تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با ویدا فرهودی، شاعر ایرانی

«‌اعتراض ‌در شعر شاعر زن، بیشتر است»

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

من زنم
آن صداترین حنجره‌ی زمانه‌ها
حنجره‌ای بسته در آن سرخ ترین ترانه‌ها
لیلی‌ام و ز عطر من
بوی جنون دهد جهان
تا که زمین تشنه را
پر کنم از جوانه‌ها
گرمی مهربانی‌ام
گر بدود به پیکرت
سر کشدت زپا و سر
تا به ابد زبانه‌ها
آرش و کاوه می‌شوی
پرده‌ی یاوه می‌دری
کی برسد به گرد تو
کهنگی بهانه‌ها

Download it Here!

این شعری از ویدا فرهودی، شاعر ایرانی و آغازگر شب شعر ایشان بود. شب شعر ویدا فرهودی در فرهنگ‌سرای پویا در پاریس همراه با گفتاری درباره‌ی شعر زنان پارسی‌گوی از دکتر مسعود میرشاهی با گردانندگی فرنگیس حبیبی برپا شد.

در جریان بهار، شاعران در فرانسه که همه ساله در آغاز بهار شعر را به عرصه‌ی عمومی و زندگی آدم‌ها می‌برد و در میدان‌ها و خیابان‌ها مطرح می‌کند.

رویداد دیگر در جریان برپایی بهار شاعران در فرانسه همزمان شدن با هشتم مارس، بزرگداشت تلاش زنان برای رفع تبعیض‌ها و رسیدن به برابری با مردان بود. فرنگیس حبیبی در آغاز این شب شعر از اهمیت نگاه و حس شعر در میان فارسی زبان‌ها گفت و این‌که شعر برای ما مثل تنفس است: «در هوای شعر تنفس می‌کنیم.»

فرنگیس حبیبی درباره‌ ویژگی شعر ویدا فرهودی از توانایی و جوششش احساس و زیبایی واژه‌ها گفت و افزود:

«آنچه از شعر خانم فرهودی خوانده‌ام لحظات نابی را به یاد دارم که آن اعجاز و آن سحر و جادوی شعر در شعرشان بسیار آشکار است. این سحر هم از به هم پیچیده شدن معنا، واژه، آهنگ و بازی خیال است. در بسیاری از شعرهای خانم فرهودی این اعجاز و این جادو دیده می‌شود.»

وی ادامه می‌دهد: «البته ایشان یک‌سری شعر دارند که به رویداد لحظه، جامعه و تاریخ مربوط می‌شود. که در آن‌ها هم این اعجاز دیده می‌شود ولی به نظر من در آن شعرهایی که از واقعیت ملموس روزمره مقداری فاصله می‌گیرد و درونی می‌شود و آن احساسات عمیق درونی را بیان می‌کند، این اعجاز بیشتر نمایان می‌شود.»

شاعر ایرانی برای دهمین سال است که در فرانسه زندگی می‌کند و علاوه بر شعر و چاپ چهار کتاب شعر از او در ترجمه‌ی اشعار شاعران بزرگ جهان از جمله بورخس کارهای دیگری نیز از او منتشر شده است.


ویدا فرهودی، شاعر / عکس‌ها: ایرج ادیب‌زاده

از ویدا فرهودی می‌پرسم آیا تفاوتی میان شعر یک زن با بیان شاعری زنانه و شعری که یک مرد گفته، وجود دارد؟

فکر می‌کنم اعتراض در شعر یک زن به خصوص در قرن اخیر بیشتر نمودار است. به خاطر این‌که زن همیشه از طرف جامعه، و خانواده مورد فشار بوده و معمولاً امکان گفتنش را نداشته است.

به محض این‌که زن‌ها توانستند مقداری محیط بازتری برای ابراز پیدا کنند، شروع به نوشتن کردند‌، گفتن و با هنر، شعر، داستان و با نقاشی همه‌ی اعتراض‌شان را به تفاوتی که جوامع بین زن و مرد قایل شدند، بیان کنند.

