خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «باید روی پیششرطهای انتخابات اصرار داشت» | |||
«باید روی پیششرطهای انتخابات اصرار داشت»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comبا نزدیک شدن انتخابات در پیش روی ریاست جمهوری در ایران، احزاب و تشکلهای سیاسی مجاز در جمهوری اسلامی نگاهی به این رویداد دارند. بیانیهای هم دربارهی شرکت در انتخابات، تحریم و یا دادن آگاهی در مورد آنکه به برخورد سوم فعالان سیاسی ـ اجتماعی معروف شده، منتشر کردهاند. در این میان گروهی از فعالان اجتماعی ـ سیاسی در خارج از کشور هم با انتشار بیانیهای از آن حمایت کردند. برای بررسی بیشتر درباره این موضوع با آقای کامبیز روستا، تحلیلگر سیاسی در برلین گفت و گو کردهام.
آقای روستا، در بیانیه فعالان اجتماعی ـ سیاسی خارج از کشور ضمن حمایت از بیانیهی داخل کشور اشارهای به خواستههایی که مردم باید از یک انتخابات آزاد داشته باشند یا اصول و ساختار انتخابات آزاد در کشورهای دموکراتیک در مقایسه با آنچه در جمهوری اسلامی برگزار میشود، نشده است؟ این بیانیه، من را یاد بیانیه چهار سال پیش یعنی انتخاباتی که از صندوق آن احمدینژاد بیرون آمد، میاندازد. در همان زمان هم گفتم ما از این خواستهها که در واقع بیان پیششرطهای یک انتخابات است و در جمهوری اسلامی چنین پیششرطهایی وجود ندارد، پشتیبانی میکنیم. همهی آزادیخواهان در مورد اینکه شهروندان، زنان و اقوام حقوق مساوی داشته باشند، پیشنهاد میکنند. اما کسانی که این خواستهها را مطرح میکنند ضمناً میدانند که این خواستههاشان در جمهوری اسلامی غیر قانونی است. بنا به قوانین اصول و قانون اساسی جمهوری اسلامی این خواستها ابداً قابل طرح و اجرا نیستند. مگر اینکه امضا کنندگان بیانیهی اخیر بر این نظر باشند که باید جمهوری اسلامی، قانون اساسی و غیره را تغییر داد. بنابراین مسأله بر سر خواستها نیست. مسأله بر سر عمل سیاسی است. چهار سال پیش هم که خانم شیرین عبادی و عدهای دیگر بیانیهای امضا کرده بودند گفتم باید دید با طرح این خواستها، برای این خواستهها چه مبارزاتی صورت خواهد گرفت. بنا به پیشبینی آن زمان، چون بخش وسیعی از این امضا کنندگان افراد معروفی در داخل کشور بودند، در انتخابات به هر شرطی بدون این پیششرطها هم شرکت کردند. برای اینکه میخواهند به اصطلاح موضع غیر فعال و منفعلی نداشته باشند. در حالی که اشتباه میکنند چیزی که به عنوان تحریم و به عبارت درست بایکوت انتخابات معروف است، خود امری فعال و نه منفعل است. با همه اینها تحت این بهانه و بهانههای نظیر این یعنی انتخاب میان بد و بدتر در انتخابات شرکت میکنند و این به ظاهر همصدایی و به نوعی از اتحاد پاشیده خواهد شد. این بار در خارج عدهای از خواستهها دفاع کردند، بسیاری از آنها جزو آزادیخواهان ایران هستند. برخی هم از قدیم طرفدار بخشی از اسلام به اسم اصلاحطلبهای اسلامی بودند و هستند. در نتیجه درست آن واقعهای که بر سر امضا کنندگان چهار سال پیش آمد در اینجا اتفاق خواهد افتاد و پس از مدتی عدهای از شرکت در انتخابات ضد دموکراتیک که انتخابات نیست، سرپیچی میکنند و بخشی به بهانه انتخاب بد و بدتر و غیره در انتخابات شرکت خواهند کرد. آنچه مهم است این است که اگر این خواستها پیش شرطهای یک انتخابات است، بنابراین باید روی آن اصرار داشت، برایش مبازره مشترک کرد و این انتظاری است که مردم از امضاکنندگان بیانیهی پشتیبانی در خارج از کشور دارند.
