خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «حملات گسترده، منجر به از بین رفتن طالبان نمیشود» | |||
«حملات گسترده، منجر به از بین رفتن طالبان نمیشود»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com«پاکستان میخواهد طالبان را سرنگون کند» این یکی از تیترهای روزنامههای فرانسه دربارهی درگیریهای شدیدی است که در چند روز اخیر در درهی سوات پاکستان جریان دارد. درهای که روزی یکی از محلهای توریستی این کشور بود و در سازشی که ارتش با طالبان به عمل آورد برابر توقف حملات آنها به نیروهای ارتشی، این درهی زیبا و حاصلخیز را به آنها واگذار کرد. آنها نیز بدون معطلی قوانین شرعی را به اجرا گذاشتند و بساط شلاقزنی، قوانین اسلامی و حجاب اجباری زنان را برپا کردند. تا دیگر هیچ توریستی جرأت قدم گذاشتن به آنجا را نداشته باشد. طالبان پس از استقرار در درهی سوات و در اختیار گرفتن ساختمانهای دولتی طرح صدور انقلابشان به دیگر مناطق پاکستان را نیز به اجرا گذاشتند و تا چند ده کیلومتری اسلامآباد پیش رفتند. در برابر نگرانی مردم پاکستان و دولتهای غربی به ویژه آمریکا، ارتش پاکستان ضد حملهی خود را به طالبان آغاز کرد. نتیجهی آن یک فاجعهی انسانی با بیش از یک میلیون آواره و تلفات سنگین به طالبان بود که فقط در ۲۴ ساعت گذشته ۲۰۰ تن از آنان کشته شدند. اکنون وزارت اطلاعات پاکستان از جامعهی جهانی خواسته به وضعیت نگران کنندهی آوارگان توجه کنند. برای بررسی بیشتر وضعیت پاکستان و درهی سوات و ضد حملهی ارتش علیه طالبان با خانم فیروزه نهاوندی، استاد دانشگاه بروکسل و کارشناس مسایل کشورهای در حال رشد به ویژه پاکستان گفت و گو کردهام.
دولت پاکستان و رییس جمهور زرداری تصمیم گرفتند که عملیات بزرگتری در این منطقه اجرا بکنند. فکر میکنم به خاطر این است که از طرف کشورهای خارجی و هم در داخل پاکستان به انتقاد از رییس جمهور و دولت پاکستان پرداخته شد که در نتیجه آنها باید عملی از خود نشان میدادند. به خصوص بعد از اینکه قبول کردند قوانین شرعی هم در منطقهی سوات اجرا شود. رییس جمهور راهی نداشت جز اینکه نشان بدهد که دارند کاری میکنند. اما متأسفانه فکر نمیکنم که این حملات منجر به از بین رفتن اسلامگراها یا طالبان آن منطقه بشود و تنها باعث افزایش تعداد آوارگان و مشکلات داخلی در این منطقه شده است.
میدانیم که طالبان ساختهی سرویسهای اطلاعاتی پاکستان طی دههی ۹۰ در افغانستان بودند. اکنون آنها از کنترل اربابانشان هم گریخته و علاوه بر افغانستان ثبات و امنیت خود پاکستان را هم تهدید میکند. دو هفتهی پیش بود که آنها تا چند ده کیلومتری اسلامآباد هم پیش رفتند. آیا این حملات پاسخی به زیادهطلبی طالبان بود یا فشارهای آمریکا و کشورهای غرب؟ تقریباً از سوی هر دو بود. از یک طرف طالبان ساختهی پاکستان است اما در ضمن نشاندهندهی مشکلات داخلی پاکستان هم هستند. برای اینکه باید گفت سرویسهای امنیتی پاکستان بیشتر از طالبان پشتیبانی کردند و به آنها کمک کردند. تمام قدرت پاکستان پشت سر طالبان قرار نداشت. در نتیجه برای اینکه مشکل طالبان حل شود باید قبل از آن مشکلات سیاسی داخلی پاکستان هم حل شود. یعنی مشخص شود که قدرت در دست چه کسی قرار دارد؛ سرویسهای امنیتی، دولت و یا ارتش؟ به نظر من وضعیت ضد و نقیقضی حاکم است و نمیشود به درستی گفت که وضعیت چه خواهد شد به خصوص اینکه خبرنگاران نمیتوانند در این مناطق کار بکنند. وقتی تهاجم طالبان بیشتر شد مقامات محلی گفته بودند تنها یک رشته عملیات نظامی میتواند پاکستان را از دست اسلامگرایان و طالبان نجات بدهد. اما گفته بودند مسئولیت این عملیات را یک حکومت غیر نظامی برعهده بگیرد. در همان زمان رییس ستاد ارتش پاکستان توافق اسلامآباد با طالبان درهی سوات را یک اقدام تاکتیکی دانسته بود که به معنای تسلیم نظامی در مقابل اسلامگرایان نیست. حالا میبینیم که اوضاع تغییر کرده است. اینطور نیست؟ فکر میکنم اوضاع منطقه به خصوص پاکستان اصلاً روشن نیست. به خاطر اینکه اگر عملیات ارتش، حملات زمینی یا هوایی افزایش پیدا کند مشخص نیست که بشود طالبان را از این منطقه بیرون کرد. برای اینکه با وجود قدرت آمریکا و قدرت غرب، در افغانستان هم نتوانستهاند از طالبان خلاص شوند. در پراگ اعلام شده است که رییس دورهای اتحادیهی اروپا در نظر دارد برای کمک به حکومت غیر نظامی در اسلامآباد، ۱۷ ژوئن آینده نخستین اجلاس تاریخی اتحادیهی اروپا با پاکستان را برگزار کند. که در آن علاوه بر مبارزه با تروریسم از جمله در کشور همسایه افغانستان به وضعیت اقتصادی این کشور هم رسیدگی شود. فکر میکنید این به وضعیت پاکستان کمکی میکند؟ به هر حال نشاندهندهی خوشبینی اروپاییان است. اما کمکهای اقتصادی و دیگر کمکها وقتی میتواند به جایی برسد که وضعیت داخلی پاکستان حل شود. و مشخص شود که اقتصاد در دست چه کسی قرار دارد. کمک خارجی وقتی میتواند به جایی برسد که پاکستانیها خود بتوانند مشکلات داخلیشان را حل کنند. و من از این نظر فعلاً مقداری بدبین هستم. هجوم طالبان که تا چند ده کیلومتری اسلامآباد پیش آمده بودند و با توجه به اینکه طالبان سنی هستند، میتوانست نگرانیهایی هم در تهران به وجود بیاورد. شما موضعگیری ایران را چگونه میبینید؟ دولت ایران به این موضوع خیلی محتاطانه نگاه میکند. بعضی از کارشناسان عقیده دارند که نبرد بین شیعه و سنی در منطقه یکی از عوامل مهم است. اما من مطمئن نیستم که این مشکل در آینده مهمترین مشکل بین ایران و پاکستان باشد. ولی فکر میکنم چون دولت ایران با طالبان رابطهی خیلی خوبی نداشته، حالا میتواند کمی نگران باشد که گروهی که نگاهی متفاوت با ایران دارد بتواند در منطقه قدرت پیدا کند. در همین رابطه: • احتمال وقوع فاجعه انسانی در پاکستان • حمله هواپیمای «آمریکایی» به پاکستان • انفجار انتحاری در مسجد شیعیان پاکستان • آوارگی کودکان منطقه سوات پاکستان
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
- نرمش با مناديان و مجريان ايدئولوژيهاي استبدادي خشن هيچگاه نتيجه مثبتي به بار نياورده است. درست است كه بايد به ريشه ها هم پرداخت، ولي اين به معني رها كردن مبارزه با عوامل پيش رونده استبداد نيست.
-- بدون نام ، May 16, 2009متاسفانه دنياي متمدن گاهي در دل خود مولفه هايي را مي پروراند كه به اضمحلال آن توسط بيدادگران كمك مي كند.
هنوز برخي از افرادي كه بيش از حد به موضوع زندانيان گوانتانامو مي پردازند و يا مصائب انساني را دستاويزي براي ترك مبارزه با گروه هاي معتقد به عقايد شريرانه مي يابند، به خطر مهلكي كه اين گروه ها براي كل بشريت به بار مي آورند، توجه نمي كنند.
آقايان، چنگيز و سپاهش كه از فرهنگ و مدنيت بي بهره بودند تمدنهاي چين، هند و ايران را به زانو درآوردند. اگر جلوي پيشروي تفكرات هيتلري در زمان مناسب گرفته مي شد شايد جنگ جهاني به وقوع نمي پيوست.
بايد به داد مردم دره سوات رسيد، ولي نه از راه سازش با كساني كه سر مي برند.