به خصوص چون در جامعه‌ی ایران در ۳۰ سال اخیر به دلیل قوانینی که در مملکت اجرا می‌شود، این تفاوت و تمایز در جامعه‌ی ما افزایش پیدا کرده است و فکر می‌کنم خود به خود شعر زنان به خصوص آن‌هایی که خارج از کشور هستند و کمی دست بازی دارند این گونه واکنش‌های اعتراضی را به دنبال دارد.

ویدا فرهودی به مسئولیت شعری‌اش در دورانی که زندگی می‌کنیم اهمیت بسیار می‌دهد و دل‌مشغولی‌اش را مسایل انسان امروز می‌داند:

دل‌مشغولی من به هر چیزی است که در رابطه با انسان است. به طور کلی در زمان فعلی مسایل ناراحت کننده برای انسان خیلی بیشتر هستند، مثل جنگ، فقر، تبعیض و در هر جای دنیا که این‌ها وجود داشته باشد به ویژه در ایران، برای من دل‌مشغولی است.

شاعر ایرانی در یکی از شعرهایش که از خودسوزی یک جانباز مقابل مجلس شورای اسلامی در تهران تأثیر گرفته رنج و ناراحتی‌اش را از شنیدن خبر این رویداد نشان می‌دهد و ضمن همدردی با این جانباز و کسانی که به دلیل فقر و فشار این روزها خود را به آتش می‌کشند و جان می‌سپارند، می‌گوید:

خود را مسوزان
بر ریا وهم و گمان آتش بزن
رنجی چو می کاود تو را
بر کن آن آتش بزن
عمری سپردی باورت
بر ناکسان
کو یاورت
کو دست غیبی بر سرت
بر آن دکان آتش بزن
هم میهن‌ ای همزبان
آندر ز ناچیزم بخوان
بر دشمنان با شعله‌ی
سرخ بیان آتش بزن
بر برق چشم مادران
از داغ صدها نوجوان
جلاد جنگ‌افروز را
بر قلب جان آتش بزن
مام وطن افسرده است
درد تواش آزده است
تا خوش شود احوال او
بر خائنان آتش بزن


ویدا فرهودی و فرنگیس حبیبی

پرسش این است که شعر چقدر می‌تواند در اجتماع امروز ایران تأثیر و کاربرد داشته باشد. در دوران مشروطیت شعر شاعرانی چون عشقی و عارف و دیگران به میان مردم می‌رفت و جامعه را به حرکت وامی‌داشت.

اگر ذهن شاعران بیشتر به طرف مسایل مردم برود و مثل شاعران دوران مشروطیت بخواهند جامعه را به حرکت دربیاورند البته با کلام امروز، صددرصد می‌تواند تأثیر داشته باشد.

شاعرانی که مورد علاقه‌تان بوده‌اند یا الگوی شما بوده‌اند چه کسانی بوده‌اند؟

کلاً به هر شاعر خوبی که در گذشته در طول ادبیات فارسی بوده از فردوسی، سعدی، حافظ و مولانا، نظامی، سنایی و غیره علاقه دارم. البته تعداد شاعران خوب در ایران زیاد است. در دوره‌ی مشروطیت و بعد از آن فرخی و عشقی و ایرج میرزا و بعد هم شاعران مدرن بودند.

من به طور خاص به مهدی اخوان ثالث علاقه دارم. ولی غیر از آن فروغ فرخزاد و خانم بهبهانی، به خصوص به خاطر همتی که ایشان دارند و نصرت رحمانی، نادرپور، فریدون مشیری هم مورد علاقه‌ی من هستند. اگر در شعرهای این شاعران دقت کنیم قسمت‌های خیلی عالی وجود دارد.

