تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با رضا معینی، مسئول بخش ایران و افغانستان در سازمان گزارشگران بدون مرز

«میرصیافی، سابقه‌ی افسردگی نداشته است»

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

سرانجام پیکر امیدرضا میرصیافی، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس جوان که در زندان اوین جانش را از دست داد در گورستان بهشت‌ زهرا به خاک سپرده شد. وکیل او محمد علی دادخواه و خانواده‌ی وبلاگ‌نویس ۲۸ ساله خواهان روشن شدن چگونگی مرگ موکل و فرزند خود شدند.

سازمان گزارشگران بدون مرز خواهان تشکیل فوری کمیسیون مستقلی برای بررسی و چگونگی قتل میرصیافی شده است. انتشار آخرین نامه‌ای که امیدرضا پیش از بازداشتش برای سازمان گزارشگران بدون مرز فرستاده، تناقض گفته‌های مسئولان زندان را نشان می‌دهد.

در این نامه امیدرضا میرصیافی شغلش را روزنامه‌نگار آزاد ذکر کرده که با روزنامه‌های جوان، آینده‌ نو، رادیو همصدا در سوئد و رادیو زمانه همکاری داشته و نیز در سایت خود با نام «هنر و موسیقی» درباره‌ی موسیقی و فرهنگ ایران می‌نوشته است.

او تأکید می‌کند در مورد موسیقی اصیل و ادبیات کلاسیک ایران تحقیق کرده و هیچ‌گاه وارد فعالیت‌های سیاسی که اعتقادی هم به آن نداشته، نشده است.

میرصیافی سپس در این نامه، درباره‌ی بازداشت‌ها و اتهام‌هایی که به او وارد کرده‌اند نوشته است؛ توهین به رهبران جمهوری اسلامی و توهین به مقدسات و داشتن روابط گسترده با مخالفان رژیم در خارج از کشور.

به همین اتهام‌ها چهار مأمور امنیتی او را در منزلش دستگیر و در تاریخ سوم اردیبهشت‌ماه گذشته و با ضبط وسایلش کامپیوتر، اسناد و مدارک شخصی، دست نوشته‌ها و آرشیو موسیقی، با دستبند او را به زندان اوین منتقل کردند.

سپس در سلول انفرادی بارها مورد بازجویی قرار گرفته، تحت فشارها از او اعتراف‌های تلویزیونی هم ضبط کرده‌اند. پس از آزادی موقت توانسته است به وکیل دسترسی پیدا کند. اما در احضار دوباره به دادگاه انقلاب اسلامی بدون حضور وکیلش او را به ۳۰ ماه زندان محکوم کردند.

در گفت ‌و گو با آقای رضا معینی، مسئول بخش ایران و افغانستان در سازمان گزارشگران بدون مرز در این ارتباط سوالاتی مطرح کرده‌ام.

Download it Here!

آقای معینی، جمهوری اسلامی تاکنون درباره‌ی مرگ میرصیافی سکوت کرده است. گزارشگران بدون مرز در اعلامیه‌اش آن را یک قتل توصیف کرده است. نظر شما در این ارتباط چیست؟

یک واقعیت وجود دارد و آن هم مرگ یک جوان ۲۸ ساله در زندان است. در سراسر جهان، زندانی به معنای سلب آزادی یک فرد خاطی است که مرتکب اشتباه یا هر امر دیگری شده است. یعنی سلب آزادی‌اش است و نه سلب جانش.

آقای امیدرضا میرصیافی در زندان فوت کرده است. از آن تاریخ تا تاریخ انتشار اطلاعیه‌ی ما و تا امروز هیچ گزارش رسمی و هیچ موضع رسمی از طرف مسئولین زندان، مسئولین قضایی و مسئولین دولتی در این رابطه اعلام نشده و هیچ گزارشی داده نشده است که موضوع چه بود.

ماده‌ی ۲۶ قانون مجازات و تعزیرات اسلامی قتل را این‌گونه تعریف می‌کند: هر اقدامی که حتا سهواً منجر به مرگ شود، قتل است. برای ما سوال است که چه زمانی وخیم بودن حال آقای امید‌رضا میرصیافی به بهداری زندان گزارش شده است.

ایشان در بهداری چگونه مورد درمان قرار گرفته؟ چه ساعتی به بیمارستان لقمان حکیم منتقل شده و در آنجا چه گذشته است. آیا اساساً امیدرضا میرصیافی زنده بودند که به بیمارستان لقمان حکیم رفتند؟

ین‌ها همه مواردی هستند که برای ما سوال است به‌ همین خاطر درباره چگونگی مرگ ایشان است که ما می‌گوییم سهل‌انگاری، اهمال و عملاً اقدام به قتل بوده. بنابراین خواهان تشکیل یک کمیسیون مستقل هستیم که بتواند تمام این مسایل را روشن کند.


رضا معینی / عکس: دویچه‌وله

آقای معینی آیا به نظر شما نقض قوانین در زندان باعث قتل این وبلاگ‌نویس جوان شده است؟

در جمهوری اسلامی یک آیین‌نامه داریم. فصل دوم از ماده ۱۰۲ آیین‌نامه اجرایی سازمان زندان‌ها به مسایل بهداشتی و امور زندان و مسایل روزمره زندان، بیشتر امور داخلی زندان سر و کار دارد.

از اصل ۱۰۲تا اصل ۱۲۱به این موارد اشاره دارد و تأکید می‌کند. تمام این موارد نقض شده‌اند و مسایل داخلی زندان مورد نقض قرار گرفته است.

