تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با پری زنگنه، خواننده اپرا و ترانه‌های بومی و محلی

پری زنگنه: مردم با مشکلات نابینایان، آشنا نیستند

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

پری زنگنه، خواننده سرشناس اپرا و ترانه‌های بومی و محلی ایران مهمان این هفته پاریس بود، در دیدارهای ماهانه انجمن فرهنگ آزاد با حضور گروهی از ایرانیان این شهر، پری زنگنه جدیدترین کتابش را با نام «آن‌سوی تاریکی» معرفی کرد.

کتاب نتیجه سال‌ها زندگی در نابینایی و در کنار نابینایان برای توجه بیشتر جامعه به شناخت گوشه‌های پنهان این گروه اجتماعی است. پری زنگنه در سال ۱۳۵۰، ۳۸ سال پیش در اوج محبوبیت در یک حادثه‌ی رانندگی، بینایی خود را از دست داد.

این حادثه اما او را از دنبال کردن فعالیت هنری باز نداشت. پس از وقفه‌ای کوتاه مصمم‌تر و جدی‌تر از پیش به دنیای موسیقی و سفرهای هنری‌اش باز‌گشت و کنسرت‌های فراوانی در نقاط مختلف جهان برگزار کرد.

به‌نظر پری زنگنه، جهان امروز نیاز به مهربانی و دوست ‌داشتن بیشتر انسان‌ها برای ارتباط با یکدیگر دارد و موسیقی یکی از بهترین راه‌ها برای این ارتباط است. از پری زنگنه تاکنون بیش از ۳۰۰ ترانه، ۱۰ اثر نوشتاری و نیز کتاب‌هایی مانند «آوای نام‌ها از ایران‌ زمین» و کتاب‌هایی برای کودکان مانند «شاهپرک‌های قصه‌ی من» و «پری لالایی» منتشر شده است.

این‌بار پری زنگنه نه برای آواز خواندن و کنسرت‌های هنری بلکه برای معرفی کتاب تازه‌اش «آن‌سوی تاریکی» به پاریس و بعد تور اروپایی آمده است. کتابی که می‌خواهد نابینایان را به زندگی فعال دعوت کند. و از سوی دیگر به همه نشان دهد نابینایی و هرگونه آسیب‌دیدگی عضوی دیگر مانع شکوفایی توانمندی انسان نخواهد شد.

پری زنگنه به زمانه می گوید:

Download it Here!

انگیزه من نتیجه سال‌ها زندگی در نابینایی و در جوار نابینایان بوده و آشنایی به مشکلات نابینایان و این‌که چقدر این مشکلات برای جامعه ناشناخته است و چقدر می‌توان با آموزش دادن به جامعه درباره‌ی نابینایی، نه نابینایان اطلاع داد و مردم را آشنا ساخت.

در نتیجه بیشتر از هر مدرسه‌ای که برای نابینایان ساخته می‌شود این آشنایی‌ها به کمکشان خواهد آمد و اجتماع برای پذیرش نابینایان و نابینایی آماده‌تر است.


پری زنگنه /عکس‌ها: ایرج ادیب‌زاده

بیشترین مشکلات نابینایان را به‌خصوص الان در ایران در چه می‌بینید؟

در سفرهایم اغلب از مدارس نابینایان آموزشگاهای نابینایان در کنار فعالیت‌های هنری دیدن کردم. به خاطر این‌که تجربه بیاموزم یاد بگیرم و مشکلات را مقایسه کنم. به این نتیجه رسیدم که فقط در ایران نیست. اگر من صحبتی کردم که در کجا، چگونه باید رفتار کنیم در همه‌جای دنیا تقریباً این ناآشنایی‌ها را یک‌دست و یک‌جور دیدم.

در نتیجه امیدوارم که این کتاب من در جهان به‌ زبان‌های رسمی دنیا ترجمه شود و جامعه بین‌المللی با آن آشنا شود. چون همان‌جور که به شما گفتم این ناآشنایی‌ها را در همه‌جای دنیا یک‌جور دیدم.

البته بعضی کشورها در امر آموزش نابینایان و رفاه اجتماعی نابینایان پیشرفت خیلی گسترده‌تری کرده‌اند. این‌ها کشورهایی هستند که سال‌هاست است در امر نابینایان تجربه دارند. و اولین مدارس نابینایان در کشور آن‌ها برپا شده است مثل کشورهای فرانسه، کانادا، آمریکا، آلمان و اتریش، ایتالیا این‌ها کشورهایی هستند که در امر نابینایان از سایر ممالک دنیا خیلی جلو هستند.

