خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > یک بازار مهربانی | |||
یک بازار مهربانیایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comدر آستانه بهار و نوروز در یک روز آفتابی و بهاری پاریس، گروه پرشماری از ایرانیان پایتخت فرانسه در یکی از تالارهای بزرگ شهرداری پانزدهم این شهر در بازار خیریه نیکوکاری کهریزک برای کمکرسانی به آسایشگاه معلولین و سالمندان کهریزک یکی از نهادهای بزرگ درمانی در ایران در جنوب تهران در نزدیکی روستای کهریزک گرد آمدند. آسایشگاهی که در سال ۱۳۵۱، ۳۶ سال پیش در چند اتاق نیمه مخروبه به همت دکتر محمدرضا حکیمزاده، مدیر آن زمان بیمارستان فیروزآبادی شهر ری آغاز به کار کرد و حالا با کمک افراد نیکوکار به ویژه خانمهای ایرانی، مددجویان، پزشکان و افراد داوطلب به شهرکی در بخشهای گوناگون بهداشتی، درمانی، توانبخشی، آموزشی، فرهنگی و ورزشی برای سالمندان و معلولین مبدل شده است. نکته جالب اینکه سالهاست که این مرکز بدون همتا در خاورمیانه با کمکهای مردمی و غیر انتفاعی اداره میشود. یکی از منابع کمکهای مردمی همین بازار خیریه و نیکوکاری است که در پاریس و بسیاری از شهرهای جهان در آستانه نوروز به راه میافتد. در این سالن بزرگ شهرداری پانزدهم که گروه بسیاری از ایرانیان گرد آمدهاند، همچنین فرانسویها برای خرید هفتسین نوروزی و خریدهای نوروزیشان گروهی اجناس و چیزهایی را برای فروش و کمک به همین بازار خیریه آوردهاند. با چند تن از فروشندگان و خریداران حاضر در این بازار گفت و گو کردهام.
ابتدا از خانمی که مقدار زیادی وسایل برای فروش آوردهاند میپرسم، اینجا چه میکنید؟ ما مددکار هستیم، برای این امر خیر که کمک به انجمن معلولین کهریزک است، اینحا هستیم. اکثر کسانی که با آنها تماس میگیریم در عرض سال به ما اجناسی را میدهند و ما اینها را در سال یک بار به نفع انجمن کهریزک به فروش میرسانیم. نتیجه فروش امروزمان را به آسایشگاه کهریزک در تهران تحویل میدهیم. در عرض سال جلسات مختلف برای بهتر کردن این روز عزیز داریم. امسال هم شهرداری ناحیه پانزدهم پاریس؛ شهردار و معاونین شهردار شرکت کردند و خیلی کمک کردند. ما توانسیتم نوروز باستانی ایرانی را به فرانسویهایی که آمده بودند، به شهردار و کسانی که تماماً در این جشن بزرگ کهریزک در پاریس شرکت کردند، بشناسانیم. از این همه جمعیت که آمده است، غافلگیر نشدید؟ از پارسال این برنامه را تهیه میکردیم، تصمیم داشتیم به نسبت سالیان پیش فعالیتمان و جنسهایی را که میآوریم دو یا حتی سه برابر بکنیم. مواد غذایی را خانمها پختند، خود بنده زیتون پرورده تهیه کردم و همه اینها را برای فروش گذاشتیم. حتی در نظر داریم برای سال دیگر بیشتر و بیشتر بکنیم، از بعضی شهرستانها مردم برای شرکت در این جشن میآیند. چون میدانند امر خیری است و کار خیر در پیش است. امیدواریم خداوند متعال کمکمان کند که بتوانیم این کار را به خوبی انجام بدهیم. خیلیها هم برای خریدهای نوروزیشان میآیند. بله. هم گل هم اسباب سفرهی هفتسین اینجا هست. دیدار دوستان با یکدیگر هم بهانهای برای بازدید است.
