خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «نظرسنجیها در ایران، معتبر نیست» | |||
«نظرسنجیها در ایران، معتبر نیست»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comنزدیک به دو ماه به انتخاب دهمین رییس جمهوری اسلامی ایران باقی است. نتیجهی یک نظرسنجی از کارگران ایران که توسط خبرگزاری کار ایران (ایلنا) منتشر شده، نشان میدهد که رییس جمهوری کنونی، آقای احمدینژاد، در انتخابات خرداد ماه، شکست خواهد خورد. نتایج این نظرسنجی که در روزنامهی بزرگ صبح فرانسه «فیگارو» هم منتشر شده است میگوید که مطابق نظر کارگران ایران؛ «آقای میرحسین موسوی با پنجاه و دو درصد آرا، در برابر سی و شش درصد آرای آقای احمدینژاد، در انتخابات پیروز خواهد شد.» برای بررسی این نظرسنجی با دو جامعهشناس و پژوهشگر: آقای سعید مدنی در ایران و دکتر حسین لاجوردی در فرانسه، گفتگو کردهام.
آقای مدنی، در کشورهای غربی پیش از انتخابات مهم نظرسنجیهایی توسط موسسات معتبر و در چند سال اخیر، توسط رسانههای مختلف، منتشر میشود که بازتاب فراوانی هم پیدا میکند. در ایران چه مشکلاتی برای نظرسنجی وجود دارد؟ مشکلات نظرسنجی در ایران را از دو زاویه میتوان مورد بحث قرار داد. یکی از زاویهی روششناختی و تکنیکی است. به این معنی که اغلب نظرسنجیهایی که انجام میشود، از تکنیکهای علمی به خوبی استفاده نمیکند و به همین دلیل هم بعضاً دچار خطاهای جدیای هست. از این مساله که بگذریم، وجه دوم قضیه این است که در ایران، از آنجایی که افراد نمیتوانند نظراتشان را به آزادی بیان کنند و نگران عواقب طرح نظراتشان هستند، بنابراین، خطای ناشی از احساس عدم امنیت و مشکل در پاسخ واقعی به سوالات هم همیشه وجود دارد.
این دو عامل در کنار هم، همیشه موجب شده که خطاهایی در نظرسنجیها وجود داشته باشد و نتایج آن کاملا مطابق آنچه که واقع خواهد شد، رخ نمیدهد. طبیعتاً، این مشکلات در کشورهای توسعهیافته و دمکراتیک وجود ندارد. یعنی شهروندان از بیان نظراتشان نگرانیای ندارند و به لحاظ علمی هم روشهای دقیق و مناسبی برای سنجش نظرات، مورد استفاده قرار میگیرد. چقدر میتوان به این نظرسنجی خبرگزاری کار ایران (ایلنا) در میان طبقهی کارگر ایران اعتبار داد؟ در جریان نظرسنجیهای فعلی گزینههایی مطرح هستند که انتخاب هر کدام از آنها، عوارض سوء چندانی برای پاسخدهنده ندارد. یعنی اگر از کسی سوال شود از میان آقای احمدینژاد، موسوی و کروبی کدام را انتخاب میکنید، احتمالاً اینطور ارزیابی میشود که پاسخ عوارض جدی و نگران کنندهای برای فرد نخواهد داشت. از این جهت، احساس عدم امنیت و ریسک از پاسخ صریح، تا حدود زیادی کاهش پیدا میکند. اما از جهت روششناختی، اطلاعی ندارم ایلنا با چه روشی این کار را انجام داده است. اما در مجموع، استنباط من این است که از آنجا که عدالت شعار محوری هم آقای احمدینژاد و هم آقای موسوی است، با توجه به تجربهای که در پیشینهای این آقایان وجود دارد، زمان آقای موسوی، به طور نسبی، مثبت قلمداد میشود. در دوران جنگ ایشان توانسته جمعیت زیر خط فقر را نسبتاً کنترل کند و فشار کمتری را متوجه آحاد جامعه بکند. در حالی که در دولت آقای احمدینژاد، وضعیت فقر به مراتب بدتر شده، خط فقر افزایش پیدا کرده و جمعیت زیادتری از طبقات متوسط و کمدرآمد به خط فقر سقوط کردهاند. بنابراین به نظر میرسد، نتیجهی این نظرسنجی با واقعیت کمابیش نزدیک است. در نظرسنجیهای کشورهای غربی، نظرسنجیها تقریباً با درصد بالایی درست درمیآیند. مثلاً در مورد بارک اوباما در آمریکا یا نیکلای سارکوزی در فرانسه، نظرها تقریباً درست درآمد. فکر میکنید، در ایران این نظرسنجیها چند درصد با واقعیت روبرو شود؟ تا حدود زیادی از جهت موقعیت هر نامزد، نظرسنجیها بیان کنندهی واقعیت هستند. البته باید توجه داشت که اوضاع سیاسی ایران مثل وضعیت آب و هوای فعلی آن است، یک لحظه هوا آفتابی، لحظهی بعد بارانی و دائم در حال تغییر است. بنابراین، متغیرهایی که وارد فضای انتخاباتی میشود، بلافاصله تاثیر میگذارد. مخصوصاً که همچنان گروه بزرگی از انتخاب کنندگان هنوز به نظر مشخصی نرسیدهاند و میتوانند اساساً، معادلههای انتخابات و نتایج آن را برهم بزنند. آقای دکتر لاجوردی، انجمن شما دستکم در ده سال اخیر، به نظرسنجی و نظرخواهیهای مختلفی در زمینههای اجتماعی در ایران، به ویژه در میان جوانان، دست زده است. به نظر شما، چه مشکلات مختلفی در راه نظرسنجی در ایران وجود دارد؟ اعتبار نظرسنجی در کشورهای طبقهبندی شده به نام کشورهای پیشرفته یا توسعهیافته و کشورهای در حال توسعه و عقبمانده، مربوط به همین نظرسنجیها و اعتبارات دادههای آماری است.
