خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «فدراسیون فوتبال بر اشتباهش پا فشاری میکند» | |||
«فدراسیون فوتبال بر اشتباهش پا فشاری میکند»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comمسابقهای که به آن عنوان مرگ و زندگی داده بودند بین تیم ملی ایران و تیم ملی عربستان برای راهیابی به جام جهانی ۲۰۱۰، با شکست ناباورانه تیم ملی ایران برابر صد هزار تماشاگر به پایان رسید و بعد از آن گفته شد که علی دایی، سرمربی تیم ملی کنار گذاشته شده است. برای بررسی این موضوع با آقای مرتضی شمس، کارشناس فوتبال و روزنامهنگار در تهران گفت و گو کردهام.
آقای شمس، فکر میکنید این فقط مشکل علی دایی بود که باعث این شکست ناباورانه شد که برای اولینبار در تاریخ، تیم عربستان در تهران تیم ملی ایران را شکست دهد؟ به نظر من این خیلی کودکانه اندیشیدن است که فکر کنیم صرفاً علی دایی مقصر بود و فوتبال ما لنگ یک بازی نود دقیقهای و اشتباه سرمربیاش بود تا دچار تغییر و تحول شود. این باخت متعلق به علی دایی نیست. بلکه باخت سیستماتیکی است که سالهاست گریبان فوتبال ما را گرفته است. ما استاد خراب کردن اسطورههای فوتبال خودمان هستیم. استاد تعجیل و استاد خراب کردن هستیم. یک روزی محمد مایلیکهن را که جوانی کمتجربه بود و حتی یکی دو سال بیشتر سابقه مربیگری باشگاهی نداشت به عنوان سرمربی انتخاب کردیم. ایشان یکی دو تا موفقیت به دست آورد و با اولین باخت ایشان را کنار گذاشتیم. بعد این اشتباه را در مورد امیر قلعهنویی تکرار کردیم. امیر هم موقعی سرمربی تیم ملی شد که اصلاً در این اندازهها نبود. بعد از اینکه در بازیهای آسیایی در ضربات پنالتی به کره باختیم، ایشان را هم کنار گذاشتیم و او را هم خراب کردیم. تا بالاخره به اسطوره واقعی فوتبالمان علی دایی رسیدیم. علی دایی را هم با یک سال سابقه مربیگری یک تیم باشگاهی با عنوان سرمربی تیم ملی انتخابش کردیم. همان موقع مشخص شد که ارتباطاتی پشت انتخاب علی دایی بوده و گزینش او صرفاً ورزشی نبود. فکر میکنم به نوعی وجه مصالحه افراد سیاسی کشور شد. سیاسیونی که دوست دارند در ورزش نقشی داشته باشند تا از این نمد ورزش کلاهی برای خودشان درست کنند. در هر حال علی دایی همینگونه آمد و همانطور که انتظار میرفت بد و ضعیف کار کرد. بازی با عربستان هم اوج آن بود و با یک شکست خانگی عملاً راه را به جایی برد که جز برکناریش هیچ مفر دیگری را باز نمیگذاشت. طبیعی بود که فدراسیون فوتبال ما در یک تصمیم احساسی آن هم نسبت به واکنش مردمی که بعد از بازی تا پاسی از شب در خیابانهای شهر علیه فدراسیون و علی دایی شعار میدادند، واکنش نشان دهد و آن را برکنار کند. حتی به عینه دیدم که پلیس ایران از اماکنی که علی دایی به عنوان مکانهای تجاری دارد صیانت و محافظت میکرد. چون بیم این میرفت که مردم به مغازهها و شرکتهای علی دایی آسیب برسانند. به هر حال این اتفاق افتاد تا بار دیگر مشخص شود فدراسیون فوتبال ما همچنان راه اشتباه خودش را طی میکند و نسبت به انجام این اشتباه پا فشاری کند.