چه کسی می‌تواند درباره همه این ابهام‌ها در مرگ این وبلاگ‌نویس با توجه به تجربیات قبلی مرگ‌های مشکوک در زندان‌های جمهوری اسلامی تحقیق کند؟

آیا همان بهداری؟ مسئولین زندان؟ همان رییس اندرزگاه شماره هفت؟ رییس زندان اوین؟ قاضی مربوطه؟ در صورت وخیم بودن حال کسی، همه این‌ها می‌بایست از او باخبر باشند. به‌ نظر ما سهل‌انگاری کردند و طبیعی است که نمی‌توانند در رابطه با همین مسأله بررسی کنند.

آیا دولتی که خودش مسئول زندان‌هاست و در مظان اتهام قرار دارد و متهم به این است که اهمال‌کاری کرده و به قتل دست زده است می‌تواند در این رابطه تحقیق کند‌؟

اما در ماجرای وبلاگ‌نویس زندانی در خبرهای منتشر شده در برخی رسانه‌ها هم تناقض دیده می‌شود. از افسردگی، میل به خودکشی و امثال این‌ها نام برده شده است. در حالی که متن نامه امیدرضا میرصیافی که برای گزارشگران بدون مرز فرستاده و منتشر شده است، نشان می‌دهد که بسیار هم زندگی و حرفه‌اش را دوست داشته است.

ما در همین اطلاعیه به ‌طور مشخص گفته‌ایم با این‌که جمهوری اسلامی موضع رسمی نگرفته است ولی از طرق مختلف سعی می‌کند به نوعی امیدرضا میرصیافی را به‌عنوان جوانی افسرده که دارای سابقه افسردگی بوده است، روان‌پریشی داشته و تمایل به خودکشی داشته، نشان دهد.

می‌توانیم ثابت کنیم امیدرضا میرصیافی سابقه‌ای در این رابطه نداشته و فریب خبر‌سازی جمهوری اسلامی و متأسفانه همان‌گونه که گفتیم بی‌مسئولیتی برخی از رسانه‌ها را که فقط مسأله‌شان منتقل کردن خبر و بازی‌ با خبر به نفع مسایل شخصی و منافع خصوصی خودشان است، نمی‌خوریم.

با توجه به این‌که سازمان گزارشگران بدون مرز در اطلاعیه‌اش خواستار شده است که کالبد‌شکافی از سوی پزشک مستقل انجام بگیرد چه اقدام دیگری را ضروری می‌دانید؟

ما فکر می‌کنیم فوری‌ترین کار تشکیل کمیسیون مستقل است. در این رابطه این کمیسیون باید کارش را انجام دهد، سازمان گزارشگران بدون مرز یک مرجع قضایی نیست. در طی سه ماه گذشته در سراسر جهان پیرامون قتل‌ها و مرزهای مختلفی تحقیق کردیم بررسی کردیم و نظرمان را دادیم و در بسیاری از جاها این کمیسیون تشکیل شده است.

ولی ما مرجع قضایی نیستیم‌. کار ما فقط گزارش‌دهی است و با توجه به تخصص و تجربه‌ای که در این رابطه داریم می‌توانیم این کار را انجام دهیم‌. مرجع قضایی باید به چگونگی این مسأله بپردازد و برای مرجع قضایی هم به ‌طور مشخص، فوری‌ترین مسأله تشخیص و چگونگی وقوع این حادثه است.

این با یک کمیسیون مستقل است. کمیسیون مستقل به این عنوان است که در کنار مسئولین دولتی که در این کمیسیون هستند افراد و شخصیت‌های حقوقی یا حقیقی مشخص، معروف و مورد اعتماد و معتمد مردم هم باشد که آنجا بتوانند بر کار این کمیسیون نظارت و همکاری کنند.

چه اقدام بین‌المللی در این مورد باید صورت بگیرد تا قتل میرصیافی به پرونده‌های دیگر قتل‌های مشکوک در زندان‌های جمهوری اسلامی به‌ویژه زهرا کاظمی و دکتر زهرا بنی‌یعقوب دچار نشود؟

در اطلاعیه تأکید کردیم به این‌که گزارشگران ویژه سازمان ملل به ‌ویژه گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل در امر آزادی بیان و گزارشگر ویژه در امر دستگیری خودسرانه و اعدام‌های غیر قضایی باید به ایران بروند.

تأکید می‌کنم که دو گروه گزارشگر توانستند تقریباً همزمان با به اجرا درآمدن آیین‌نامه اجرایی سازمان‌های زندان به ایران بروند. گزارشی که این دو گزارشگر منتشر کرده بودند در رابطه با وضعیت زندان‌ها مسأله‌ای جدی است.

بنابر همان کنوانسیون‌هایی که جمهوری اسلامی امضا کرده است، موظف است این گزارشگران را بپذیرد و این‌ها مسایل زندان‌ها را بررسی کنند و بپذیرند چه تغییراتی از آن زمان که رفتند تا امروز به‌وجود آمده است.

به‌ ویژه در رابطه با قتل‌هایی که گفتید یک بخش آن همین کمیسیون‌های مستقلی است که باید تشکیل شود. بخش دیگر آنچه ما پیگیری می‌کنیم فرستادن این گزارشگران ویژه است و تلاش می‌کنیم امر به سرانجام برسد.

Share/Save/Bookmark

در همین رابطه:
«اطلاعات تازه» از مرگ میر صیافی
«درخواست بررسی علت مرگ میرصیافی»
«یک زندانی دیگر در ایران جان باخت»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

در رژیم جمهوری اسلامی همیشه برای مرگها وخودسوزی ها توجیهی وجود دارد گاهی معتاد بودن فردی که خودسوزی کرده وگاهی روانی جلوه دادن یک فرد باهوش با مرگی مشکوک

-- یک همدرد ، Mar 31, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)