تاریخ انتشار: ۲۳ تیر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

گرامی‌داشت هشتادمین زادروز نادر نادرپور در پاریس

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

آه ای دیار دور
ای سرزمین کودکی من
خورشید سرد مغرب بر من حرام باد
تا آفتاب توست در آفاق باورم

Download it Here!

به مناسبت هشتادمین زادروز نادر نادرپور، شاعر بزرگ معاصر ایران همایشی برای گرامی‌داشت او در انجمن فرهنگی ایرانیان در حومه‌ پاریس برپا شد که در آن گروه پرشماری از ایرانیان و چهره‌های ادبی و هنری حضور داشتند.

در این همایش، پیام تحسین‌آمیز استاد احسان یارشاطر در وصف و اهمیت نادرپور خوانده شد؛ پیام صوتی سیمین بهبهانی پخش شد و جمشید بهنام، پژوهشگر و جامعه‌شناس ایرانی از خاطراتش با نادر نادرپور سخن گفت. سپس پوپک نادرپور، دختر شاعر و مردم‌شناس مقیم پاریس دربار‌ه‌ی پدرش مسائلی را عنوان کرد.

سپس پروان جمشیدی، سرپرست کرسی زبان‌های خارجی در دانشگاه شهر دوشنبه از تأثیر شعر نادر نادرپور در تاجیکستان و ادبیات آسیای میانه و فرهنگ مشترک با ایران صحبت کرد. سپس محمد جلالی چیمه (م. سحر) شاعر ایرانی مقیم پاریس نیز به بررسی جایگاه شعر نادرپور در شعر و ادبیات معاصر ایران پرداخت.


نادر نادرپور در تهران متولد شد. دبستان و دبیرستان را در تهران گذراند و برای تحصیل در رشته‌ی ادبیات فرانسه به دانشگاه سوربن در پاریس رفت. در بازگشت به تهران انتشار نامه‌های هنر و مردم (نقش و نگار) در وزارت فرهنگ و هنر را به عهده داشت. مدت شش سال هم سرپرست گروه «ادب امروز» در رادیو تلویزیون ملی ایران بود.

او در مرداد ۱۳۵۹ ایران را ترک کرد. ابتدا در پاریس اقامت کرد و سپس به آمریکا رفت؛ و در بهار سال ۱۳۷۹ در این کشور از دنیا رفت.

نادرپور ۹ مجموعه از اشعار خودش را منتشر کرد. اشعار او به زبان‌های فرانسه، انگلیسی، روسی، آلمانی و ایتالیایی ترجمه و منتشر شده‌اند.

در پایان همایش هشتادمین زادروز نادر نادرپور، پوپک نادرپور دختر شاعر در برابر میکروفون زمانه از پدرش چنین می‌گوید:

خیلی خردسال بودم که به دلیل معاشرت‌های بسیار زیاد، متوجه شدم پدرم شخصیتی مورد توجه دارد. به دلیل این که هر محفلی که می‌رفتیم، همه دورمان را می‌گرفتند و به پدرم احترام می‌گذاشتند. شاید چهار یا پنج ساله بودم که فهمیدم او برای مردم ایران مطرح است.

آن موقع‌ها هیچ وقت برایتان از شعرهای خودش می‌خواند؟

خیلی زیاد. از همان سنین نوجوانی که من علاقه‌ام را به ادبیات نشان می‌دادم. من یکی از اولین کسانی بودم که او شعرهایی را که تازه سروده بود، برایش می‌خواند. حتی گاهی تا پای مشورت که به نظر تو این بهتر است یا آن!؟

من هم نظر خودم را می‌گفتم و او یا قبول می‌کرد یا نمی‌کرد. البته خیلی باعث افتخارم بود و خوشحال بودم که پدرم در مورد اشعارش از من نظرخواهی می‌کند.


