خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > به یاد زندانیان، در آستانهی سال نو | |||
به یاد زندانیان، در آستانهی سال نوایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comرضا معینی، مسئول بخش ایران، افغانستان و تاجیکستان سازمان «گزارشگران بدون مرز» در پاریس است. با او دربارهی کارنامهی حقوق بشر و آزادی بیان در سال ۱۳۸۷ در ایران و نقطههای امید و روشنی برای سال نو گفتوگویی کردهام.
آقای معینی، ممکن است توضیحی در مورد تعداد افرادی که در حال حاضر در زندان هستند بدهید؟ سال گذشته را با نُه روزنامهنگار و وبنگار زندانی در ایران آغاز کردیم. از این تعداد برخی خوشبختانه آزاد شدهاند و تعدادی همچنان در زندان هستند. هماکنون در آستانهی سال ۱۳۸۸، در ایران ۱۱ نفر را در زندان داریم که اسم آنها را میبرم تا در آخرین روزهای سال به یاد آنها باشیم: خانمها و آقایان: رکسانا صابری، بهمن توتونچی و مسعود کردکو، که در کردستان زندانی هستند، محمد صدیق کبودوند، در زندان اوین، عدنان حسن پور، کاوه جوانمرد که امیدوارم تا چند ساعت دیگر آزاد شود، محمد حسن فلاحی زاده که همچنان قدیمیترین روزنامهنگار زندانی است. و از زندانیان وبنگار هم: حسین درخشان، مجتبی لطفی، که در زندان قم به سر میبرد و همچنین اسماعیل جعفری که در زندان بوشهر است. از روزنامهنگاران و وبلاگنویسان زندانی، چند نفری درطی سال گذشته آزاد شدهاند. بهطور کلی در سال گذشته، چهل و یک نفر بازداشت شدهاند، بیست و یک نفر از این تعداد آزاد شدهاند. این تعداد از یک تا دو روز تا سه ماه در زندانهای جمهوری اسلامی به سر بردهاند. تاکید میکنم، تمام بازداشتهایی که انجام شده، بازداشتهای غیرقانونی بوده است. یعنی تمام این دستگیریها بنا بر قوانین خود جمهوری اسلامی که قوانین زیاد پیشرفتهای هم نیستند و مغایر با حقوق بشر هستند، غیرقانونی بوده و حتی این قوانین هم رعایت نشدهاند. همچنین بیش ازهفده نشریه که اگر دقیقتر بخواهیم حساب کنیم، نوزده نشریه در طی سال گذشته توقیف شدند. این توقیف شدنها و بستن مطبوعات، عملا، غیر قانونی و مغایر با قوانین جمهوری اسلامی بوده است. به شکل کلی، خودسرانه، ناعادلانه و مبنای آن، نه کار حرفهای روزنامهنگاری که مبنای سیاسی بوده است. هفتهی پیش روزهای چهارشنبه و پنجشنه، در روز جهانی مبارزه با سانسور، سازمان گزارشگران بدون مرز فعالیت زیادی کرد. از جمله، پوسترهایی به در سفارتخانههای دوازده کشور، از جمله سفارت جمهوری اسلامی ایران در پاریس که از آنها به عنوان دشمنان شماره یک اینترنت نام میبرد، نصب کرد. چه بازتابی این کار در جهان داشت؟ روز دوازدهم مارس از سالها پیش، از سوی خود گزارشگران بدون مرز، «روز جهانی مبارزه با سانسور بر روی اینترنت»، اعلام شده است. هر سال یک سری تلاشها در همین رابطه انجام میدهیم. فعالیت امسال نصب این پوسترها و آفیشها و انتشار گزارش ما بود. در گزارشی که بر روی اینترنت منتشر کردیم، وضعیت بسیار اسفباری را توضیح دادیم و از جمله دوازده کشور را به عنوان دشمنان اینترنت در سراسر جهان، معرفی کردیم. یک روز پیش از این مراسم، به در سفارتخانههای این کشورها و ده کشور دیگر که در لیست مراقبت گزارشگران بدون مرز قرار دارند، رفتیم، همزمان با آن گزارش، آن آفیشها و پوسترها را هم بر در سفارتخانهها نصب کردیم که اخبارش منتشر شد.
