تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد انتشار کیهان لندن

بیست و پنج سالگی روزنامه‏ی ایرانیان مقیم خارج

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

روزنامه‏ها در دوران ما، با گسترش اینترنت و شبکه‏های تلویزیونی در سراسر جهان، با مشکلات تیراژ روبه‌رو شده‏اند. در فرانسه، روزنامه‏های معتبری چون لوموند، فیگارو و لیبراسیون با این مشکلات دست و پنجه نرم می‏کنند. برخی از آنان، صفحات روزنامه‏های خود را روی اینترنت قرار داده‏اند.

در این میان، یک روزنامه‏ی فارسی زبان در خارج از ایران، «کیهان لندن»، نیز با همین مشکلات روبه‌رو است. به ویژه آن‌که نسل‏های دوم و سوم ایرانی در خارج از کشور، کم‏تر رغبت به خواندن روزنامه و کتاب، به زبان فارسی، دارند.

هفته‏ی پیش در پاریس، در یکی از جلسات ماهانه‏ی «انجمن فرهنگ ایران» در سالن آندره مارلو، به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد انتشار کیهان لندن، توسط دکتر مصطفی مصباح‏زاده، بنیان‏گذار روزنامه‏ی کیهان در ایران، با حضور گروه پرشماری از ایرانیان پاریس و روزنامه‏نگاران ایرانی، در‌باره‏ی مشکلات روزنامه و روزنامه‏نگاری و مسایل این روزنامه‏ی فارسی زبان خارج از ایران، گفت‏ و گو شد.

در پایان این نشست، با چند تن از روزنامه‏نگاران حاضر گفت و ‏گو کردم.

Download it Here!

ابتدا از آقای احمد احرار، سردبیر روزنامه، می‏پرسم کیهان با چه هدفی، در سال‏های نخست بعد از انقلاب، در خارج از ایران، منتشر شد؟

در ابتدا، موقعی که هنوز آتش انقلاب خیلی گرم بود، مرحوم دکتر مصباح‏زاده فکر کرد که روزنامه‏ی کیهان را در لندن منتشر کند. اتفاقاً، همان موقع از ایشان پرسیدم موقعی که انقلابی اتفاق افتاده و همه چیز عوض شده، می‏خواهید با انتشار کیهان، چکار کنید؟ در چنین غوغای انقلابی، کیهان چه نقشی می‏تواند ایفا کند؟

آن موقع، ایشان پاسخ داد: «هدف من این است که از کسانی که ایران جدید را ساختند و امروز مورد انواع تهمت‏ها و حملات قرار گرفته‏اند، دفاع کنم.» البته خود ایشان هم یکی از آنان بود. خیلی کسان دیگر هم که در یک زمانی ایران جدید را ساختند و حالا سی سال بعد از انقلاب، یکی یکی در هر جایی که بودند، قدرشان شناخته می‏شود.

هم‏چنان که بعد از شهریور ۱۳۲۰، وقتی رضاشاه از ایران رفت، آن همه دشنام شنید، طوری که کسی جرأت نمی‏کرد اسمی از او بیاورد. ولی کم کم جامعه و تاریخ این شناخت را پیدا کرد که این آدم در هر حال، ایران تازه‏ای را ساخت و فرصتی را به‏وجود آورد که تجدد در ایران، پا بگیرد.

تجدد که از هدف‏های انقلاب مشروطه بود، ولی بر‌اثر حوادثی که بعد از انقلاب مشروطه پیش آمد تا زمان روی کار آمدن رضا شاه، داشت تقریباً فراموش می‏شد. رضاشاه به عنوان موتور محرکه‏ی یک حرکت، به تجددخواهان و روشنفکران فرصت داد که بیایند و ایران نو را پایه‏گذاری کنند.

فکر می‏کنم، اول هدف این بود. ولی بعد، تدریجاً، روزنامه‏ی کیهان تبدیل به روزنامه‏ی ایرانیان مقیم خارج شد و تقریباً همان نقشی را برعهده گرفت که روزنامه‏های ایرانی بعد از انقلاب مشروطه، در خارج، بر عهده گرفتند. منتها، با امکانات کم‏تر و محدودیت‏های بیشتر.

هم‏اکنون روزنامه‏ی کیهان در چه وضعیت و موقعیتی قرار دارد؟

تمام مطبوعات بزرگ دنیا در شرایط بحرانی قرار دارند. از عمده‏ی دلایل آن، پیدایش وسایل ارتباط جمعی که ابتدا تلویزیون و رادیو بود و حالا اینترنت هم به آن اضافه شده است.

سایت‏های اینترنتی دنیا را آن‏چنان به هم پیوسته‏اند که هر لحظه‏ای در آن گوشه‏ی دنیا اتفاقی بیفتد، در گوشه‏ی دیگر دنیا، هم می‏شنوند و هم در مورد آن، واکنش نشان می‏دهند. در چنین شرایطی، روزنامه‏های نوشتاری، روزنامه‏هایی که طبع می‏شوند، آرام آرام موقعیت‏شان را از دست داده‏اند.

