خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «حیدریفرد گفت، دلم میخواهد جلوه را آزاد نکنم» | |||
«حیدریفرد گفت، دلم میخواهد جلوه را آزاد نکنم»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comبه نوشتهی سایت کانون زنان ایران و نیز کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، خانم جلوه جواهری با وجود تفهیم اتهام و اعلام بازجوی پرونده مبنی بر اینکه جرمی مرتکب نشده، همچنان در بند عمومی زندان اوین به سر میبرد. جلوه جواهری، پژوهشگر علوم اجتماعی، عضو کمپین یک میلیون امضا و از نویسندگان وبسایت مدرسه فمینیستی است. همانطور که گفتیم با وجود اعلام بازجویش مبنی بر اینکه جرمی مرتکب نشده، همچنان در زندان اوین است و البته به دلیل موج خبرهای انتخاباتی کمتر دربارهی آن در رسانهها صحبت میشود. برای اطلاع بیشتر از وضعیت این پرونده با مادر خانم جواهری به گفت و گو نشستهام.
خانم گوهر بیات، چند روز پیش به ملاقات فرزندتان خانم جلوه جواهری در زندان اوین رفته بودید. از آخرین وضعیت او و همسرش، کاوه مظفری چه اطلاعی دارید؟ متأسفانه هر جا که فکر میکردم میتوانند کمکی به حل مشکل بکنند مراجعه و شکایات متعددی هم مطرح کردم. به کمیسیون اصل نود مجلس هم شکایت نوشتیم، خودم به اتفاق دو تن دیگر از خانوادهها برای کمیسیون حقوق بشر اسلامی و دفتر آقای جمشیدی، سخنگوی قوهی قضاییه نامه بردیم. اما دریغ از یک جواب. وقتی همسرش را بازداشت کردند و برای بازرسی منزلش آمده بودند، دختر من را هم بازداشت کردند. پدر شوهر جلوه، حکم مأموران را دیده بود که فقط نوشته شده بود حکم بررسی. نام نبرده بودند که باید منزل فلانی را بگردید. ما هم که خبردار شدیم رفتیم. جلوه هم بیرون بود و داشت پیش دوستش پایان نامهی تحصیلیاش را تمام میکرد. وقتی به منزل میآید میبیند که اینها در منزلش هستند و وسایلها را از جمله کتاب و کامپیوتر جمع کردهاند. با اصرار فراوان، من را به منزلشان راه دادند و در را باز کردند، در حضور من به جلوه گفتند که شما بیایید، چند تا سوال هم از شما بپرسیم. جلوه گفت که شما حکم ندارید که من را ببرید. وقتی من هم اعتراض کردم مدام میگفتند که خانم شما حرف نزن، استنباط من از صحبتهای این افراد خطاب به من این است که حرف نزن یعنی خفه شو. چون من در هر جملاتی که میآمدم دفاع کنم میگفتم که ما به استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی رأی دادیم. ما باید استقلال و آزادی داشته باشیم. چرا نباید حرف نزنم؟ به چه دلیل داماد من را دستگیر کردهاید و به چه دلیل میخواهید دختر من را هم ببرید. حکم که نداشتند، زنگ زدند دو نفر مأمور مرد در حضور مادر شوهر دخترم و همسرش، ایشان را کشان کشان بردند. حتا اجازه نمیدادند که کفش خودش را هم بپوشد که مادرش شوهرش کفشش را جلوی پایش گذاشت.