به مسایلی اشاره کردید. شاید از دو سه سال پیش زمینه این شکست فراهم شده بود. زمانی که فدراسیون فوتبال همانطور که شما اشاره کردید سیاسی شد، آدمهای سرشناس فوتبال مجبور شدند فوتبال را ترک کنند و بعد آدمهای سیاسی وارد این صحنه شدند. بعد هم مربی انتخابی، بازیکنان انتخابی، بعد هم لجبازی علیدایی با بعضی از بازیکنان مثل علی کریمی یک مقدار مشکلاتی آفرید که این شکست حاصلش بود. شکستی که تاریخی بود. متأسفانه کار علی دایی در این ماههای آخر یا روزهای آخر بسیار غره شده بود. ایشان دچار توهمی شده بودند که خودشان را بسیار بدتر از بقیه میدیدند و متأسفانه از قول همکارهایم شنیدم که ایشان در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی وقتی با پرسش یکی دو منتقد و کارشناس مواجه میشود آنها را متهم میکند که چیزی از فوتبال نمیفهمند. این برای شخصیتی مثل علی دایی که اعتبار جهانی دارد و خودش حداقل به دلیل سابقه سالها حضورش در بوندسلیگا مشاهده کرده که مربیهای بازنده چطور مورد نقد قرار میگیرند نامناسب بود. وقتی در جهان آزاد مربی برنده هم نقد میشود، طبیعی است که مربی بازنده، انتقاد بیشتری را باید بپذیرد. اما علی دایی بعد از بازی حالت گستاخی خاصی به خبرنگاران حمله کرد و آنها را فاقد اطلاعات و لیاقت و شعور فوتبال دانست. اینها به تأسی از همان اصلی بود که آقای دایی حدود ۲۰ یا ۲۵ روز پیش در یک مصاحبهرسمی اعلام کرده بود که من تا زمانی که خودم بخواهم سرمربی تیم ملی خواهم ماند. این موید این بود که ایشان غیر از فدراسیون فوتبال از جای دیگری ساپورت میشود. یعنی تکیهگاه محکمتری دارد، چون هیچ مربی فوتبالی نیست که اهمیت شغلیاش تا این حد باشد که من بازی بعد هم مربی هستم. حداقل جماعت فوتبال و کسانی که فوتبال بازی کردیم، میدانیم که این اصل وجود ندارد. یعنی عمر هر مربی مثل شیشه عمری است که دست رقیبش است. اگر آن را به زمین بیاندازد تمام میشود. مثلاً در همسایگی ما در همین کشورهای حوزه خلیج فارس یا عربستان به کرات مربیهایی را دیدهایم که با یک نتیجه جابهجا میشدند. اما علی دایی چونان محکم از ادامه حیاتش در هیبت سرمربی حرف میزد که گویا به ایشان یک طیب خاطر و امنیت شغلی داده بودند. هر چه بود این پرونده صبح یکشنبه بسته شد و متأسفانه تا این لحظه که من خدمت شما صحبت میکنم هیچ یک از اعضای هیأت رییسه فدراسیون و رییس فدراسیون فوتبال حاضر به پاسخگویی و توضیح در این خصوص هم نشدند. به هر حال کار تیم ملی یک مقدار به مشکل برخورده است. در رده چهارم گروه خودش قرار دارد و کره شمالی و کره جنوبی از شانسهای رفتن مستقیم به جام جهانی هستند. کارشناسان گفته بودند که رفتن تیم ملی به جام جهانی آفریقای جنوبی زیاد مشکل نیست. اما با این مسایلی که پیش آمد الان میبینیم که شانس ایران خیلی کم شده است. فکر میکنید که مربی بعدی چهکسی خواهد بود؟ شایعاتی که هماینک در تهران رواج پیدا کرده، حکایت از بازگشت مجدد محمد مایلیکهن، مربی اصولگرا و مذهبی که سالها پیش هم هدایت تیم ملی را بر عهده داشت، دارد. اینکه حالا چه کسی میخواهد سرمربی تیم ملی فوتبال ما شود، فکر میکنم چندان در روند کار ما تأثیرگذار نیست. در نظر داشته باشید که در حال حاضر سه بازی داریم که با کسب سه پیروزی در این سه بازی، میتوانیم مستقیم به جام جهانی صعود کنیم. اما باید بپذیریم غیر از بازی با امارات که تیم پنجم گروه ماست و در تهران است باید با کره شمالی در پیونگیانگ و کره جنوبی در سئول بازی کنیم که بازیهای سختی است. اما بچههای فوتبال ما معمولاً نشان دادهاند که مرد روزهای سخت هستند. اگر شما ملبورن استرالیا را به خاطر بیاورید ما همین شرایط را داشتیم. یا وقتی در تهران ۱ـ۱ مقابل استرالیا متوقف شدیم همه گفتند دیگر شانسی برای صعود ایران نیست. چون بازی برگشت در ملبورن بود. اما نتیجه در آنجا با همت بچهها۲ ـ ۲ شد و ما بهعنوان تیم پنجم راهی جام جهانی شدیم. حالا این شانس روی کاغذ برای فوتبال ما است. ولی به شرط اینکه بچهها بتوانند از سنگینی بار روانی این شکست خارج شوند. نمیدانم رابطهی علی دایی با بازیکناش چگونه بوده است. اما اگر این نفرتی که بین جامعه ژورنالیستی و این عنادی که هم اینک بین جامعه ژورنالیستی و علی دایی وجود دارد، در بین بازیکنان هم وجود داشته باشد، این شانس است که ما با بالا رفتن شرایط روحی بچهها، مجدداً بتوانیم خودمان را به جام جهانی برسانیم. اما باید منتظر ماند و بازی آینده تیم ملی را شاهد بود تا مهر تاییدی بر این گفتهها باشد. در همین رابطه: • خبر برکناری علی دایی تائید شد
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
تحلیل منطقی و جالبی است...
-- امیر ، Mar 30, 2009مایلی کهن بسیار هم تاثیرگذار خواهد بود
-- دایی ، Mar 30, 2009درواقع ایشون میتونند رسما ده برابر آقای دایی گند بزنند به تیم ملی انشاالله و تعالی
بازی با استرالیا اصلا مثال خوبی نیست چون واقعا بد شانسی استرالیاییها عامل صعود ایران بود. من فکر میکنم در اون شرایط در ملبورن اگر 1000 بار دو تیم با هم بازی میکردند همین یک بار احتمال تساوی بود. اگر به امید همچین شانسی هستیم باید هزار دوره دیگر منتظر بنشینیم تا ایران به جام جهانی راه پیدا کنه.
-- آرش ، Mar 31, 2009این باخت هیچ ربطی به علی دایی نداره. من قصد طرفداری از ایشان را ندارم چون ایشان زیادی به خود مغرور شده بودند.ولی ما بایستی از نظر سیاسی و از نظر منفعت اقتصادی از عربستان ببازیم چون ممر درآمد بعضی از آقایون میباشد و فکر میکنید چرا همیشه عربستان یک پای جام جهانی است چون پولهای کثیفی که قبل از بازی به طرف مقابل میدهد و افسوس که 70 میلیون ایرانی بایستی بعد از این بازی بمیرند تا عده ای از عالیجنابان فدراسیون و بالاتر پول مفت به حسابشون برود.
-- یوسف ، Apr 1, 2009آقای شمس به برخی نکات جالب اشاره کردند. مسئله ی اصلی این است حالا که دایی افتاده، نقد رفتار ورزشی او چاره ی کار نیست. بلکه باید او را از همان مراحل میانی کار نقد می کردند. مطبوعات ما همیشه از نقد به هنگام عاجزند. حرف درست همان بود که علی کریمی با شجاعت گفت و از فوتبال ملی کناره گرفت. چرا که بازی در تیمی که سرکردگان آن ناآشنا با ورزش و دانش باشند، گیرم نام علی دایی را بر پیشانی بالا ببرند، بی فایده است. امروز هم هیچ امیدی به مدیریت این تیره و طایفه بر ورزش ایران نیست. تیم ملی دیگر امیدی بر نمی انگیزد. بهتر است دلمان را به چیزهای دیگر خوش کنیم.
-- امید ، Apr 1, 2009