خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «هفتهی ایرانیکا» در پاریس | |||
«هفتهی ایرانیکا» در پاریسایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comدر سی وششمین سال تشکیل دانشنامهی «ایرانیکا»، بعد از ظهر روز چهارشنبه، پنجم اسفند ماه، در پاریس، همانند بسیاری از شهرهای بزرگ جهان، دوستداران ایرانیکا، ایران شناسان و فرهنگ دوستان، در نشستی گرد آمدند. دانشنامهی ایرانیکا، یکی از بزرگترین پروژههای موجود در زمینهی ایرانشناسی و فرهنگ و تمدن این سرزمین است. آغاز کار این دانشنامه به سال 1347 برمیگردد که تدوین آن با بودجهای دو میلیون دلاری شکل گرفت. پس از انقلاب، جمهوری اسلامی ایران، بودجهی دانشنامه را قطع کرد. به ناچار کار ادامهی تدوین آن به بخش ایرانشناسی دانشگاه کلمبیای امریکا منتقل شد. مدیریت پروژهی بزرگ دانشنامهی ایرانیکا از آغاز تا کنون، بر عهدهی دکتر احسان یارشاطر، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه کلمبیا بوده و هست. تا کنون چهارده جلد از این دانشنامه به زبان انگلیسی منتشر شده است. تعدادی از مقالهها، به فارسی نیز برگردانده شده و در ایران چاپ شدهاند. اهمیت دانشنامهی ایرانیکا که با کمکهای مردمی اداره میشود، آن است که نشانهای از هویت ایرانیان است. سال پیش، در هفتهای اول ماه می، هفتهی ایرانیکا در بیش از سی و هشت شهر جهان برپا شد. اما امسال هفتهی ایرانیکا از روز نخست فروردین و همزمان با نوروز برپا شده است. این مراسم، چهارشنبه، پنجم فروردین در پاریس، با حضور دو ایرانشناس نامدار فرانسوی، پرفسور یان ریچارد و پرفسور فرانسیس ریچارد و نمایش دو فیلم در مورد ایرانیکا و فرهنگ و تمدن ایران، برپا شده است. از مهندس عبدالحمید اشراق، یکی از اعضای هیأت امنای دانشنامهی ایرانیکا، در بارهی نشست امشب و این که چرا هفتهی ایرانیکا، به هفتهی نخست فروردین منتقل شده است، میپرسم:
سال قبل که شروع کردیم، علاقهمند بودیم دوستان اندیشمند ایرانی که با ما همبستگی دارند، مشکلات ایرانیکا را برای ما مطرح کنند. از حدود سی و شش نقطهی دنیا، مطالبی در این زمینه به دست ما رسید. ما اینها را جمعآوری و با دقت زیاد در جلسهای بررسی کردیم و تا آنجایی که امکان داشت، کارهایی را که صحیح بود، پیاده کردیم. امسال، برنامه کاملا عوض شد. برنامه را فقط به مسایل فرهنگی اختصاص دادهایم و حکمت این که اول تا هفتم فروردین تعیین شد، این است که روز اول فروردین، روز اول بهار، سالها، بلکه قرنها است در خون و یاختههای من و شما و شادیآفرین است. این هفتهی ایرانیکا و جلسهی پاریس، فرصتی هم هست برای کمکهای فرهنگ دوستان، به ایرانیکا. صد درصد. در حال حاضر، در امریکا، افرادی هستند که به مناسبت جشن تولد، جشن ازدواج و… برای همه یادداشت میفرستد که پول کادویی را که میخواهید برای من بخرید، در پاکت بگذارید و برای ایرانیکا بفرستید. به همهی این مسایل، باید بحران اقتصادی کنونی را هم اضافه کنیم که احتمالا گریبان دانشنامه را هم گرفته است. اینطور است؟ ما در سال یک میلیون دلار هزینه داریم که از سه منبع مالی تامین میشود. یکی، بنیاد ملی علوم انسانی است که هر سال یکصد و پنجاه هزار دلار به ما کمک میکند. کمک دوم ما از طرف دانشگاه کلمبیا است که هشت اتاق و یک آپارتمان کوچک در اختیار ما گذاشته است. آب و برق و تلفن و کتابخانه هم همه رایگان هستند. منبع سوم درآمد ما، موسسات و افراد ایرانی هستند. اگر اینها نبودند، نمیتوانستیم به کارمان ادامه بدهیم. افرادی که به ما کمک میکنند، چند گروه هستند؛ گروهی که کمکهای پنجاه هزار و صد هزار دلاری به ما میرسانند. گروهی هم با کمکهایی در سطح هزار دلار و یک گروه هم کمکهای 100 تا 500 دلاری به ما میکردند. در حال حاضر، این کمکها در تمام بخشها پایین آمده است.