با وجود آنکه در منزل پدر و مادر کاوه حضور داشتند و من هم حضور داشتم در را قفل کردند و کلید را هم همراه خودشان بردند. من این شکایت را به همه جا دادهام. ولی دریغ از یک جواب. من مادر دو شهید هستم و نشان ایثار هم گرفتهام. اما صدایم به هیچ جا نمیرسد. چون اجازهی حضور در داخل ساختمان دادگاه انقلاب را به ما نمیدهند روز چهارشنبهی گذشته به آقای حیدریفرد ـ که نمیدانم بازپرس است یا قاضی پرونده ـ زنگ زده و پرسیدم که تکلیف جلوه جواهری چیست. گفت خانم قشنگ و راحت به شما بگویم که دلم میخواهد او را آزاد نکنم. این تنها جوابی است که در این سه هفته به من داده شده است. یعنی هیچ ارگانی به من جواب نداده است. در کشورمان دم از دفاع از مردم و کارگر زده میشود. وقتی برای یک تجمع که برای احقاق حقوقشان بوده، افراد را دستگیر کردهاند، ما چگونه کشور آزادی هستیم؟ رشتهی تحصیلی دختر و داماد من جامعهشناسی است. اینها با در نظر گرفتن مشکلات زنان جامعه، دربارهی مشکلات آنها فعالیت میکنند، آیا این جرم است؟ فرض کنید که من بیسواد هستم، دوست دارم به من گفته شود که آیا در کشور اسلامی دفاع از حقوق طبقهی ضعیف که نه، فقط طرح مشکلاتشان جرم است؟ آیا حق این افراد بازداشت و زندان است؟ آیا باید با جامعهشناسان این مملکت اینگونه برخورد شود؟ دو تا از فرزندانم برای بقای این مملکت و حکومت جان دادهاند. رفتند که مردم کشورشان آزاد باشند. ما چگونه میتوانیم ببینیم در جامعهی ما به افراد ظلم میشود اما بنشینیم و تماشا کنیم. این صحیح است؟ این حرف من مادر است که سه هفته گذشته هر جا میروم به من جواب نمیدهند. نمیدانم چه کاری انجام بدهم. انقلاب ما انقلاب کوخنشینان بود این نتیجهی انقلاب ما است؟ بچههای من برای این رفتند جان دادهاند؟ آنها جان خود را فدا کردند که مردم ما آسایش داشته باشند. خانم بیات این روزها نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری در همهی زمینههای مردمپسند صحبت میکنند. آیا شما با نامزدهای انتخاباتی در مورد بازداشت دختر و دامادتان ملاقاتی نداشتهاید که در آن مورد صحبت کنید؟ قبل از اینکه تبلیغات آغاز شود با چند تا از این خانوادهها خدمت آقای کروبی رفتیم. خود آقای کروبی تشریف نیاوردند. شکایتم را که در حضور من، فرزندم را بدون حکم دستگیر کرده و کشان کشان بردهاند و در منزلش را هم قفل کردهاند ـ یعنی دختر من را جزو اثاثیهی کاوه مظفری بردهاند چون هیچ حکمی نداشتهاند ـ بیان کردم. دفتردارش گفت که شما با روزنامهی اعتماد ملی مصاحبه میکنید؟ گفتم بله مشکلی ندارم. من دارم طرح شکایت میکنم که چرا فرزندم را بیگناه دستگیر کردهاند. متأسفانه با وجود آنکه نتوانسته بودیم با آقای کروبی دیدار کنیم، اما آنها در روزنامهی اعتماد ملی درج کردند که خانم بیات، مادر دو شهید با اینکه مدال ایثار گرفتهاند از ما استمداد طلبیدهاند و ما هم قول مساعد دادهایم. در صورتی که ما ۱۰ خانوادهای که در آنجا حضور داشتیم ایشان را ملاقات نکردیم. اما در روزنامهشان این را نوشتند. دیگر کجا بروم وقتی چنین جوابهایی میشنوم. اصلاً در روزنامهی اعتماد ملی ننوشتند که چرا دختر من را بردند، چرا در خانهاش را قفل کردند و کلیدش را بردند؟ سه هفته است که برق منزلش روشن است. چه کسی میخواهد جواب این برخوردها را بدهد؟ اصلاً به چه جرمی و به چه گناهی فرزند من را بردند. فقط به من بگویند که جرمش چیست تا من اطاعت کنم. خانم بیات هنوز هیچ دلیلی هم برای بازداشت و اتهام آنها نگفتهاند؟ چون دلیلی وجود ندارد. من خیلی ناراحت هستم. اگر دلیلش را به من بگویند یا قبول میکنم یا میگویم نه. بلاتکلیفی دارد ما را دیوانه میکند. همسر جلوه، کاوه مظفری هم از روزی که بازداشت شده تا کنون با ما هیچ تماسی نداشته و نمیدانیم که در چه حالی و کجاست. اما جلوه تماس داشته و یک بار هم ما به ملاقاتش رفتهایم. خانم بیات با توجه به همهی این مسایل آیا از طرف فعالان حقوق بشر و وکلایی که به دنبال مسایل فعالان حقوق مدنی و زنان ایران هستند، فعالیتهایی برای آزادی این دو نفر صورت گرفته است؟ وقتی وکیلشان مراجعه میکند اصلاً اجازهی ورود به ایشان داده نمیشود تا بخواهد صحبتی داشته باشد. ما به کمیسیون حقوق بشر و مجلس هم نامه دادهایم اما هنوز هیچ جوابی به ما داده نشده است. در همین رابطه: • چند فعال حقوق زن در ایران دستگیر شدند • آزادی ۱۱ زن بازداشت شده روز کارگر
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
I want to find good pop music. Help me please.
-- Kalebarkab ، Jun 10, 2009