برای ما مهم این بود که از این طریق بگوییم: این سانسور وجود دارد، نه تنها در کشورها، بلکه با چند شرکت مختلف هم همین کار را کردیم. از جمله شرکت گوگل، یاهو و مایکروسافت. یک روز قبل از آن هم با سازمان عفو بینالملل، به طور مشترک، خطاب به این شرکتها نامه نوشتیم و آن نامه را هم منتشر کردیم. گزارش ایران منتشر شد. ایران از جملهی دوازده کشور دشمن اینترنت است. گزارش مفصلی در رابطه با اینترنت منتشر کردیم که بر روی سایت ما هست و برای رسانههای بینالمللی ارسال کردیم. بخشی از عکسهایی را هم که نام بردید، در رابطه با سفارتخانههای مختلف روی سایت ما هست. ممنوعالخروج کردن آقای ناصر زرافشان که به «نشست پیرامون محیط زیست» به پارلمان اروپا دعوت شده بود، از موارد دیگری بود که سازمان گزارشگران بدون مرز آن را محکوم کرد و در اعلامیهای گفته است: این تنها مورد، برای جلوگیری از خروج فعالان حقوق مدنی، روزنامهنگاران و فعالان زن برای شرکت در مراسم و نشستهای مختلف در جهان نیست و از لیست سیاهی هم نام بردید. از سال گذشته تا کنون، بیش از هیجده روزنامهنگار و فعال حقوق بشر در ایران، بنا بر اطلاعی که ما داریم، ممنوعالخروج شدهاند. این تعداد وقتی به فرودگاه آمدهاند (مثل آقای زرافشان، آقای تاجیک، پروین اردلان، سوسن طهماسبی و…) در آخرین مراحل وزارت اطلاعات پاسپورت آنها را ضبط کرده و از آنها خواسته، خود را به دادگاه انقلاب در تهران و یا جای دیگر معرفی کنند. این مجموعه، یعنی لیست. یعنی جمهوری اسلامی بر مبنای لیستی که تهیه کرده، خواهان برقراری ارتباط بین بخشی از فعالین ایران و آمدنشان به خارج از کشور نیست. این نوعی ایجاد تضییقات و نوعی نقض حقوق این شهروندان، به عنوان حق مسافرت است که یک حق واقعی و انسانی است و باید رعایت شود. اما در کنار آن، ما فکر میکنیم، جمهوری اسلامی علاوه بر آزار و اذیت، نوعی ارتباط با خارج را هم میخواهد قطع کند. همان چیزی که ما در اطلاعیهی منتشره از قول آقای زرافشان عنوان کردهایم. ایشان یک واقعیتی را طرح میکند که ممکن است این واقعیت برای جمهوری اسلامی بسیار گران باشد. به بهانهی این که یازده ماه پیش ایشان پروندهای داشته، گویا کسی هم به خود او اطلاع نداده تا وقتی که به فرودگاه میآید، در فرودگاه پاسپورتش را میگیرند و میگویند شما پرونده دارید و ممنوعالخروج هستید. این کمی غیرطبیعی است. آنچه که طبیعی و واقعی است، این است که صحبتهای ایشان در رابطه با فجایع زیست محیطی در ایران، میتواند امروز تاثیراتی در جامعهی بینالمللی داشته باشد. این آن عاملی است که مانع خروج آقای زرافشان میشود و نمیگذارد پروین اردلانها به خارج بیایند و از مصائب و فشارهایی که بر آنها میرود، بگویند. در کنار این، نوعی آزار و اذیت از سوی جمهوری اسلامی است. اما این لیست وجود دارد و جمهوری اسلامی بر طبق این لیست عمل میکند. در کنار همهی این بازداشتها، سرکوب و فشار سنگین این