آقای کامبیز روستا شما در گفت و گویی که میشود گفت بیارتباط با انتخابات ریاست جمهوری در ایران نبود، به سفر آقای شرودر، صدراعظم پیشین آلمان به ایران اشاره کردید و آن را به نوعی سفر انتخاباتی توصیف کردید؟ کاملاً اینطور است. در شرایطی، بزرگترین قدرت پرنفوذ در ایران یعنی روسیه لازم دید که مشاور عالی خودش را به ایران بفرستد. صدراعظم سابق آلمان، آقای شرودر یکی از طرفداران پر و پاقرص روسیه، خواستار نزدیک شدن اروپا با روسیه است. مضافاً اینکه ایشان هماکنون کارمند شرکت گازپروم دولتی روسیه است. بنابراین ایشان را به دلیل آشناییشان با اصلاحطلبان اسلامی به ایران فرستادند. چون شرودر در دوران صدر اعظمی خود در آلمان به این آدمها بسیار نزدیک بودند و سعی میکردند هر صدای مخالفی را علیه اصلاحطلبهای اسلامی خفه کنند و به شخص خاتمی هم بسیار نزدیک بودند. ایشان را فرستادند فقط برای اینکه ببینند آیا خاتمی مرد این میدان است که بماند یا انصراف خواهد داد و فهمیدند همانطور که ما پیشبینی کرده بودیم ایشان انصراف خواهد داد. زمان سفر شرودر، معرفی موسوی و انصراف خاتمی تقریباً همزمان بوده است. روشن میشود که اساساً شرودر به چه خاطری به ایران آمده بود. مضافاً اینکه بیشک برای اینکه خاتمی بماند اصراری هم کرد اما با همهی اینها او انصراف داد و این گزارش شرودر به روسها بود. در نتیجه آنها هم یکی از آدمهای خودشان را معرفی کردند. گویا دوران مصرف آقای احمدینژاد به پایان رسیده است. روسیه به این نتیجه رسیده است که به هر صورت شخص دیگری انتخاب خواهد شد. پرسش اینجا است که چرا بعد از ۲۵ سال کارت آقای میرحسین موسوی را که به آقای کوپن معروف است، بازی میکنند؟ باید توجه داشت که دیگر چه کسی را به میدان بیاورد؟ داستان رفسنجانی در انتخابات پیشین را دیدید. کروبی و حال و روزش را مشاهده کردید. به اصطلاح شخصیتهای اصلاحطلب هم حد و حدودی دارند. بنابراین کسی معرفی شده است که اولاً پشتیبانی مطلق روسها از او جای هیچ شک و تردیدی نیست. ثانیاً در زمان جنگ و بحران اقتصادی با نظمی که در روسیه سالهای سال سابقه داشت به سر کار آمد. ثالثاً موسوی مانند بسیاری از شخصیتهای اصلاحطلب و غیر اصلاحطلب به آن عنوان لکهدار نیست. اگر قرار باشد بیاید و بر سرکار عمل کند تقریباً همهی نکات لازم را دارد. با این تحلیلی که میفرمایید معلوم است سیاست روسها در جمهوری اسلامی بسیار تأثیرگذار شده است. آیا این تضادی با منافع آمریکاییها نخواهد داشت؟ گمان نمیکنم نیرویی در جهان وجود داشته باشد که این نفوذ را از زمان خمینی تاکنون ندیده باشد. یا دامنه و عمق آن را پیشبینی نکرده باشد. از نقطه نظر سیاستمداران جهانی نکته تازهای نیست. منتها اروپاییها و آمریکاییها همیشه مایل بودند بگویند اینچنین و به این شدت نیست. به هر حال برای بسیاری به خصوص در جریان حزبالله و غیره روشن شده است که بدون تسلیحات روسی و کمکهای فوری در هر زمانی به قدرتهای وابسته به رژیم جمهوری اسلامی، امکان بسیاری از ادعاهای رژیم جمهوری اسلامی وجود ندارد. رژیم جمهوری اسلامی اگر چنین پشتیبانی نداشت اساساً نمیتوانست این همه ادعا کند و فریاد و فقان به راه اندازد. مضافاً اینکه روسیه هم بنا به این کمکهای برجسته به رژیم جمهوری اسلامی انتظاراتی دارد، به خصوص از نظر مالی که تاکنون همه آنها برآورده شدهاند. بنابراین مخالف منافع آمریکا یا مخالف منافع کشورهای دیگر و قبل از همه مخالف منافع مردم ایران است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|