برای خود شما به عنوان پوپک هم شعر گفته بود؟

بله؛ خیلی. شعر «زنبق» که فکر می‌کنم یک‌ماهه بودم، این شعر را برای من گفته بود و در دفترهای شعر او مجموعاً باید هشت تا ده شعری برای من باشد.

از شخصیت غیر ادبی‌اش هم چیزی یادتان هست که بگویید؟

از شخصیت غیر ادبی پدرم آن‌چه یادم هست این است که بسیار آدم صادقی بود. یعنی به هیچ وجه قادر نبود تظاهر کند و خودش را زیر هیچ گونه نقابی پنهان کند. احساسات و عواطفش بسیار مشخص بود. حتی نوعی رگه‌های کودکانه هم در شخصیتش بود که البته برای من بسیار مطبوع بود.

آخرین بار، ماه نوامبر سال ۹۹ که به آمریکا رفته بودم که او به فاصله‌ی تقریباً سه ماه بعد درگذشت، بعد از یک ماه اقامت، با شوهرم برای خداحافظی به منزلش رفته بودیمو طبق عادت ایران که همیشه برای خداحافظی و بدرقه تا دم در خانه می‌آمد، مثل قدیم‌ها که تا دم در حیاط برای بدرقه می‌رفتند، با آن‌که در یک آپارتمان زندگی می‌کرد، ولی پایین تا دم در آمد. من که نگاهش کردم، احساس کردم دیگر او را نخواهم دید؛ و همین طور هم شد.

امسال، امسال در سکوت خزانی
نغمه‌ی هیزم‌شکن به گوش نیامد
سایه‌ی تاریک او به بیشه نیفتاد
جاده نلرزید زیر هر قدم او

امسال، امسال در سکوت خزانی
نغمه‌ی هیزم‌شکن به گوش نیامد
سایه‌ی تاریک او به بیشه نیفتاد
جاده نلرزید زیر هر قدم او
دست دعاخوان من به سوی بهار است
پایم در گل نشسته تا سر زانو
بر سرم انبوه ابرهای مهاجر
بر جگرم داغ روشنایی خورشید
بر کمرم یادگار کهنه‌ی چاقو
در قفس سینه‌ی من است که هر شب
مرغی فریاد می‌کشد که تبر کو؟


محمد جلالی (م. سحر) نادر نادرپور را یکی از شاعران بزرگ معاصر ایران توصیف می‌کند که کار نیما را گسترش داد. او می‌گوید:

نادرپور یکی از پایه‌گذاران شعر مدرن است. یکی از بزر‌گ‌ترین شاگردان بلافصل نیما است که پس از نیما می‌آید و پیشنهاد نیمایی را در دو زمینه‌، یکی چهارپاره‌سرایی و دیگری در زمینه‌ی آن شکست طولی وزن و مصراع‌ها، با روش خودش، بسیار اندیشیده، بسیار آگاهانه و از یک طرف متکی به زبان شعر کلاسیک فارسی و از طرف دیگر با دید و نگاه بسیار گسترده و روشنی که از شعر جهان و شعر اروپا دارد، به جلو می‌برد.

او یک شعر پرتصویر و غنی دارد که پر از تابلوهای رنگین و فضاسازی‌های بسیار گوناگون است. ضمناً با پشتوانه‌ی فرهنگی غنی که دارد، چه از لحاظ اشارات و تلمیحاتی که به اسطوره‌های ایرانی و شعر فارسی می‌کند و چه یادآوری شعرای بزرگ مانند حافظ و سعدی که در شعرش هست.

همین یادآوری‌ها در میتولوژی و اسطوره‌های یونانی در شعرهای نادرپور دیده می‌شود. همین یادآوری‌ها از کتاب مقدس و اسطور‌های سامی در شعر او هست. خلاصه یک زمینه‌ فرهنگی بسیار وسیع و گسترده‌ای مضمون کار نادرپور را الهام می‌بخشد. از این جنبه‌ی غنای فرهنگی که در کارش است.

