تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
یونسکو و اتفاقات ایران

موازین حقوق بشر را در ایران محترم بشمارید

ایرج ادیب زاده

موازین حقوق بشر را در ایران محترم شمارید!
به بازداشت‌ها و اعمال خشونت به مردم ایران در جریان تظاهرات اعتراض‌آمیز آنها پایان دهید!


اینها مهم‌ترین قسمت‌های بیانیهٔ مدیرکل یونسکو، سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی وابسته با سازمان ملل در پاریس است که دیروز جمعه دربارهٔ رویدادهای اخیر به مقامهای جمهوری اسلامی هشدار داده‌است. آقای کوئیچیرو ماتسورا، دبیرکل یونسکو، با توجه به اهداف اصلی این سازمان حمایت از آزادی بیان و آزادی مطبوعات در جهان نگرانی شدید خود را از محدود کردن کار روزنامه‌نگاران ایرانی و خارجی، زندانی کردن روزنامه‌نگاران و مسدود کردن سایت‌های انترنتی توسط مقامهای جمهوری اسلامی ابراز داشته‌است.


آقای حسن مکارمی شما مدافع حقوق بشر، روانکاو، کارشناس استراتژی در سوربن هستید. با برپایی کنفرانس‌هایی در یونسکو با این سازمان هم آشنایید. اهمیت این بیانیهٔ هشدارآمیز دبیرکل یونسکو دربارهٔ رویدادهای اخیر ایران را در چه می‌دانید؟

Download it Here!

یونسکو در واقع چون یک سازمان فرهنگی‌ست، فرهنگ شامل این مسئله هم می‌شود که باید بشود به آزادی فرهنگ را عرضه کرد و چون دولتهایی مثل دولت فعلی ایران تحت عنوان مسایل امنیتی‌ـ سیاسی فشار می‌آورند بر آزادی‌ها و بر فرهنگ، در واقع به نظر من این نقش اساسی بنیادهای فرهنگی مثل یونسکو است که اعتراض بکند و بگوید که صبر کنید! اینجا جایی‌ست که شما دارید وارد حوزهٔ فرهنگی و آزادی انسانها می‌شوید، برای آن که (نتوانند) حرفشان را بزنند. مسئله اصلا نه خارجی، نه داخلی، نه سیاسی، نه بین‌المللی و نه امنیتی است. مسئله این است که مردمی هستند که می‌خواهند از حقوق خودشان دفاع بکنند و آزادنه از طریق وسایل موجود جهان امروز مثل انترنت، سایت‌ها، رادیو و تلویزیون که متاسفانه در اختیارشان نیست، روزنامه‌های محدودی که در اختیارشان هست و نهایتا روی پشت‌بامهایشان یا در خیابانها حرفشان را بزنند. و حرف و سخن اولین نشانه‌ای‌ است که انسان پیدا کرده برای این که فرهنگ را اختراع بکند. و درست هم هست، یونسکو بحث را می‌گذارد روی آزادی بیان و فشاری که بر مردم امروز ایران دارد وارد می‌شود، برای این که صحبت‌شان را نکنند، سخن‌شان را نرسانند به دیگری.

آقای حسن مکارمی شما در روزنامهٔ سراسری فرانسه لیبراسیون هم مقاله‌ای منتشر کردید. مقاله‌ای تقریبا مفصل دربارهٔ توانایی مردم ایران در ادامهٔ مبارزه‌ی‌شان و ظرفیت رهبران جنبش. هدف شما از چاپ این مقاله و نگاهتان به آیندهٔ سیاسی ایران چه بوده؟


همان طور که مطلع هستید، تلاشی که هر ایرانی می‌تواند انجام بدهد، من هم به دلیل تخصصی که هم در مورد مسایل راهبردی دارم و هم در مورد روانکاوی که انسان را در یک پهنهٔ فرهنگی وسیعی نگاه می‌کند، تلاش کردم که به وقایع سی سالهٔ ایران نگاهی از این دو نظر بکنم و نشان می‌دهم که در واقع بعد از به دست گرفتن قدرت توسط جمهوری اسلامی جنگی بین بخش جمهوری، یعنی حکومت مردم‌سالاری، و بخش اسلامی. کودتای خزنده‌ای که به هرحال با آمدن آقای احمدی‌نژاد در چهارسال پیش و با به قدرت رسیدن ایشان و مجموعهٔ این پاسداران و بسیجی‌هایی که در همه جا قدرت داشتند، توانستند یک سر اجرایی پیدا بکنند. سری اجرایی در حضور ایشان و یک مجموعه قدرت مافیایی‌ـ امنیتی قدرت را به دست بیاورد. در این مقاله نشان می‌دهم که این کودتای خزنده از همان سال ۵۷ شروع شد و با صحبت آقای خامنه‌ای بعد از روز انتخابات که با اشتباهی که ایشان کردند در پذیرفتن نتایج انتخابات قبل از شورای نگهبان این پرده برداشته می‌شود و این کودتا خودش را نشان می‌دهد.