هر کسی هر تجربه‌ای در هر امری به ‌دست می‌آورد بهتر است که بتواند تجربه‌هایش را در اختیار دیگران بگذارد. چون نابینایی همیشه وجود خواهد داشت تا زمانی که بشر روی کره زمین است.

خانم زنگنه در جایی از کتابتان نوشته‌اید که بگذارید با پرتوی که از این کتاب تابیده، راه را به شما نشان دهم. هسته ‌کاشتن عادت من بود بر لب هر باغچه‌ای می‌نشستم و رشد هسته هلو و زردآلو را اندازه می‌گرفتم و می‌گیرم. شما در این کتاب درباره محل زندگی نابینایان صحبت کردید، مربی نابینایان و این‌که دست‌ها جای چشم‌ها را می‌گیرند‌. از انتشار کتابتان چه انتظاری دارید‌؟

من بسیار خوشبین هستم و بسیار باایمان و محکم روی این کار کردم و معتقد بودم. وقتی با ناشر صحبت کردم همه به من گفتند کتاب را به چه کسی خواهی داد؟ گفتم هر کسی که خوش‌شانس‌تر باشد کتاب من را انتشار خواهد داد.

با ایمان این کار را کردم و امروز نتیجه‌اش را می‌بینم. هر جمله‌ای که در این کتاب آورده‌ام کاملاً با معنا بود. اگر من هسته‌ای را می‌کاشتم در بچگی رشد گیاهش را اندازه‌گیری می‌‌کردم. هنوز هم همین‌طور هستم. به کاشتن خیلی عقیده دارم. به تولید خیلی عقیده دارم.

هنوز هم در منزلمان هر میوه‌ای که بخورم هسته‌اش را پای گلدانی می‌گذارم، به رشد خیلی علاقه دارم، به تولید معتقد هستم. اگر که نوشتم راه را به شما نشان دادم، بله، همینطور است من با این کتاب مردم را با مشکلات نابینایی نه نابینایان و نابینا آشنا کردم. که چگونه می‌توان این مشکل را حل کرد و تبدیل به یک زندگی عادی‌تر کرد.

برای یک فرد نابینا فقط این فرد نابینا نیست که آموزش باید ببیند و با سختی‌ها گلاویز شود. بلکه مردم هم به شکرانه‌ی سلامتی خودشان باید خودشان را شریک و همدرد بدانند و این زحمت زیادی ندارد.

شاید همیشه این بهانه را مردم داشته‌اند که ما نمی‌دانیم چه است‌. باید برای یک نابینا چکار کنیم‌؟ ولی امروز آشنایی‌ها برای مردم به‌قدری ملموس شده که حتی در دانشکده‌ها در دانشکده‌های معماری، افراد می‌گویند که چگونه باید یک خانه را برای یک زندگی کوپل یا یک فرد نابینا مناسب‌‌سازی کرد.


این خانه باید از کرنل یا نقشه‌های تیز، میزهای تیز، ستون‌های تیز، پیچ ‌و‌ خم‌ها، نیم‌پله‌ها چیزهایی که باعث مشکلات برای یک فرد نابینا باشد، برحذر باشند. بچه‌های دانشکده‌های معماری امروز این‌ها را فرا می‌گیرند. و این یکی از بخش‌های آموزشی در معماری امروز است.

یعنی تا این حد دنیا پیش‌رفته و در ایران هم خوشبختانه ان‌جی‌او‌ها خیلی خوب کار می‌کنند. اعضای این ان‌جی‌اوها، شاگردان سابق استاد دکتر محمد خزایلی و آموزشگاه سابق رضا پهلوی، شهید محبی امروز هستند.

الان سنینشان در حدی است که در بین آن‌ها دکتر، وکیل، مشاورهای روانشناسی‌، مشاورهای زیبایی، زیبا‌شناسی، معماری فلسفه و منطق، ادبیات، استادان زبان بی‌شماری در دانشگاه‌ها و مدارس هستند.

بنابراین جای خوشبختی است که دنیا تا این حد پیش رفته است. ولی فکر کردم که فقط خود نابینایان نیستند که باید تخصصی کار کنند و در مسایل استعداد خودشان حرفه‌ای شوند. بلکه مردم دیگر هم وظیفه دارند فقط می‌توانند یک آشنایی را برای خودشان ایجاد کنند که ارتباطاتشان با یک فرد نابینا راحت‌تر باشد.