با یکی دیگر از کسانی که در اینجا حضور دارد، گفت و گو میکنم. میشود خودتان را برای ما معرفی كنی؟ من ژرمن خاچاطوریان هستم. خیلی ممنون خانم خاچاطوریان. ممکن است بفرمایید در اینجا چه میکنید؟ خدمت رسیدهام در جمع تمام دوستان ایرانی. این یک سنت بزرگ ایرانی است که همه ما جمع شدهایم. این جشن ایرانی را و جشن بزرگ ایرانی را، فرهنگ بزرگ ایرانی را گرامی بداریم و دور همدگیر جمع بشویم و به همه تبریک گفته باشیم. خیلی خوشحالم که در جمع ایرانیها هستم و امیدوارم همه ما به زودی دور همدیگر در ایران خودمان باشیم. شما چیزی هم خریدهاید؟ بله، خریدم. آش رشته، مربای پرتقال خریدم و جای شما خالی، غذا خوردیم. سپاسگذارم از شما. میشود در مورد سفره هفتسین و چیزهایی که عرضه کردید توضیحی بدهید؟ همانطور که میدانید ما ایرانیها سنتی که بزرگان ما میگویند شش هزار ساله است. قدمت کهنی دارد و یک سنت باستانی است. برای رسیدن بهار همه جشن میگیرند. این خیلی خوب است که به همه ثابت کنیم برای ایرانیهایی هم که خارج از ایران هستند، این سنت همیشه پایدار و پابرجا است و خیلی زیبا و قشنگ و خیلی گرم آن را اجرا میکنند. وظیفه داریم به تمام نسلهای بعدیمان منتقل کنیم که هیچوقت این سنت را از یاد نبرند و خیلی قشنگ و محکم نگهش دارند. فرانسویها دربارهی این سفره هفت سین از شما میپرسند؟ بله. خیلی از فرانسویها سوال میکنند. دوست دارند بدانند تمام چیزهایی که اینجا چیده شده است علامت و نشانه چه چیزی را دارد. چه حرفی میزند، از چه صحبت میکند. ما تا آنجایی که سعی کردیم توانستیم به آنها معرفی کنیم که بگوییم هر کدامشان سنبل یک چیزی است.
با خانم دیگری که در این بازار حضور دارد، گفت و گو میکنم. خودتان را معرفی میکنید؟ مهسا خاکپور هستم. امسال در این بازار نیکوکاری چه محصولاتی عرضه کردید؟ مربای گریپفروت، مربای آلبالو، مربای پرتقال، مربای به، شربت آلبالو و شربت سکنجبین. قیمتها چقدر است؟ مرباها همه شش یورو، شربت سه یورو و ترشی پنج یورو. شما هر سال جزو داوطلبینی هستید که در این بازار نیکوکاری شرکت میکنید. به نظرتان امسال چه فرقی کرده است؟ سالن خیلی بزرگتر و بهتر است و جمعیت دو برابر سال گذشته است. تولیداتمان را هم دو برابر سال گذشته کردهایم و خیلی خوشحالیم و خیلی متشکریم از همه مردم.