روزها که انتخاباتی هم توصیف شده، صدای جامعهی مدنی ایران در داخل و خارج، همچنان بلند بوده است: نامهی هفتصد فعال دانشجویی در اعتراض به سهمیهبندی جنسیتی؛ بیانیهی اعتراضی هشتاد وبلاگ نویس ایرانی؛ نامهی شش نهاد حقوق بشری ایران به سازمان ملل؛ نامهی پانصد فعال ایرانی برای گشایش دوبارهی دفتر کانون مدافعان حقوق بشر؛ نامهی روشنفکران، روزنامهنگاران و دانشگاهیان ایران در غرب در حمایت از جامعهی بهایی ایران (با عنوان "ما شرمگینیم")؛ نامههای اعتراضی به تخریب گورستان خاوران از سوی جمهوری اسلامی و سرانجام، نامهی ۱۳۶ روزنامهنگار و فعال حقوق بشر داخل کشور در حمایت از صدور حکم بازداشت عمرالبشیر، مسئول مرگ بیش از سیصد هزار انسان در دارفور از سوی دادگاه لاهه. این نامهها و امضاها، سبب دلگرمی فعالان حقوق بشر در ایران شده است. نظر شما چیست؟ دقیقاً همینطور است. جنگ نابرابری است که در آن جمهوری اسلامی از همهی امکانات امنیتی و غیراخلاقیاش برای به زانو درآوردن جامعهی مدنی و پیشبرد آنچه که خود میخواهد، استفاده میکند که همان سیاهی طالبانی را بر ایران برقرار کند. اما در کنار آن، مقاومت وجود دارد. ما خوشحالیم. شاید نقش ما گزارشدهی این مقاومت باشد. اطلاعیهای که از آن نام بردید ـ در رابطه با سودان و عمرالبشیرـ حرکت بسیار جالبی است. یعنی صدای جامعهی مدنی ایران، صدای خاموش نشدنی مدنی ایران است و محکوم کردن جنایاتی است که در سراسر جهان وجود دارد. در کنار این، همین جامعهی مدنی همانگونه که دلاورانه و شاید به نوعی متهماش کنند که همصدا با جمهوری اسلامی از جنگ غزه دفاع میکرد، امروز در مقابل جمهوری اسلامی و زمانی که دولت عالیترین مقاماتش را برای حمایت از جنایتکاری میفرستد که باید محاکمه شود، این حمایت را از دادگاه بینالمللی و از مجازات برای فراموش نکردن اعلام میکند. امسال، سیامین سالگرد انقلاب بود. در این سی سال ممکن است همهی ما اشتباهات زیادی انجام داده باشیم و انجام دادهایم. اما همین تلاشهای جامعهی مدنی که اشاره کردید، نشان میدهد بسیاری از مسایل را فراموش نکردهایم. در طی همین سال، تلاشهای بسیار زیادی برای لغو حکم اعدام شد. متاسفانه، ایران، همچنان بالاترین آمار اعدام را دارد. اما این تلاشها از سوی جامعهی مدنی در ایران، بیشترین اثرات را برای مبارزه با فراموشی، با مرگ و سیاهی و برای روشنایی و بهار داشته است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
دوستان ارجمند با سلام و سپاس از همیاری و لطف تان
-- رضا معینی ، Mar 19, 2009مصاحبه دیروز من با دوست ارجمند اقای ادیب زاده ساعتی پیش از شنیدن خبر تاسف اور درگذشت امید رضا میر صیافی بود. من از ایشان به عنوان زندانی یاد کرده بود. البته اگر می دانستم آرزوهایم را برای سال نو با یاد "امید" همراه می کردم.
به گمانم این توضیح برای مصاحبه لازم باشد.
به امید روزهایی که امید هایمان "جاوید" بمانند.
رضا معینی