مردم دیگر نه وقت و نه حوصله‏اش را دارند که بنشینند، یک کتاب یا روزنامه را بخوانند، در حالی که می‏توانند فیلم‏ همان کتاب را ببینند یا در برنامه‏های تلویزیونی و حالا هم در سایت‏های اینترنتی با زدن چند دگمه، همه چیز را ببینند و بخوانند.


عکس‌ها: ایرج ادیب‌زاده

از آقای سیروس آموزگار، روزنامه‏نگار و نویسنده، می‏پرسم آیا این روزنامه توانسته هدف‏های اولیه‏ی خود را حفظ کند؟

کیهان در درجه‏ی اول، برای این به‏وجود آمد که محوری برای ایرانی‏ها باشد. در درجه‏ی دوم، برای این‌که برای نسلی که زبان نمی‏دانست، خبررسانی کند و در درجه‏ی سوم، می‏خواست به تمام ایرانیانی که ایران را ساخته بودند و به دلیل تبلیغات بی‏مورد جمهوری اسلامی، از کاری که انجام داده بودند احساس گناه می‏کردند، بفهماند که نباید احساس گناه کنید. اگر ایران ساخته شده است، شما آن را ساخته‏اید.

به نظر من، در این موضوع به‌خصوص موفق شده است. الان دیگر کسی از نسل گذشته‏ای که ایران را ساخته‏اند، وجود ندارد که احساس گناه کند به خاطر خدمتی که برای ساختن ایران کرده است. نیاز برای خبررسانی، البته، از بین رفته است. به همین دلیل روزنامه، شکل خود را عوض کرده و به صورت تفسیری درآمده است که لازم است. چون باید اخبار با دید ایرانی منتشر شود.

ولی محور بودن خود را هم حفظ کرده است. بهترین دلیل آن این است که از همه جای جهان، برایش نامه می‏آید و برای خواندنش ابراز رغبت می‏کنند. البته‏، این کافی نیست. باید واقعاً کاری کرد که این روزنامه سرپا بماند.


در این نشست، هوشنگ اسدی، مدیر روزنامه‏ی اینترنتی «روز آنلاین» که از روزنامه‏نگاران قدیمی کیهان در تهران بود، کیهان چاپ خارج از ایران را ترکیبی از سه مکتب کیهان، اطلاعات و آیندگان توصیف می‏کند:

به طور مختصر، باید بگویم که سه مکتب کیهان، اطلاعات و آیندگان در دهه‏ی پنجاه در ایران فعال بودند و تقریباً تمام روزنامه‏نویس‏های برجسته‏ی ما در آن دوران و حتا در این دوران، از آن مکتب بیرون آمده‏اند. زمانی که زنده‌یاد، آقای دکتر مصباح‏زاده می‏خواست کیهان را در لندن منتشر کند، نمی‏توانست و شاید هم نمی‏خواست فقط کسانی را که از مکتب کیهان بودند، جمع کند. در نتیجه، روزنامه‏نویسان حرفه‏ای را به کار دعوت کرد.

در طول بیست و پنج سال، این ترکیب به جایی رسید که امروز از کیهانی‏های حتا زمان ما، فقط یک نفر در کیهان وجود دارد و سردبیری کیهان را آقای احرار برعهده دارد که در زمان ما، در سردبیری روزنامه‏ی اطلاعات بود. الان وقتی به این روزنامه نگاه می‏کنم، می‏بینم ترکیبی از سه مکتب در یک جا جمع شده است. طبیعی است که در شرایط کنونی، این ترکیب در حداقل خود است و نمی‏تواند در حداکثر خود باشد.

همیشه آرزو می‏کنم، این ترکیب که در آن تساهل، جمع شدن و همکاری سه مکتب است، بتواند در تمام رسانه‏های دیگر ایران که متأسفانه، بیشترشان گروهی یا طبق سلیقه‏ی خاصی اداره می‏شوند، همین‏طور در جامعه‏ی بزرگ و پراکنده‏ی ایران، الگو قرار بگیرد و ما بتوانیم به قول حافظ، از این جمع پریشان، به یک جمعیت واحد تبدیل شویم که در عین داشتن سلایق مختلف، در اصولی با هم همکاری کنیم و بتوانیم آن‏چه را شایسته‏ی ایران ماست، یعنی ایران آزاد و دمکراتیک را داشته باشیم.


