خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > بنیصدر: ادامه جنگ هم به نفع نظام بود، هم غرب | |||
بنیصدر: ادامه جنگ هم به نفع نظام بود، هم غربایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com۲۷ سال از سالروز آزادی خرمشهر گذشت. بعدازظهر روز سوم خرداد ۱۳۶۱، بیست و هفت سال پیش در چنین روز عملیات نیروی زمینی ارتش ایران و نیروهای مسلح ایران با پشتیبانی نیروهای مردمی، خرمشهر را پس از ۵۷۸ روز نزدیک به ۱۹ ماه از تسلط ارتش عراق آزاد کردند. جنگ ایران و عراق وارد مرحلهی تازهای شد. ایران در موضع قدرت نظامی قرار گرفت و عراق با دهها هزار کشته و اسیر در وضعیت شکست. باز پس گرفتن خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ میتوانست به پایان جنگ ایران و عراق بیانجامد و نقطهی عطفی در تاریخ این جنگ هشت سالهی ویرانگر باشد اما اینطور نشد. ۲۷ سال بعد، این روز به تبلیغات انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری اسلامی ایران هم راه یافته است. میرحسن موسوی، نخست وزیر آن زمان و یکی از نامزدهای ریاست جمهوری ادامهی جنگ را پس از بازپس گرفتن خرمشهر کار خوبی توصیف کرده است. محسن رضایی، فرماندهی سپاه پاسداران در آن زمان که از طرفداران پرو پاقرص ادامهی جنگ بود، یکی دیگر از نامزدهای ریاست جمهوری است و محمود احمدینژاد به خرمشهر رفته و گفته میخواهم فرماندار شما باشم و این شهر را بازسازی کنم. در این میان آنچه مردم خرمشهر میگویند حاکی است که پس از ۲۷ سال که از بازپس گرفتن خرمشهر میگذرد، فقر و بیکاری در آن بیداد میکند و شهر از آب سالم آشامیدنی و داشتن گاز محروم و توزیع مواد مخدر نیز در آن فراوان است. یک سایت خبری روز سوم خرداد در تهران نوشت خرمشهر آزاد شد، اما آباد نشد. برای بررسی بیشتر رویداد سوم خرداد ۱۳۶۱ با آقای ابوالحسن بنیصدر، نخستین رییس جمهوری اسلامی ایران گفت و گو کردهام.
آقای بنیصدر شما در آن زمان از ریاست جمهوری ایران برکنار شده بودید. ارزیابی شما پس از گذشت این مدت از بازپس گرفتن خرمشهر چیست؟ در صورتی که طرحهای نظامی که در دورانی که من رییس جمهور بودم، وجود داشت، به اجرا در میآمدند، یعنی کودتای خرداد ۶۰ واقع نمیشد و فرماندهی نظامی ضعیف نمیشد و بنا بر این نبود که جنگ ادامه پیدا کند تا اینکه سپاه پاسداران ارتش اول بشود و استبداد حاکم شود، جنگ تمام شده بود. هدف این بود که استبداد مافیای نظامی و مالی، مستقر شود. بر فرض اینکه در خرداد ۶۰ پیشنهاد کشورهای کنفرانس عضو عدم تعهد به عمل در نمیآمد، باید در شهریور سال اول یعنی در نخستین سال اول جنگ به اجرا در میآمدند. یعنی تا آن زمان خرمشهر و دیگر قسمتهای کشور آزاد میشدند.
