بردید. اسرائیل گذشته از افزایش تهدیدها علیه جمهوری اسلامی، از نظر نظامی هم فعالیتهایی را ادامه میدهد. عبور کشتیهای جنگی این کشور با اجازه مصر از کانال سوئز، حضور یک زیردریایی آن کشور در منطقه و درخواست خرید هواپیماهای اف ۳۵ از آمریکا برای تقویت بنیه نظامیاش از آن جملهاند. پیشبینی خود شما از اوضاع منطقه چیست؟ در حال حاضر جبههی مشترکی میان اعراب و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی تشکیل شدهاست. و این تحولاتی هم که شما ذکر کردید که برای اولین بار فکر میکنم یک زیردریایی نظامی از کانال سوئز رد میشود که این با توافق مصر است، و همین طور با توجه به اظهارات پادشاه عربستان سعودی و پادشاه اردن و سایر مقامات عرب نشان داده میشود که اعراب و اسرائیل بر اثر بیتدبیری سیاستمداران ایران جبهه مشترکی تشکیل دادهاند که هدف این جبهه مشترک در وهله اول این است که ایران به سلاح اتمی دست پیدا نکند و دوم اینکه نفوذی که ایران در حال حاضر میان مردم عرب چه در لبنان و چه در فلسطین دارد؛ این هم به نحوی رو به کاهش برود. بنابراین میشود گفت که این شاید اولین بار باشد که اسرائیلیها و اعراب در برابر ایران جبههی متحدی را تشکیل دادهاند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|