خانه > ایرج ادیب زاده > گزارش > شعر تقدیمی سیمین بهبهانی؛ ۸۰ سالگی و عشق | |||
شعر تقدیمی سیمین بهبهانی؛ ۸۰ سالگی و عشقایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comنمیشود ایرانی بود و در این آخرین روزهای سال رو به پایان که برای ما حکم شب پیش از جشن بزرگ، نوروز ملی را د ارد در فکر سال نو نبود و چشم را بر روی راه و رسمهای آن بست؛ خانهتکانی نکرد، لباسهای نو دستکم برای بچهها نخرید. آجیل و شیرینی فراهم نیاورد برای تهیه سفره هفتسین به ایندر و آن در نزد. به سبز کردن گندم یا عدس نپرداخت، تدارک سمنو، سیر، سماق، سیب، سرکه و سکه را ندید، آینهای و تنگی با یکی دو ماهی سرخ در کنار هفتسین نگذاشت.
نوروز ویژه نو شدن روزگار ما در راه است. همین سالی که روز و ساعتهای پایانی آن را میگذرانیم، با یک رویداد خوب و خاطرهای خوش برای ایرانیهای پاریس همراه بود. در سال گذشته به مناسبت تشکیل کمپین یکمیلیون امضا، جایزه معتبر جهانی سیموندوبوار، نویسنده و فمنیست فرانسوی فعال برابری زنان، نصیب زنان ایران شد و مهمتر اینکه خانم سیمین بهبهانی شاعر بزرگ ایرانی برای گرفتن این جایزه به پاریس آمدند. گزارش آن را پیشتر شنیدهاید. در قسمت شهر فرنگ زمانه هم گزارشی تصویری از آن جریان وجود دارد. در این جلسه که گروه پرشماری از ایرانیان پاریس و زنان و فعالان جنبش زنان فرانسه حضور داشتند، خانم سیمین بهبهانی پس از دریافت دیپلم افتخار و جایزه سیمون دوبوار به خواسته حاضران شعر زیبای ۸۰ سالگی و عشق را خواند. شعری نمادین از پیری و جوانی، عشق و جوانی و آمیزهای از مهر و خرد، و این هدیهای است از دوستان زمانه به دوستان زمانه و شادباشی به سیمین بهبهانی برای تولد ۸۰سالگیاش.
سیمین بهبهانی: میگویند که شعر هم بخوان، چشم یک شعر کوتاه برای شما میخوانم که این شعر سمبولیک است. البته در سن ۸۰ سالگی از من بعید است. ولی شما این را سمبل مبارزه و قدرت حساب کنید نه چیز دیگری. گفتند که سمبل جوانی و عشق هم هستید. گفتم طرفش را پیدا کن، من حاضر هستم. ۸۰سالگی و عشق ۸۰ سالگی و عشق
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
شعر را با تاخيري هفت - هشت ساله منتشر کرده ايد،بهر حال ممنون.
-- بدون نام ، Mar 21, 2009مبارک باد سالی نو و مبارک بادتر 80 سالگی سمین بهبهانی. نمی دانم چرا هر وقت از بهبهانی حرفی می آید و شعری یادی جاودانه فروغ می افتم؟ نمی دانم شاید دو همراه که یکی از راه زده شد و دیگری راه را ادامه داد باشد. بهر حال امید که 80 سال دیگر شاد آرام و خوش زندگی کنید. منوچهر فرادیس
-- منوچهر فرادیس ، Mar 21, 2009درود بر شما
-- فرشته ، Mar 21, 2009بسیار لذت بردم
می شه گفت اولین لبخند در سال جدید با خواندن این شعر زیبا بر لبانم نقش بست
سپاسگزارم آقا جان
سیمین قسم خورده ام جز خودم شعری به کسی تقدیم نکنم
هرگز به رسم ِ تو شاعر نمی خواهم برسم تحریم نکنم؟
آیااجازه ندارم به جای دار، خودم را جار بزنم؟
گفتم که خانم نشد که! به جای شعر، غزل تقدیم نکنم
باید عزادار باشم
چه فرقی می کند آخر
سی نفر و سی مین زیر ِپاهام، بگذار بگذارند کمین تا بیم نکنم!
با بوسه لب چفت کردم چه ترسی؟
یک تنه حزبم حرف بزنم؟
کانون و اون
این و اینا همه هرجا سر ِ کاری بیم
نکنم کاری که باز آرد آخرپشیمانی؟
چه کنم با یورش ِ مگس های سِمج ، بادپرور!
اگر درنثری چنین سین جیم نکنم؟
در بهبهان ِ تو مردی ، زنی در شعر نشد بر دار! بکنم!؟
من مرد این عرصه نه! نیستم!
این را به شما تقدیم نکنم!؟
-- سارا خوشدل ، Mar 22, 2009ممنون از این مطلب ولی معمولا غزل رو اینجوری نمی نویسن.
-- Ali ، Mar 22, 2009درود من به شما باد
-- کام بخش نیکویی ، Jul 30, 2009واقعن جای سپاسگزاری است از این که شما از فرهنگ گهر بار پارسی و چهره های برجسته این زبان یاد آوری می کنید ولی من که یک مرد افغانستانی هستم از تقدیر و تجلیلی از گذشته گانم و همزبانانم در داخل و برون از کشور کرده نمی توانیم تاسف دارم امید وارم این روند به پیش برود.