چنانکه تا آن زمان هم یعنی تا کودتای خرداد ۶۰ نیمی از آن سرزمینهای تصرف شده، بازپس گرفته شده بود. نیروهای مسلح ایران با تأخیر انداختن به مدت یک سال موفق شدند بخشی از خرمشهر را آزاد کنند. چون بخشی از خرمشهر همچنان در دست قوای ایران بود. آزاد کردن بخش باقیمانده دیگر فرصت دوبارهای بود برای پایان دادن جنگ از موضع متفوق. آن فرصت هم مثل هزاران فرصتی که این رژیم در این ۳۰ سال سوزانده، سوزانده شد. علت اینکه آن را سوزاندند این بود که جنگ باید ادامه پیدا میکرد. فراموش نکنید این سخن وزیر دفاع دولت تاچر، آلن کلاک را که در دادگاه رسیدگی به فروش اسلحهی غیر مجاز به ایران و عراق گفت: جنگ در مصلحت غرب بود که ما شرایط ادامهی آن را فراهم کردیم. آن فرصت به این دلیل از بین رفت که ادامهی جنگ هم به نفع رژیم برای استقرار استبداد بود، هم به نفع آمریکا و انگلستان و اسرائیل، برای پس زدن امواج انقلاب ایران به ترتیبی که آقای صدام حسین پیش از حملهی عراق به کویت به همسر سفیر آمریکا گفته بود. آقای بنی صدر اگر شما رییس جمهور آن زمان بودید، فکر میکنید جنگ ادامه پیدا میکرد؟ قطعاً خیر. یعنی اصلاً کودتای علیه من به این خاطر اجرا شد که جنگ ادامه پیدا کند. قرار بود هیأت وزیران خارجه به ریاست وزیر خارجه کوبا جواب موافق رژیم صدام را به ایران بیاورند، اینها میباید در حوالی ۲۰ خرداد به ایران میآمدند که جنگ به پایان میرسید. اگر به کتاب خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی که تحت عنوان «عبور از بحران» که به مسایل سال ۱۳۶۰ میپردازد، مراجعه کنید، میبینید که نوشته است بنیصدر میخواهد جنگ را پایان بدهد. یعنی همین پیشنهاد را پذیرفته و جنگ را تمام کند ولی امام نخواهد گذاشت. در حالی که آن پیشنهاد را تنها بنیصدر نپذیرفته بود. آن پیشنهاد را شورای عالی دفاع پذیرفته بود، آقای خمینی پذیرفته بود و عراق هم با آن موافقت کرده بود. اما از دفتر آقای رجایی با وزیر خارجه کوبا تماس گرفته شده بود که چون فعل و انفعلاتی در تهران در حال اجرا است شما حضور خود در تهران را به تأخیر بیندازید. در نتیجه آنها در تهران حضور نیافتند، آن پیشنهاد هم رها شد و دو ملت ایران و عراق هشت سال در جنگی باقی ماندند که یک نسل ایرانی و عراقی را تباه کرد.
آقای بنیصدر، گرفتن غرامت از عراق در آن زمان میتوانست خسارات زیادی را جبران بکند؟ در خرداد ۶۰ که بنا بر پایان جنگ شد، خسارات ما بسیار ناچیز بود. با این حال کشورهای حوزهی خلیج فارس که عراق را به جنگ برانگیخته بودند حاضر بودند بیست و پنج میلیارد غرامت بدهند. که ما گفتیم این غرامت باید پنجاه میلیارد باشد. اینطور که آقای منتظری در خاطراتش نوشته است در آن زمان حتا به آقای خمینی هم مراجعه کرد و نامه نوشت که این فرصت را از دست ندهید، پیشنهاد را بپذیرید، غرامت را هم بگیریم. این برای ایران یک پیروزی بود. چون مورد تجاوز قرار گرفته، متجاوز قبول کرده از مرزهای بینالمللی ایران به اندازهی توپرس در درون مرزهای خودش عقب بنشیند و غرامت هم بدهد. دلیلی وجود نداشت که ما جنگ را ادامه بدهد. آقایان خیلی راحت میتوانستند کودتایشان را یک هفته به تأخیر بیاندازند و بگذارند این هیأت بیاید و جنگ پایان پیدا کند بعد کارهای مورد نظرشان را انجام میدادند. گرچه من از قبل گفته بودند اگر جنگ هم پایان یابد من در سمتم نمیمانم و استعفاء خواهم داد. استعفایم هم نزد آقای خمینی بود. اینها هیچ بهانهای جز کودتا برای ادامهی جنگ نداشتند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مصاحبه ی بسیار خوبی بود.به خصوص برای نسل الان که بدانند چه برایران گذشته....بسیار ممنون.
-- بنده ، May 25, 2009مصاحبه بسیار روشنگری بود . با تشکر از آقای دکتر بنی صدر و رایدو زمانه. از رادیو زمانه تقاضا دارم که لطفا با ایشان بیشتر مصاحبه کنید تا سانسور جمهوری اسلامی را که ما مردم را در آن قرار میدهند، توسط ایشان شکسته شود .سوال اساسی این است که چطور میشود که رئیس جمهور اول تاریخ ایران را تا این حد سانسور کنند که اینهمه اطلاعات دست اول از لحظه های حساس کشور دارد؟مگر ما مردم حق دانستن نداریم؟
-- حبیب ، May 26, 2009براي حرفهايي که زده ايد آيا اسناد مکتوب داريد لطفاً در صورت مثبت بودن جواب ، ارائه فرمائيد.
-- amin ، May 27, 2009salam. ba tashakor shoma nazari por khalaf az rafsanjai dar gooya didam lotfan ba banisadr matrah va haghighat beh gooshe mardom beresanid
-- shabetar ، May 27, 2009