خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «اعدام، خشونت را در جامعه بازتولید میکند» | |||
«اعدام، خشونت را در جامعه بازتولید میکند»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comسازمان عفو بین الملل روز دوشنبه بیست و سوم مارس گزارش خود را در مورد اعدامهای سال ۲۰۰۸ میلادی منتشر کرد. این گزارش میگوید در میان تنها بیست و پنج کشور جهان که همچنان مجازات اعدام را اجرا میکنند، ایران از نظر تعداد اعدامها به رتبهی دوم آمده است. آمار عفو بین الملل نشان میدهد که در سال ۲۰۰۸ سیصد و چهل وشش نفر در ایران اعدام شدهاند که دست کم هشت تن از اعدام شدهها به دلیل جرمی که زیر ۱۸ سالگی یعنی در دوران کودکی مرتکب شده بودند، اعدام شدهاند. عفو بین الملل در گزارش خود استفاده از طناب دار و سنگسار برای اجرای مجازات مرگ در جمهوری اسلامی ایران را غیرانسانی و بیرحمانه توصیف کرده است. بر اساس این گزارش عفو بینالملل، تعداد اعدامها در پنجاه و دو کشور جهان به نسبت سال ۲۰۰۷ افزایش داشته و به هشت هزار و هشتصد و شصت و چهار نفر رسیده است. ۹۳ درصد این اعدامها در چین، ایران و عربستان، پاکستان و آمریکا بوده است. برای بررسی بیشتر این گزارش تازهی سازمان عفو بینالملل با آقای نادر وهابی، نویسنده و پژوهشگر در پاریس تماس گرفتم. وهابی، نویسنده کتابهای جامعه شناسی مجازات در دوران گذر، جامعه شناسی خاطرات از هم گسیخته از تبعیدیان و کتابی به زبان فرانسه پیرامون سرگذشت ۲۰ تبعیدی سیاسی ایران است.
آقای نادر وهابی، گزارش عفو بینالملل، ایران را در مکان دوم کشورهایی قرار داده است که بیشترین مجازات اعدام را همچنان در برنامه خود دارند. در حالی که کمی پیشتر، ایران در مکان چهارم قرار داشت. بهعنوان یک پژوهشگر و نویسنده این بالارفتن تعداد مجازاتهای اعدام در ایران را در نتیجه چه چیزی میبینید؟ پنچ نکته در اطلاعیه عفو بینالملل وجود دارد که خدمتتان میگویم. نکته اول تعداد اعدام است ۳۴۶ که شما به حق گفتید و نسبت به سال ۲۰۰۷ که ۳۱۷نفر بود به لحاظ آماری یک رشد ۱۰درصدی داریم. نکته دوم این بود که ایران به ردیف دومین کشور آمد. یعنی سال گذشته در رتبه چهارم بود الان آمد دوم. نکته سوم نحوه اعدام در ایران است که اعدام از طریق طناب، دار و سنگسار انجام میشود. یعنی ما همواره میبینیم هنوز که هنوز است حکومت ایران به جسم توجه دارد تا به اصلاح و تذهیب انسانها . به جسم میگویم چون فرضیهای هست که از آن تحت عنوان فرضیه انتقام و اعدام نام میبرند. در این فرضیه قاضی اجرای حکم به نوع گرهای که میخواهند روی گردن فرد بزنند هم آن توجه دارد. نکته چهارمی را که میخواهم بگویم این است که هشت تن از این اعدامیها نوجوان بودند. همه ما میدانیم که آقای بهنام زارع نوجوان ۱۵سالهای بود که شهریور ماه گذشته در ایران اعدام شد. وی در ۱۵سالگی مرتکب جرم شد و او را در زندان نگه داشتند تا ۱۸سالش تمام شد، بعد اعدامش کردند. و نکته آخر پاسخ به سوال شما این است که اعدام در ایران قبل از اینکه یک مساله صرف اعدام باشد، یک ارعاب اجتماعی و سیاسی است. شما خاطرتان است که در ۲۷ ژوئیه گذشته، در یک روز ۲۹ نفر در ایران اعدام شدند.