آقای مکارمی شما در قسمتی از مقاله‌تان نوشته‌اید در شرایط موجود ایران هر کس به هر شکلی که می‌تواند باید به این جنبش کمک بکند. منظورتان چیست؟

به نظر من یک دعوا اساسی در ایران شروع شده‌است که این دعوا کمتر سیاسی‌ست و بیشتر فرهنگی‌ست. یعنی مردمی که در داخل ایران هستند دارند دسته‌بندی می‌شوند. به دستهٔ افرادی که در فرهنگ‌ شفاهی‌ـ روستایی زندگی کرده‌اند و با کمک جناحی از روحانیت آن را به صحنه آورده‌اند. بقیهٔ مردم ایران که می‌خواهند به شکل آزاد درایران زندگی بکنند. و در این میان شاخه‌ سوم هم روحانیت هست که باید نقش خود را تعیین بکند. به نظر من می‌آید که مردم ایران در داخل می‌توانند به هر شکلی که ممکن است در این شرایط مقاومت بکنند در مورد این که حرف اصلی خودشان را بزنند و آن این که ما می‌خواهیم رأی‌مان به حساب بیاید. و فکر می‌کنم این شعار شعاری خیلی اساسی‌ست که رأی من کجا رفته؟ باید روی این تاکید کرد و تا آخر نگه‌اش داشت. در خارج از کشور من فکر می‌کنم ما چهار وظیفهٔ صنفی داریم، حتا بعنوان ایرانی‌ بودن، خارج از هر عقیدهٔ سیاسی. همین نام ایرانی که بر ما است، چهار وظیفه به عهدهٔ ما است. همه هم صنفی هستند، هیچ کس هم نمی‌تواند به نظر من از زیر این وظیفه شانه خالی کند. یک اطلاع‌رسانی است. اطلاعات را بگیریم و به زبانهای مختلف ترجمه کنیم، از زبانهای مختلف به فارسی و بفرستیم این نت را. این انترنت را، این فضای انترنت را اشباع کنیم از اطلاعات درست و صحیح و دقت کنیم به آنها. قسمت دوم کمک‌های حقوقی‌ است به مردم ایران از طریق تمام سازمانهای بین‌المللی. مثلا به همین مدیرعامل یونسکو می‌شود واقعا پیام فرستاد و گفت، به به چه کردید و ادامه بدهید فشارتان را. و کارهای حقوقی می‌توانیم انجام بدهیم. هرکداممان. چه تنهایی چه گروهی. مسئلهٔ سوم تجزیه و تحلیل‌های درست و صحیح است که بتوانیم مردم ایران را روی یک تجزیه و تحلیل درست بیندازیم که مرحله به مرحله درست رفتار کنند. تند نروند، کند نروند. و مسئلهٔ چهارم کمک‌های تدارکاتی‌ است به آنهایی که احتمال زیاد است که مهاجرانی مجبور بشوند دوباره برگردند. پناهندگانی خواهند آمد در خارج از کشور و به اینها ما می‌توانیم کمک‌های تدارکاتی و اساسی بکنیم. اینها کارهای صنفی‌ است و باید خودمان را در گروههای مختلف (متشکل کنیم) که خوشبختانه می‌بینم دارد درست می‌شود. من هم در اختیار هستم. هر کسی به هر شکلی بخواهد، من در اختیار هستم و در این چهار مورد صنفی کمک می‌کنیم و فکر می‌کنم این وظایف اساسی رسانه‌های جمعی ایرانی خارج از ایران هم هست که به تشکیل این چهار کمیته حتا می‌توانم بگویم، (به سهم خود) در رهبری مشترک کمک بکند. سه میلیون ایرانی خارج از ایران می‌توانند به طور خیلی قوی و موثر دراین چهار مورد اقدام بکنند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

ba salam.
ein elamieh besiar khob bod.
omidvarm sazmanhaie digar ham ein ra edameh bedahand.

-- mehdi ، Jul 6, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)