دوازده هزار صفحه از فرهنگ دور افتادهی ما در این دانشنامه ثبت شده است. این آقایی که این فامیل را سرپرستی میکند، یک فامیل هزار و شصد نفره است که در این دانشنامه فعالیت میکنند و نتیجهی آن بیست سال دیگر، مشخص میشود. این دانشنامه، تا بهحال به جلد چندم رسیده است؟ جلد چهاردهم تمام شد. در جلد پانزدهم به حرف «ک» میرسیم. هر جلدی شش دفتر دارد و هر دفتری صد و دوازده صفحه است. هر دفتری را میتوان به قیمت سی و هشت دلار خرید. یک جلد آن هم حاوی شش دفتر و مجلد، دویست و پنجاه دلار فروخته میشود. این دویست و پنجاه دلار، برای ما هفتصد دلار تمام شده است. بنابراین، ما هرجلد را به یک سوم قیمت میفروشیم. دوستانی که میخواهند، میتوانند این مجلدات را به نام خودشان بخرند. ما مهر اسم ایشان را میزنیم، به دانشگاهی در هرجای دنیا که پول خرید آن را ندارد، میفرستیم که دانشجویان با ورق زدن آن، فرهنگ ایران را بشناسند. ایرانیکا، به امکانات الکترونیکی هم مجهز شده و روی اینترنت هم آمده است. ممکن است در این باره هم توضیحی بدهید؟ یکی از برنامههای مشخص، معین و دقیق ما، همین سایت اینترنتی است. استفاده از امکانات الکترونیکی ایرانیکا و سایت اینترنتی آن مجانی است و برای همه قابل دسترس است؟ دقیقاً همینطور است. ایرانیکا دو بخش است؛ بخش نوشتاری، بخش الکترونیکی که بخش الکترونیکی آن کاملا مجانی است. آدرس سایت هم اینجا است که با مراجعه به آن میتوانید از تمام امکانات دانشنامه استفاده کنید. اگر برای ما ده، بیست یا سی یورو هم از همین طریق بفرستید، به بقای دانشنامه کمک کردهاید. در این جلسه، همچنین پروفسور یان ریچارد، ایرانشناس فرانسوی در بارهی برخی از مشکلات تاریخ نگاری ایران معاصر صحبت میکند و پرفسور فرانسیس ریچارد، در مورد میراث نوشتاری ایران، سخنرانی دارد. ایرانیکا از قبل از انقلاب شروع شده بود. ابتدا به دو زبان فارسی و انگلیسی چاپ میشد. متاسفانه، چاپ فارسی آن متوقف شد و تنها چاپ انگلیسی مانده است. برای ما ایرانشناسان خیلی اساسی است. در تمام کارهایی که انجام میدهیم، وقتی احتیاج به منبع پیدا میکنیم، منبع اصلیمان، اول، دایرهالمعارف ایرانیکا است. به خاطر این که بهترین متخصصان ایرانی و خارجی در هر موضوعی به همکاری در این دانشنامه دعوت میشوند و با ویرایش عالی و چاپ خیلی مرتب، منتشر میشود و در دسترس همه است. حتا، فکر میکنم در ایران هم خیلی از آن استفاده میکنند. شما خودتان، تا به حال چند اثر در اختیار ایرانیکا گذاشتهاید؟ بیشتر از چهار پنج مقاله در آن ندارم. البته حاضرم همکاری بیشتری در این زمینه، با ایرانیکا داشته باشم. به خصوص که خیلی از این دایرهالمعارف استفاده میکنم و هر روز به آن مراجعه میکنم. ممکن است در مورد موضوع سخنرانی امروزتان (مشکل تاریخ نگاری معاصر در ایران) توضیحاتی بدهید؟ در این سخنرانی، مشکل تاریخ نگاری در دورهی معاصر را بررسی میکنم. البته، مشکل عمومی تاریخ نویسی است که نباید تصور کرد، تاریخ علم دقیق و نهایی است. تاریخ میخواهد علم باشد، میخواهد حقیقت را کشف کند، ولی تاریخ همیشه، در هر دورهای از اداوار به شکلهای مختلف درمیآید و نگاه جدید معاصران روی اداوار گذشته هست. از این لحاظ، هیچوقت نمیتوانیم بگوییم، این دورهی تاریخی بهطور نهایی نوشته شده و دیگر نمیتوانیم تحقیقی در آن انجام بدهیم. برای تاریخ معاصر، به خصوص، چون احساسات، عواطف و پیشداوریهای مختلف در این تاریخ دخیل است، باید کوشش بیشتری برای ثبت اتفاقات نزدیکتر داشته باشیم. از پیشداوریها و ظاهر قضایا پرهیز کنیم و به دنبال حقیقت نهفته بگردیم. نه این که حقیقت فقط به صورت سری و مخفی برای مورخان قابل دسترسی است، اما باید آگاه باشیم که بعضی از حقیقتها در مورد کسانی که همزمان و معاصر هستند، پوشانده میشوند. از این لحاظ، به خصوص در ایران چون فشارهای ایدئولوژیک و عقیدتی وجود دارد، هر وقت که نظام سیاسی عوض میشود، دید تاریخی هم عوض میشود و مشکل تاریخ نگاری برای هر نظام، شکلهای نوینی پیدا میکند. همچنین، منابع اسناد رسمی در ایران به راحتی قابل دسترسی نیستند و سنت نگاهداری آرشیو در ایران نسبتاً جدید است. به همین خاطر، اغلب گزارشهای مفصل و قابل اعتمادی که برای تاریخ ایران موجود است، در آرشیو بریتانیایی نگهداری میشود. متاسفانه، چون مراجعهی بیش از حد به منابع انگلیسی صورت میگیرد، دید انگلیسی بر تاریخ ایران منعکس میشود تا دید واقعبینانه و یا دید ملی. آیا در فرانسه هم مدارک و اسنادی که مورد استفادهی تاریخنگاری برای دوران معاصر ایران باشد، وجود دارد؟ حتماً. گزارشهای دیپلماتهای فرانسوی که در وزارت امور خارجهی فرانسه نگهداری میشود هم یک منبع مراجعه است و همیشه این دیپلماتها نظر انتقادی و محتاط نسبت به عملیات انگلیسها در ایران منعکس میکنند. از این لحاظ، خیلی جالب است که دید انگلیسی را با این اسناد فرانسوی غنیتر کنیم و مورد سوال قرار بدهیم.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آقای ادیب زاده
-- رفعت رکنی، نصرالله ، Mar 26, 2009سلام این آقای مهندس اشراق تا آن جا که می دانم(و شاید هم اشتباه می کنم) یک آرشیتکت است اما تردیدم از آن جهت است که تا به حال اثری از کار معماری ایشان ندیده ام. به هر کیفیت، صلاحیت ایشان را در مورد تاریخ و تاریخ نویسی از کجا تشخیص دادید؟ من اطلاع قابل عرضی در مورد معماری ندارم اما تاریخ را تاحدی می شناسم و می دانم که آقای اشراق هیچ زمینه و سابقه در این باره ندارد. اگر شناخت من درست باشد، بفرمائید آیا جناب عالی بهتر نبود با راهنمائی خود همین شخص که به نظر می رسد در ایرانیکا سمتی دارد، با یک یا دو نفر همکار تاریخ نگار آن دایره المعارف مصاحبه بفرمائید؟ غیر از این اانتظار از شما که کاری حرفه ای انجام می دهید، واقعا آدمی باید از خودش خیلی متشکر باشد که در هرباره اظهار نظر کند. اگر من جای این مهندس بودم، می گفتم: ببخشید آقای ادیب زاده! در این باره( چون به خصوص صحبت دایره المعارف است و تخصص در آن نقش مهم دارد)، بهتر است با فلانکسها مصاحبه بفرمایید