نوشابه‏ امیری، از روزنامه‏نگاران دیگر «روز آنلاین»، کار روزنامه‏نگاری را در کیهان تهران آغاز کرده و در سخنانی به دنیای جادویی روزنامه از آغاز، اشاره می‏کند:

برای من، دنیای روزنامه‏نگاری دنیای پراعجابی است که به هرشکلی مرا جذب می‏کند. این دنیا برای من با کیهان شروع شد و امیدوارم وقتی پیر شدم، با کیهان تمام شود. تمام تجربیات زندگی حرفه‏ایم را در روزنامه‏ی کیهان گذرانده‏ام. با آدم‏های بزرگی آشنا شدم و همراه با کیهان، در جریانات اعجاب‏انگیزی حضور داشتم. چه در دوران قبل از انقلاب و چه بعد از آن، تا زمانی که در این روزنامه بودم.

در نتیجه، نام کیهان، برای من یاد‏‏‏‏آور دنیای حیرت‏انگیزی است که همیشه اتفاقات مهمی در آن می‏افتد و نقش ما به عنوان روزنامه‏نگار این است که نه برای این‌که خودمان به تاریخ برویم، بلکه برای این‌که ملات آن تاریخ را فراهم کنیم، به این کیهان مراجعه کنیم.

تنها آرزوی زندگی من این است که روزی به روزنامه‏ی کیهان خودمان برگردم. نه کیهانی که امروز، سرداران امنیتی اداره می‏کنند و تبدیل به ارگان نظام‏های امنیتی شده است. بلکه آن کیهانی که ما داشتیم، آن کیهانی که در آن روزنامه‏نگاری می‏کردیم، کیهانی که مبنای آن، حرفه‏ی روزنامه‏نگاری بود، روزنامه‏نگار پرورش می‏داد و مکتب روزنامه‏نگاری در آن به‏وجود آمده بود.

مهم‏ترین آرزوی من این است به آن کیهان برگردم و پشت میزی بنشینم که از من غصب شده، میزی که یک میز ساده و متعلق به یک خبرنگار ساده‏ی سرویس سیاسی کیهان بود. الان در اصطلاحات معمول، من روزنامه‏نگار آنلاین محسوب می‏شوم.

ولی شاید به دلیل شرایط سنی یا هر دلیل دیگری، مثل تفاوتی که کتاب با آن‏چه که روی اینترنت خوانده می‏شود دارد، مثل تفاوتی که سینما با ویدئو دارد، من در فضای کیهان، با صدای چاپ‏خانه‏ی کیهان، با بوی سربی که در چاپ‏خانه‏ی کیهان می‏آمد، روزنامه را فهمیدم.

در نتیجه، همیشه به شکلی، نوستالژی دارم و به‏ نظرم می‏آید روزنامه‏ی چاپی واقعی‏تر است، به نظرم می‏آید که روزنامه می‏ماند، اما در فضای مجازی، آدم نمی‏ماند. البته این فقط یک حس است. چون آدم‏ در این فضا هم می‏ماند. ولی به مجموعه‏ی دلایل و به خاطر مجموعه‏ی خاطرات، خودم را به آن دنیا نزدیک می‏بینم و آن دنیا را دوست دارم.


بهمن چاردهی، مدیر مالی روزنامه‏ی کیهان لندن، از مشکلات مالی این روزنامه می‏گوید که گاه کار را تا توقف انتشار آن پیش برده است:

این‌که ما بتوانیم مشترکین بیشتری را پیدا کنیم، کار آسانی نیست. نیاز به یک بازاریابی گسترده و سرمایه‏گذاری‏ای دارد که هیچ‏وقت کیهان نتوانست از یک حدی بیشتر به این هدف برسد. با توجه به این‌که هزینه‏ی ارسال روزنامه سنگین است، کیهان تا چند قدمی سقوط رسید.

ولی باز فرجی حاصل شد و باز این ستون به آن ستون. ولی باید ببینیم این مسایل را چگونه می‏توان حل کرد و راه‏بردهایی پیدا کرد که کیهان نیفتد. مشکلات تا بخواهید، تهدید می‏کند. این مشکلات فقط هم مالی است. وگرنه، مشکلات دیگری وجود ندارد.

بدترین سناریو این می‏شود که ما بخواهیم اِشل روزنامه را پایین بیاوریم، آن را به یک نشریه‏ی محلی تبدیل کنیم و فقط به مناطقی ارسال کنیم که مقرون به صرفه باشد. ولی هدف ما این است که حتی‏الامکان این کار پیش نیاید.

در پایان این نشست، دکتر اخباری، استاد موسیقی و سنتور، قطعاتی را با سنتور نواخت. از جمله‏، قطعه‏ای که به مناسبت بیست و پنجمین سال، انتشار کیهان لندن، ساخته بود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

کمي -- نه خيلي -- غم انگيز است که عکس درشت يکي - دو خبرنگار نه چندان مهم را گذاشته ايد اما خبري از تصوير احمد احرار نويسنده باسابقه(بفرماييدشصت سال) وسردبير فعلي کيهان چاپ لندن نيست.

-- بدون نام ، Jun 11, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)