در نتیجه شغل به‌ نابینایان داده شود. نابینایان وقتی به مدارس می‌روند وقتی به جامعه‌ای پا بگذارند که آشنایی برایشان نباشد. این تحصیلات به هدر می‌رود. اصلاً بزرگ‌ترین مسأله نابینایان دنیا مسأله ازدواج است.

به ‌خصوص برای بانوان این شانس خیلی کم به سراغشان می‌آید که در نتیجه عدم آشنایی است. وقتی دختری که در دانشگاه تحصیل می‌کند، وارد اجتماع می‌شود. شغل دارد در همان محل دفتر و کار خودش مردم دیگر می‌بینند که او چقدر قابل است با این قابلیت‌ها آشنایی‌ها ایجاد می‌شود به‌دنبالش عشق و علاقه و بعد هم ازدواج به وجود می‌آید.

بفرمایید که آیا به کار آواز‌خوانی ادامه می‌دهید‌؟

بله در تهران شاگردهای بی‌شماری هستند که برای آواز کار می‌کنند. و من به هنر‌شناسی این شاگردها بیشتر از گذشته باور دارم. به دلیل این‌که با وجودی که صحنه‌ی زیادی هنوز برای هنرنمایی آواز بانوان نیست. ولی خانم‌ها صرفاً به خاطر هنر نه به خاطر درآمدها یا مشهور شدن، بلکه واقعاً با علاقه به کلاس‌های آواز می‌روند و من هم در کنارشان کمک هستم.

هنوز نتوانسته‌ام آن‌طور گسترده کار کنم چون فرصت نداشتم گاهی اوقات برای آموزش آواز کار کردم‌. ولی اکنون در‌صدد نیمه پایان رساندن کتابی به نام «سرگذشت آواز من» هستم. که در این کتاب آنچه از معلمین و کلاس‌هایی که در دنیا رفتم، یاد گرفته‌ام از کنسرت‌ها، صحنه‌ها، معلمین تجربه‌های خودم، تأسیس هنرستان عالی موسیقی در تهران، همکاران هنری‌ام از همه این‌ها در کتاب یاد کردم.

در بخش عمده هم آموزش آواز دادم. کاملاً بین‌المللی، به طریقی که بانوان ایران یا دانشجویانی که برای اپرا و یادگیری صدا‌سازی وارد کلاس‌ها می‌شوند زمینه‌ی بسیار مختصر و فشرده کاملی برایشان از این کلاس‌ها و اصولاً هنر آواز در قرون گذشته و همه این‌ها بیان کردم.

در حال حاضر گاهی اوقات برای بانوان در ایران کنسرت برقرار می‌شود که بیشتر هم برای امور خیریه است که با اعتقاد فراوان به این خیریه‌ها کار می‌کنیم. برای من کاملاً کافی و راضی کننده است که هنر خودم از یادم نمی‌رود و با آن همه محبتی که همه به من در ایران داشتند، موفق شدم که صدایم را حفظ کنم و گاهی اوقات برای خودم آهنگ می‌سازم و کار می‌کنم، به این شکل خودم را با دنیای آواز خودم در ارتباط نگه داشته‌ام.


در پایان گفت ‌و‌ گو با خانم پری زنگنه از خانم ناهیده‌ انزلی‌چی، رییس انجمن فرهنگ آزاد درباره واکنش ایرانی‌های حاضر در جلسه معرفی کتاب «آن‌سوی تاریکی» پرسیدم.

از دیدن ایشان بسیار شاد شدند. برای این‌که خانم پری زنگنه واقعاً بانوی اپرا و خواننده اوپرای ایران بودند و هستند. و در کنار این کتابی که نوشته‌اند که حدود ۳۵ سال در مورد نابینایان در ایران پژوهش کرده‌اند.واقعاً همین‌طور که خودشان گفتند وسیله ‌و پلی برای ‌زندگی راحت روشندلان هستند و این‌که تمام جزییات را با قلم بسیار شیوا و زیبا و با احساس خیلی زیادی که ایشان دارند شرح دادند و بعد از خواندن این کتاب به‌نظر من، عشق انسان به زندگی‌اش بیشتر می‌شود. فکر می‌کنم افراد بعد از خواندن این کتاب قدر زندگی را بیشتر می‌دانند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)