تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

«ما نباید مقابله به مثل بکنیم»

ایرج ادیب زاده


این یک شب به یادماندنی و بی‌سابقه بود. جمعه ۲۶ ژوئن ۲۰۰۹، ۵ خرداد ۱۳۸۸، در میدان حقوق بشر پاریس، نزدیک میدان حماسی تروکادروی، برابر برج ایفل، با چراغهای نورانی و زیبای آن. گردهمایی بیش از هزاروپانصد نفر ایرانی، دختر و پسر، زن و مرد. با ترکیبی از نسلی که در انقلاب ۵۷ شرکت داشت و جوانانی که پس از این انقلاب به دنیا آمدند و با مشکلات انقلاب پدران و مادرانشان روبه‌رو شدند. اینجا صدها و هزاران نفر گردآمدند تا از جنبش مسالمت‌آمیز مردم در ایران که ده روزی‌ست دنیا را متوجه خود کرده‌است پشتیبانی کنند. آنها دستها را بهم دادند، شمع روشن کردند، به یاد کشته‌شدگان این راهپیمایی‌ها، بویژه «ندا» دختر ۲۶ ساله به عنوان نماد این جنبش بادکنک‌های سبز و سیاه را به آسمان پاریس رها ساختند. سرود «ای ایران»، «یار دبستانی من» و «ای شهید» آنها برای نخستین بار میدان حقوق بشر را به لرزه درآورد. م. آزرم شاعر ایرانی می‌گوید:

Download it Here!

من آمده‌ام اینجا مانند همهٔ دیگر زنان و مردان هموطن‌مان که هزارنفری الان به چشم من می‌خورند، آمده‌ایم که ادای احترام عمیق بکنیم به جان‌باختگان جنبش ملی آزادیخواهی که ده روز است در وسعت پهنای کشور ما به جوش آمده‌است. این نیرو زنان و جوانان ما هستند. دختران و پسران ما هستند. و می‌دانیم که به‌ازای خواستن این حق شهروندی‌شان آنچه‌ها که برآنها رفته جهان آگاه است. اما من به‌عنوان شاعر، به‌عنوان سپاهی حرفه‌ای آزادی، به‌عنوان کسی که بیشترین عمرش را در راه آزادی بیان گذرانده می‌خواهم این مژده را به آن جوانان پرشور که در ایران آن حماسهٔ بزرگ را تاریخ ایران را آفریدند این مژده را بدهم که جنبش آزادیخواهی و حقوق شهروندی طلبی و منزلت انسانی در تاریخ ایران با نام این نسل ورق خورد. با نام این نسل ثبت شد، نه با نام نسل من که انقلاب بهمن ۵۷ را بوجود آوردیم یا بهرصورت در آن مشارکت داشتیم.


اینجا می‌بینیم که برای اولین بار بی‌سابقه‌است که این همه جوان ایرانی و دوستان فرانسوی‌شان بیایند برای چنین تظاهراتی!

دقیقا. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که این جنبش اخیر ملی ما را از دیگر جنبش‌های ما از انقلاب مشروطیت به اینسو ممتاز می‌کند، بازتاب جهانی‌اش است. علت این بازتاب این جهانی‌اش هم درنگ این جنبش روی ارزشهای حقوق بشری‌ست. ارزشهای فراخاکی، فرانژادی، فرامرزی. این یک علت است. دوم این که از نهضت تنباکو تا امروز این اولین جنبش سرتاسری‌ست که بوجود می‌آید با پافشاری بر درخواست حقوق شهروندی. اولین جنبش است، بعد از جنبش تنباکو. با توجه به جنبش مشروطیت، با توجه به جنبش ملی شدن صنعت نفت. اما این اولین جنبشی‌ست که رهبریش خوشبختانه با روحانیت نیست. این بسیار مهم است. نه تنها با روحانیت نیست، بلکه علیه روحانیت رسمی این سم مسموم تاریخ ایران.

برای همبستگی با هموطنان‌مان آمدیم اینجا به یاد جوانان‌مان که دارند در ایران پرپر می‌شوند برای آزادی. به امید این که روزی کشورمان آزاد شود. مسلما از این «ندا»ها زیاد هستند متاسفانه، و خواهند بود. برای همین باید دیگر ننشینیم و جلو برویم. باید این مسئله تمام بشود.
ما آمدیم اینجا، به خاطر این که دستمان از ایران دور است. و نوعی همبستگی‌ست با آنهایی که آنجا فعال هستند. امیدواریم یکروزی بتوانیم همگی سربلند به ایران برگردیم. «ندا» خانم یکی از قهرمانان ایران است. البته همهٔ زنان ایرانی قهرمان‌اند به نحوی.

در میان این جمعیت انبوهی که امشب آمده‌اند میدان حقوق بشر نزدیک میدان تروکادروی و برج ایفل، من می‌بینم شما یک تابلوی خیلی بزرگ در دست دارید، با عنوان «انتخابات آزاد». منظورتان چه هست؟

من فکر می‌کنم تنها راه تغییر جدی در ایران همین انتخابات آزاد است. حل مشکلات جامعه‌مان به طریق مسالمت‌آمیز و آرام.هیچ خشونتی مشکل ما را حل نمی‌کند. اگر دست به خشونت بزنیم، شباهت زیادی به رژیم حاکم خواهیم داشت و خطرناک است. من به ضرب‌المثل قدیمی ایرانی صمیمانه اعتقاد دارم که می‌گوید خون، خون می‌آورد. ما نباید کاری را که آنها می‌کنند، جنایتی را که آنها می‌کنند، مقابله به مثل بکنیم. تنها راه برای ما می‌ماند راههای مسالمت‌آمیز، مثل انتخابات آزاد.