همیشه به عنوان یک زن شعر می‌گویم. هیچ‌وقت تصمیم نمی‌گیرم که شعر بگویم. در نتیجه نمی‌توانم بگویم از قبل تصمیم گرفته‌ام که الان به عنوان زن شعر بگویم یا به عنوان شاعر. شعر خودش می‌آید‌. شعری دارم که در آن گفته‌ام:

وقتی که واژه‌ها را آزاد می‌گذارم
گویی بسان برگی بر بادها سوارم

واژه‌ها هستند که من را می‌برند. حالا اگر قافیه‌ای هم هست آن قافیه بهانه است.

تازه‌ترین کتاب شعر ویدا فرهودی با نام «بی‌مقدمه» غزل واره‌های او را در بر می‌گیرد. شعری که در پشت جلد کتاب چاپ شده این ویژگی را نشان می‌دهد.

چه بی‌مقدمه در من شروع تو پیداست
و صادقانه بگویم که در دلم غوغاست

من بیشتر غزل می‌گویم. این کتاب هم بیشتر غزل است. ولی تعدادی هم شعرهای نیمایی و حتا یکی دو تا به نظر خودم شعرگونه یعنی متن‌هایی که بدون وزن است در آن وجود دارد.


در این میان تبعید و دور شدن از سرزمین مادری هم در شعر او جا به جا دیده می‌شود. یکی‌ از شعرهایش به زمانی برمی‌گردد که او ۱۰ سال پیش راه تبعید را پیش گرفت.

برای گفتن دل تنگی‌ام
کلامی نیست
و شعر جز سخن تلخ ناتمامی نیست
شروع می‌کنمش با تلنگری از عشق
ولی دریغ به غیر خیال خامی نیست
میان خواب می‌آید
چو سایه‌ی موهوم
که کام گیرمش اما
مجال کامی نیست
نهیب می‌زندم غربت مهیب آن دم
که خواب عشق چه بینی
به غیر دامی نیست
تو اهل کشور خورشید و جام جمشیدی؟
شراب عشق در این جا مجوی
به جامی نیست

پایان بخش شب شعر و گفت ‌و گو با ویدا فرهودی با زمانه به مناسبت نوروز و بهار شعری ا‌ست که در آستانه‌ی بهار و نوروز سروده است. شعری با یاد آن‌ها که نوروز و بهاری که از راه رسیده را در زندان می‌گذرانند و از پشت میله‌های زندان نوروز و بهار را احساس می‌کنند.

سکوت را چو بشکنی
صدا سرود می‌شود
بهار ما بهارتر
از آنچه بود می‌شود
پرنده‌ شو کمی بخوان
غم قفس ز دل بران
ببین ملال سالیان
چگونه دود می‌شود
پس جمود میله‌ها
و رنگ سربی فضا
هوا پر از ترانه و شمیم عود می‌شود

حذر کن از حباب‌ها
ز وهم‌ها، سراب‌ها
کلون‌شان چو بشکند
ره ورود می‌شود
به تار تار زندگی
تنیده آن‌که مردگی
گسسته ریشه‌های او
ز تار و پود می‌شود
نسیم با نوای تو
زمانه را کند خبر
و شهر خفته ناگهان
همه شنود می‌شود
جوانه سبز می‌جهد
به باغ مژده می‌دهد
و مست قلب ماهیان
به قعر رود می‌شود
بلوچ و کرد و ترکمن
به گوشه گوشه گوشه‌ی وطن
زبانشان یگانه در تو را درود می‌شود
سکوت اگر که بشکند
بهار می‌رسد به بند
و پنجره گشوده بر بسی سرود می‌‌شود

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

ممنون از رادیو زمانه برای این برنامه لطیف و زیبا. امیدوارم شاعران ایرانی تأثیر در اندیشه ما گذارند و از آن بهشتی از شکیبایی و صلح و سازش و آرامش بسازند تا بساط کینه و بغض بر چیده شده و عشق و مهر جایگزین گردد.

-- پریوش ، Mar 29, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)