دوست گرامی آقای رفعت رکنی آقای اشراق از آرشیتکت های معروف ایران اند در ایران استاد این رشته هم بوده اند در کتاب آرشیتکت های معاصر ایران نیز جای ویژه ای به ایشان و آثار معماری ایشان اختصاص دارد ایشان در زمینه ی موسیقیایران نیز صاحب نظر است و در ایران پیش از انقلاب مجله ی موسیقی را منتشر می کردند از این ها گذشته عضو هیات امنای ایرانیکا هستند یک کار داوطلبانه و به دلیل عشق به فرهنگ آن سرزمین نشست پاریس در هفته ی ایرانیکا را هم ایشان بر پا کرده بود و من در باره ی آن نشست و ایرانیکا با ایشان گفت و گو کردم نه در باره ی تاریخ که شما عقیده دارید در آن باره اطلاعی ندارند و عقیده شماست.بهتر است بار دیگر متن گفت و گو را بخوانیدمی بینید در هیچ جا حرفی از تاریخ گذشته ی ایران در میان نیست باید حرمت آدم هایی را که برای فرهنگ و تمدن و هویت ایران و ایرانی ها -که شوربختانه در این روزگار از همه طرف مورد تهدید قرار دارد- کار می کنند نگاه داریم با سپاس از شما که دوست زمانه هستید. ایرج ادیب زاده
-- ایرج ادیب زاده ، Mar 27, 2009جناب میرزا نصرالله آشنا به تاریخ، برادر من، چرا ایراد بنی اسرائیلی؟ یک آدمی دارد به ما اطلاعات کلی در مورد چیزی می دهد؛ روش های تاریخنگاری که تخصص شماست را که آموزش نمی دهد. می خواهد به ما بگوید این دم و دستگاه، دخل و خرجش چیست و یکسری حرف های کلی برای آشنایی بیشتر مخاطبِ عام با ایرانیکا. حالا آقای ادیب زاده هم نمره همه کارهایشان 20 نیست اما دیگر ایراد بیهوده که نباید گرفت. آن طرف مصاحبه هم آبدارچیِ ایرانیکا نیست بلکه یکی از اعضای هیأت امنا است و در حد این مصاحبه هریک از اعضای هیئت امنا با هر تخصص یا بی هر تخصصی، صرفاً به خاطر حضورشان و داشتن برخی اطلاعات، می توانند نقش سخنگو را ایفا کنند. من اسم شما را در گوگل تایپ کردم و ظاهراً این روزها بخش عمده ای از وقت شما صرفِ تنویر افکار عمومی در بخش کامنت های رادیو زمانه می شود و این قابل تقدیر است که همزمان هم با مهالک خفته در کتاب های قطور تاریخیِ دست و پنجه نرم می کنید و هم کار خطیر تنویر افکار عمومی را بر عهده گرفته اید. سعیکم مشکور انشاءالله.
-- مجتبی ذوقی ، Mar 28, 2009آقای ادیب زاده ی عزیز
-- رفعت رکنی، نصرالله ، Mar 28, 2009باز مطلب را خواندم. حق باشماست و از این که تصور کرده ام آقای مهندس اشراق در باره ی تاریخ سخن گفته اند پوزش فراوان می خواهم. هم از شما، هم از ایشان و هم از مراجعان به سایت.
اما در مورد ایشان، منظورم آن بود که هیچ بنای معتبری را نیافته ام که معمارش ایشان بوده باشند. بعد از ارسال فضولی ام به شما، کسی به من گفت که مهندس اشراق در دانشگاه ملی درس معماری می داده. البته سمتهای رسمی و سردبیری یک نشریه ی تخصصی در همه و به خصوص در کشورهای فاقد حکومت مردمسالار، جالب و جاذب است. راجع به تعهدهای مذهبی این مرد محترم هم یادآوری کرد و با ذکر دلیلهایی افزود که این مسئله بابرخی هیاهوها که متاسفانه در پیرامون ایرانیکا می شود، خیلی به سود آن دایره المعارف نیست. والله اعلم.
و اما جناب مجتبی ذوقی:
از این که ذوق کارآگاهی تان را در مورد این کمترین به کار گرفته اید، خوشم آمد! توضیحی هم برای شما دارم: رادیوها و سایتهای مهم خبری نظر مخاطبان را نمی پرسند. حال آن که نه تنها رادیو زمانه مطالب گیرا و مورد توجه دارد- حد اقل با توجه به علاقه های مخلص- بلکه جاده ی یکطرفه نیست. امیدوارم این توضیح، به کنجکاوی قابل تحسین شما پاسخی شایسته داده و رضا و آرامش خاطرتان را فراهم آورده باشد.