من الان می‌بینم که شما آفیشی در دست دارید و پخش می‌کنید بین جمعیتی که اینجا هست: «ندا، ایران»!


این آفیش برای این است که حقانیت ایرانیان را ثابت کند و ظالمیت این رژیمی که سرکار است. بهرحال الان تمام مانیفیستاسیون‌هایی که اینجا می‌شود خیلی مهم است. باید شرکت کنیم، چون الان در تمام کشورهای دیگر ایرانی‌ها خیلی جمع می‌شوند. اینها خیلی مهم است، خیلی اهمیت دارد. بهرحال یک وظیفهٔ کوچکی‌ست که ما می‌توانیم اینجا انجام بدهیم. ما آنجا جلوی تیر و تفنگ نیستیم. ولی تنها کاری که می‌توانیم بکنیم این است که بیاییم حداقل اعتراض و پشتیبانی خودمان را از ملت ایران به گوش جهان برسانیم. مثل همین تظاهرات باعث شده‌است که الان در شهرداری‌های پاریس قرار شده که عکس «ندا» را بگذارند. صدای حقانیت ایرانیان را نشان می‌دهند و پخش می‌کنند. اسمش خیلی گویاست: ندا! ندای آزادی‌ست واقعا. طرزی که کشته شده دختر ۲۶ ساله، معصومیت این حرکت را به نظر من می‌رساند و به خاطر همین نه تنها ندا، تمام بچه‌هایی که کشته‌ شدند جلوی گلوله به خاطر آزادی، به خاطر این که حرف حق زدند مهم است. باید به آن اهمیت داد.


روزی که ما بالاخره رای دادیم، از پس فردا یعنی همان جمعه‌ای که رای دادیم، از پس فرداش دقیقا اولین گردهمایی همین جا شروع شد. بالاخره همبستگی‌ست. کاری که اینجا نه ما را می‌زنند، نه می‌کشند، نه اسید روی سرمان می‌ریزند. هیچی. در نتیجه کوچکترین کاری‌ست که می‌توانیم بکنیم. و این که همه را دور همدیگر می‌بینیم، مصداق همان «نترسیم نترسیم، ما همه باهم هستیم» هست. ولی خب در ایران یکمقدار زبان بسته‌است، به خاطر این که همه چیزی که گفتنی، در واقع همه چیز الان دیدنی است.

فکر می‌کنید صدای ایرانیان خارج از کشور و اصولا جهانیان به ایرانی‌هایی که هر روز می‌خواهند به تظاهرات اعتراضی دست بزنند می‌رسد؟

من دقیقا همین امروز از سر کار که برگشتم، قبل از این که بیایم اینجا، زنگ زدم با ایران صحبت کردم. و قبل از این که من چیزی بگویم به من گفتند امروز در فرانسه جلوی برج ایفل ایرانی‌ها دورهم جمع می‌شوند. یعنی آنها حتما از یکی از این کانالهای ساتلیت در جریان بودند. و وقتی ازشان پرسیدم که ببینید، ما کار دیگری از دستمان برنمی‌آید. گفتند برای ما مهم است، مهم است، بروید.

من کارهای خیریه می‌کنم.

خب حالا نظرتان به این گردهمایی امشب چه هست؟

من فکر می‌کنم که هرکاری که لازم است بکنیم. دورهم جمع شویم، یکدست بشویم. شاید بتوانیم برای ایران کاری بکنیم. فقط برای ایران. برای جوانها و برای مردمی که آنجا به سختی زندگی می‌کنند. زیر حکومت دیکتاتوری.

آیا شما بستگانی دارید در ایران الان؟

بله.

از آنها خبری دارید؟

بله. امروز خبر داشتم. برادر من و برادرزاده‌یمان که جوان‌اند در ایران هستند.

دوستان من که مسایل سیاسی ایران را دنبال می‌کنند، این تحول کنونی را ارزیابی می‌کنند به‌عنوان پروسه‌ای که آغاز شده برای این که از این شرایط بیاییم بیرون و به شرایطی برسیم که جامعه‌ ایران مستحق‌اش هست. یعنی یک جامعه دموکراتیک و آزاد.

آغاز پایان...

بله، پایان این وضعیت کنونی که بر ایران سی سال است حاکم است. یعنی پایان جمهوری اسلامی، آغاز یک جامعه دموکراتیک و آزاد.

من گلناز هستم. دانشجو در پاریس. فکر می‌کنم اتفاقی که امشب افتاد بی‌سابقه بود. من فکر نمی‌کنم که نسل قبل از من هم یادشان باشد که در این سی سال اخیر این همه توانسته باشند بچه‌ها و مردم را از هر قشر و از هر سنی جمع کرده باشند یکجایی توی پاریس. فکر می‌کنم زحمت بچه‌های ما، آن کمیته‌ای که ما تشکیل دادیم، واقعا به نتیجه رسید. امشب حداقل واقعا تجلی‌اش بود. ولی یکشنبه امیدوارم تظاهراتی که داریم انجام بشود. بیشتر از پیش. بیشتر از قبل و بیشتر از امشب. خیلی جو خوبی بود. همه هماهنگ، متحد، با احساس، سکوت، و بعد هم الان می‌بینید که دارند سرود می‌خوانند و احساس‌شان را به این شکل دارند نشان می‌دهند و قبلش هم بادکنک‌ها را همان‌طور که می‌دانید مثل تهران هوا کردیم.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)