از نظر زبانی به دلیل تسلط فوق‌العاده‌اش به شعر کلاسیک، زبانی بسیار رسا و فصیح و روشنی دارد که به شعرهای کلاسیک با شاعران بزرگ کلاسیک سبک خراسانی پهلو می‌زند.

از وزن‌هایی بسیار نادر و کمیاب و مهجور در چهارپاره‌هایش استفاده می‌کند و استفاده از این وزن‌ها به موزیک و موسیقی شعرش غنای بسیار بالایی می‌دهد. شعری پرتپش، پرطنین و موزیکال است. همین موسیقی در کلمات هست.

وسواس هنری فراوانی نادرپور در گزینش کلمات و گزینش وزن دارد و از لحاظ مضمون هم خیلی قوی است. چون با شعر فرانسه و ایتالیا آشنا بوده و متأثر از شاعران سمبولیست فرانسه چون رمبو، ورلن و کسان دیگر است.

این است که هم تازگی دارد و هم این‌که یادآور شعر کلاسیک است؛ بدون این که به طور مستقیم ما با شعر کلاسیک روبه‌رو شویم.

به نظر من شاید بشود گفت او شاعر بزرگ نئوکلاسیک ایران است که کار نیما را گسترش داد و آرام و خیلی آگاهانه پیش برد. شعری که سبک نیمایی را از دل دوبیتی‌ها بیرون آورده است و بعد فضا و حال و هوای شعرهای نیمایی‌اش به فضا و حال و هوای غزل فارسی شبیه شده است.


و در پایان، پروان جمشیدی سرپرست کرسی زبان‌های خارجی از دانشگاه شهر دوشنبه می‌گوید نادر نادرپور از شاعران عزیز تاجیک‌هاست:

اصلاً نادر نادرپور یکی از عزیزترین شاعران تاجیک است. خوب می‌شناسند و دوستش می‌دارند و هر سال کتاب نادر نادرپور چاپ می‌شود و امسال برای بزرگداشت ۸۰ سالگی نادر نادرپور نیز اشعار او به چاپ رسیدند.

در تاجیکستان اصلا نادر نادرپور را مثل شاعر خودی می‌شناسند و تمام کتاب‌هایی که چاپ شده‌اند، دست به دست خوانندگان می‌گردد. نادر نادرپور به تاجیکستان آمده بود و در سمپوزیوم بین‌المللی زبان فارسی و تاجیکی اشتراک کردند.

چند سال پیش؟

۱۵ سال پیش. سخنرانی کردند و درباره‌ی شعر نو صحبت کردند. تأثیر آقای نادر نادرپور بر شعر فارسی و شعر تاجیکی خیلی بزرگ است. شاعرانی چون لایق شرلی، بازار صابر، مؤمن قناعت و شاعرانی دیگر نیز از پس او شعر نو گفتند.

در واقع الهام گرفتند!

بله. نادر نادرپور از زمره شاعرانی است که فکر نمی‌کنم قرن بیستم شاعر دیگری مثل نادر نادرپور داشته باشد و به این عزیزی و دوست‌داشتنی باشد. در تاجیکستان در هر مدرسه و دانشگاه شعرهای نادر نادرپور درس داده می‌شود و تأثیر شعر نادر نادرپور و همین طور شخصیت و خلاقیت او در تاجیکستان خیلی معروف است.

شعری است در دلم
شعری که لفظ نیست
هوس نیست
ناله نیست
شعری که آتش است
شعری که می‌گدازد و می‌سوزد و مدام
شعری که کینه است
خروش است و انتقام
شعری که آشنا ننماید به هیچ گوش
شعری که بستگی نپذیرد به هیچ گام
شعری است در دلم
شعری که دوست دارم و نتوانمش سرود
می‌خواهمش سرود و نمی‌خواهمش سرود

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)