بهطور خلاصه میخواهم بگویم که این افزایش اعدام، بازتابی از یک ارعاب اجتماعی است و جمهوری اسلامی تلاش دارد به وسیله اعدامها جلوی غلیان اجتماعی و شورشهای اجتماعی را بگیرد. آقای وهابی، اگر از نظر آماری نگاه کنیم به نسبت جمعیت چین که با ۱۷۱۸اعدام در سال گذشته در رده اول اعدامها در جهان است، میبینیم که باز هم جمهوری اسلامی ایران با جمعیت ۶۰ میلیونی میتواند در جای اول قرار بگیرد. اینطور نیست؟ قطعاً، از نظر آماری به حق روی این نکته انگشت گذاشتید. این آمار آماری است که معالفارق است. یعنی نسبت جمعیت با آمار است. همانطوری که خودتان گفتید ایران۶۰ میلیون نفری، ۳۴۶ نفر اعدامی دارد و چین هم با جمعیت یک میلیارد نفری، ۱۷۱۸ نفر را اعدام کرده است. آقای وهابی، نکته امیدوارکننده گزارش جدید عفو بینالملل این است که جهان بهسوی منسوخشدن مجازات اعدام پیش میرود. سال پیش در ۵۲ کشور این مجازاتها اجرا شده، حالا اما به ۲۵ کشور رسیده است. نظر شما در اینباره چه است؟ اجازه دهید که یک آماری خدمتتان بگویم که دربارهی تمایل عمومی جهان به سمت لغو اعدام است. کشورهای ترکیه و سنگال در سال ۲۰۰۴ اعدام را لغو کردند. مکزیک و لیبریا در سال ۲۰۰۵، فیلیپین در سال ۲۰۰۶ و در سال گذشته آرژانتین و ازبکستان اعدام را لغو کردند. یعنی شعار لغو اعدام جهانی که در سال ۲۰۰۱ به وسیله چند انجمن علیه اعدام در فرانسه و کشورهای دیگر ایجاد شد، ابتدا امری ذهنی بود و فکر میشد که با افکار عمومی در تعارض باشد. درحالی که بیلان هشت سال گذشته نشان داده است که تمایل عمومی جهان به سمت لغو اعدام است. نظر شما را به آخرین کنگره جهانی اعدام که اکتبر گذشته در مراکش برگزار شد جلب میکنم. در آنجا پژوهشگران و متخصصین تلاش کردند با بهکار گیری راهکارهای فرهنگی، مذهبی، علمی، جامعهشناسی، بهدولتها و افکار عمومی بفهمانند امر اعدام هیچربطی به جلوگیری از خشونت ندارد و دو مقوله کاملاً متفاوت است. من خوشحالم همانطور که خودتان گفتید تمایل عمومی کشورها بهسمت لغو اعدام است و من این انتظار و امید را دارم که باید روی جمهوری اسلامی فشار آورد که ایران هم به ردیف کشورهایی که حداقل بهطور دو فاکتو اعدام نمیکنند، بپیوندند. بلافاصله تذکر میدهم که ما در ایران با یک پارادوکس و مشکل ساختاری مواجه هستیم. یعنی ما نهادهایی داریم مثل ولایت فقیه، شورای نگهبان، سپاه پاسداران و مجلس خبرگان که این نهادها مشروعیت جامعهشناختی ندارند و مشروعیت خودشان را آسمانی میدانند. در نتیجه ما همواره در ۳۰ سال گذشته با این مشکل ساختاری مواجه بودیم و لغو امر اعدام تا وقتی این ساختار وجود دارد، یک امر ذهنی است. ولی باید تلاش کرد که جمهوری اسلامی هم به کشورهایی که اعدام را لغو کردند، بپیوندند. با این مسالهی پارادوکسی که شما درمورد جمهوری اسلامی برشمردید، میشود با سیستم ساختاری کنونی جمهوری اسلامی به خصوص قانون مجازات اسلامی که اعمال میکند، اصلاً به لغو اعدام و سنگسار مجازاتهای غیر انسانی دیگری امید داشت؟ من در فصل اول کتاب جامعهشناسی مجازات بهطور مشروح در این مورد بحث کردم. هر یک از این مراحل که اعدام انجام شده، به شرایط اجتماعی و سیاسی مشخص برمیگشت. بنابراین از یک طرف با یک مشکل ساختاری مواجه هستیم. از طرفی دیگر با حاکمیتی مواجه هستیم که جز زبان سرکوب برای مطالبات اجتماعی مردم زبان دیگری ندارد. بعید میدانم و با نظر شما خیلی خیلی موافق هستم. یک انتظار بسیار بسیار خوشبینانه است. ولی علیرغم باید تلا ش کرد و باید افکار عمومی را به وسیله مطبوعات، رادیوها و وسایل ارتباط جمعی آگاه کرد تا جمهوری اسلامی به این پیمان بپیوندد. چون شما پژوهشگر و جامعهشناس هستید بالا رفتن تعداد اعدامها در ایران نشان میدهد که این مجازات در جامعه کارساز نبوده است. همچنان شاید مجبور شوند که باز هم تعداد اعدامها را بالا ببرند. آیا آیا اعدام میتواند در جامعه اثر بگذارد و امنیتی برقرار کند؟ بههیچ وجه نمیتوان ازطریق اعدام امنیت را در جامعه برقرار کرد. نمیشود جلوی خشونت را گرفت. نهتنها نمیشود، بلکه خشونت را بازتولید میکند. این فرضیهای است که من از آن دفاع میکنم. جوامعی که اعدام میکنند از نظر فرهنگی از نظر ساختار اجتماعی عناصری از ساختارهای جامعهی فئودالیسم که مبتنی بر قبیلگی و مبتنی بر بافت دوگانه انتقام جویی است، در آنها حاکم است. به این دلیل میگویم که این نشدنی است و متاسفانه جمهوری اسلامی اگر بخواهد این مشکل را ادامه دهد، خشونت روز به روز در جامعه ایران در کودکان، جوانان حتی در سنین بالاتر افزایش پیدا میکند و هیچگونه راه حلی برای آن متصور نیست. راهحل، دموکراتیزه کردن جامعه است. راهحل تشویق جامعه مدنی است. راه حل پذیرش دموکراسی است. سطح سیاسی آزدی احزاب سطح اجتماعی آزادی سندیکاها، سطح فردی آزادیهای فردی و آزادیهای مدنی. نکته پایانی اینکه در همین چند ماه گذشته جمهوری اسلامی زنی را اعدام کرد که او ۱۲سال در زندان بهسر برده بود. ۱۲سال همچنان در انتظار مرگ بهسر برده بود و سرانجام هم به دلیل مساله قصاص، او را اعدام کردند. شما با این مساله چطور برخورد میکنید؟ در مورد مسالهی زنان، اجازه دهید که اصطلاح دیگری بگویم. چون زنان اعدام سهگانه میشوند. یعنی یک بار بهدلیل جرمی که مرتکب شدهاند اعدام میشوند. بار دوم بهدلیل زن بودن و بار سوم بهدلیل اینکه ما در جامعهای زندگی میکنیم که مردسالار است و زن درجه دوم، طبقه دوم و دسته دوم تلقی میشود و از این بابت من بیشتر از این نظریه دفاع میکنم که در جامعهای که مرد سالار است، انتقام متاسفانه نسبت به زنها بسیار بسیار شدیدتر و وحشیانهتر است. خبر مرتبط: • آمار اعدامها در سال ۲۰۰۸؛ ایران دوم شد
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|