در کشورهایی که عنوان پیشرفته دارند، چون چهارچوب مشخص آماری وجود دارد و این آمار مورد تایید مردم و دولت است، میتوانند با یک طبقهبندی اجتماعی سیاسی، چهارچوبهای آماریای را به وجود بیاورند که بر اساس آن نظرخواهی کنند و این نظرخواهی مورد تایید مردم و دولت قرار بگیرد و اعتبار بینالمللی پیدا کند. موسساتی مثل گالوپ (Gallup) و ایفوپ (IFOP) فرانسه و … از این دست هستند که میتوانند در کشورهای خود نظرسنجیهای صاحب اعتباری را انجام دهند. آخرین سالهای ژنرال دوگل که ناجی فرانسه شناخته میشد، بررسی پرفسور ژان استوتزل (Jean Stoetzel)، روانشناس اجتماعی و موسس موسسهی نظرسنجی ایفوپ فرانسه، نشان داد که دوگل دیگر بین مردم فرانسه جایی ندارد. علیرغم این که خواستند به این نظرسنجی جایی ندهند و منتشر نشود، ولی دوگل متوجه شد و خود او اعلام همهپرسی کرد و با توجه به نتایج آن، کنار رفت. این نشان دهندهی اعتبار و اهمیتی است که نظرسنجیها در این کشورها دارند. در ایران، در دوم خرداد ۱۳۷۶ که آقای خاتمی انتخاب شد، دقیقاً سی و هفت روز قبل از انتخابات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بررسی که انجام میدهد، اعلام میکند که آقای ناطق نوری سی و پنج درصد رأی دارد، آقای ریشهری بیست و چهار درصد و آقای خاتمی ده درصد آرا را دارا است. بیست و دو روز قبل از انتخابات دوم خرداد، مجدداً طی یک بررسی، اعلام میکنند که ناطق نوری شصت و سه درصد، خاتمی بیست و دو درصد و بقیه بین ده تا هفت درصد آرا را دارند. اما در دوم خرداد، آقای خاتمی با بیش از بیست میلیون رأی انتخاب میشود. علت آن مشخص است، برای این که در ایران امکان نظرسنجی واقعی وجود ندارد. نه دولت اجازه میدهد و نه موسسات غیروابسته به آن شکل وجود دارند. اگر هم باشند، به سرنوشت همان کسی دچار خواهند شد که وقتی نظرسنجی کرد، به زندان محکوم شد و چند سال جریمهی آن را پرداخت. منظورتان نظرسنجی بود که در بارهی رابطهی ایران و امریکا، صورت گرفت. اینطور نیست؟ بله، همان نظرسنجی که منجر شد کسانی که به کمک دولت امریکا آن را انجام داده بودند، در ایران به زندان محکوم شوند و جریمهی آن را هم پرداخت کنند. اگر شورای نگهبان در مرحلهی اول کاندیداهای مورد نظر خود را معین نکند، این نظرسنجی اعتباری ندارد. وقتی ایلنا میگوید این نظرسنجی را میان کارگران انجام داده است، معلوم نیست چه مجموعهای از کارگران و با چه خصوصیاتی را در نظر داشته است. برای این که نمیتوانند اعلام کنند. مرحلهی بعد این است که اگر به جایی برسیم که این نظرسنجیها واقعی باشد، باید ببینیم آخرین مراحلی که رژیم باید تصمیم بگیرد چه کسی بیاید، آن زمان چه خواهد شد. در نتیجه، باز نظرسنجی بیاعتبار میشود. همانطوری که آن زمان آقای ناطق نوری به طور قطع و یقین باید رییس جمهور میشد. منتها به دلیل مسالهی دادگاه میکونوس و به این دلیل که جمهوری اسلامی زیر فشار تمام دولتهای اروپایی و خارجی قرار گرفته بود، آقای خاتمی را مطرح کردند و در حدود کمتر از سه هفته، به یکباره آقای خاتمی انتخاب شد. پس این است که کوچکترین اعتباری را نمیتوان برای چنین نظرسنجیهایی قائل شد. ولی به هرحال این نظرسنجی نشان میدهد که طبقهی کارگر مشکلاتی را که در این سالها داشته، چطور میتواند بروز دهد. اینطور نیست؟ حتماً به همین شکل است که اشاره میکنید. منتها مساله این نیست که طبقهی کارگر فقط اینگونه مشکلات را دارد و بتواند بروز دهد، مساله این است که اگر یک همهپرسی آزاد در کشور انجام بگیرد، آن وقت بحث این است که آیا اصلا جمهوری اسلامی وجود خواهد داشت یا نه. مسالهی فقر، تورم، بیکاری، زنان، دانشجویان، معلمان و کارگران همه مسایلی است که باید در این زمینه به آنها توجه داشت.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
kodam nazarsanjy?!!!!
-- hasan ، Apr 17, 2009تو ایران آمار و نظر سنجی مثل بیکینی می مونه، دقیقا اون چیزایی رو که باید نشون بده می پوشونه
-- احسان کاظمی ، Apr 17, 2009از مصاحبه با این تبلیغات چی ها چی عاید مردم میشه؟؟
-- علی ، Apr 18, 2009مردم به جمهوري اسلامي اعتقاد كامل دارند احمدي نژاد هم روز انتخابات دموكراتيك ايران است
-- بدون نام ، Jun 11, 2009