میتوانم از شما بپرسم که اینجا چه میکنید؟ آمدهام آش بخورم. اینجا کار میکنم. چه کاری انجام میدهید؟ در کافیشاپ کمک میکنیم ه مردم، شیرینی میدهیم و چای میریزیم. به نظرتان استقبال چطور بود؟ عالی بود. چون من از سال اولی که کهریزک را راه انداختهاند دارم به آنها کمک میکنم. البته پارسال نبودم. ولی امسال شاهکار بود یعنی تا حالا اینقدر ایرانی در پاریس ندیده بودم. میبینم شما اینجا یک بساط گلفروشی دارید. بله. میفروشم که ایرانیهایی عزیز استفاده کنند و بیشتر کمکی برای کهریزک باشد. هر قیمت که دوست دارند به آنها پیشنهاد میکنم، دیگر به خودشان بستگی دارد که تا چه حد میخواهند کمک کنند. و گلهای قشنگی هم هستند. امسال ارکیدهها خیلی زیباست. سنبلها هم تمام شده است. استقبال بسیار خوبی کردند. سبزههایمان هم که همان یک ساعت اول رفت. یعنی چیزهایی که برای سفره هفتسین بود؟ برای سفره هفتسین ماهیها، سمنو و گلهای زیبا هم فروخته شده است. افراد یک خانواده را میبینم که آمدهاند اینجا، نظر آنها را هم در این باره میپرسم. آمدهاید اینجا که چه کار بکنید؟ به اتفاق خانومم و دخترم برای خرید چیزهای نوروزی و همینطور کمک به کهریزک آمدهایم. فکر میکنم کهریزک خیلی چیز مهمی برای همه ایرانیها است. یعنی یک چیز دو جانبه؟ دقیقاً. بیشتر چه چیزهایی خریدهاید؟ خانومم شیرینی نخودچی خریدهاند. گز، باقلوا، ترشی، تخم مرغ رنگ کرده هم خریدهایم. آیا به دوستان فرانسویتان هم معرفی کردهاید که یک همچین سالنی برگزار میشود؟ تا حدودی. یکی دیگر از دخترانم با دوست فرانسویاش آمد و خیلی لذت برد. غذا خورد و خیلی خوشش آمد و همه چیز خوب بود.
خانم شهناز فرهاد، دختر آقای دکتر حکیمزاده که به هر حال بنیانگذار این آسایشگاه هستند و هیچوقت از یادها نمیروند. با ایشان گفت و گو میکنم. خودتان شگفتزده شدهاید که این همه جمعیت به اینجا آمده است؟ بله، امسال خیلی بیشتر از پارسال آمدهاند. و حقیقتاً هر دفعه آدم تعجبزده میشود که چطور مردم خبردار میشوند و میآیند. خوشحالی من این است و مطمئنم که اینها به خاطر من نمیآیند. به خاطر انجمن کهریزک نمیآیند. به خاطر نام کهریزک میآیند. میدانند کهریزک احتیاج به آنها دارد، احتیاجش خیلی بیشتر از سابق است برای اینکه نمیشود صحبت گرانی زندگی و مشقتی را که در ایران وجود دارد، کرد. برای اینکه میدانند خیلی به کمک احتیاج داریم. به همین دلیل و سال به سال این جمعیت و همبستگی بیشتر میشود که باعث خوشحالی ما است و امیدواریم تا جایی که میتوانیم و جان داریم و میتوانیم از عهدهاش بر بیاییم این کار را ادامه بدهیم و خدا رو شکر هر سال دایره این جمع بیشتر میشود. خانم فرهاد، امسال در کدام شهرهای دیگر جهان این مراسم برگزار میشود؟ خیلی خوشحالم از این موضوع که همزمان که در فرانسه این بازار را میگذایم، در لندن، کانادا و آمریکا هم بازارهایی هست که به نفع کهریزک برگزار میشود. در ایران که گروه بانوان نیکوکار تقریباً مرتب در تمام سال بازار میگذارند، چون این هزینه دوازه میلیاردی را در سال چگونه میتوان تهیه کرد با این پولهای کمی که ما تهیه میکنیم که نمیشود. ولی ذره ذره جمع میشود و خوشبختانه در آمریکا در دو سه جای آمریکا، در کانادا و لندن هم خانمها هستند و خیلی از ما فعالتر هستند و بیشتر پول درمیآورند. اگر ممكن است مقداری از وضعیت امروز این آسایشگاه بگویید. مسلماً هر سال تغییر میکند؟ آسایشگاه کهریزک مرتب در حال تغییر و پیشرفت است. ساختمانهایی جدید میشود. ولی تمام ساختمانها یک بانی دارد. هیچکدام از بودجه کهریزک برنمیدارند. این پولهایی که ما جمع میکنیم به آنجا نمیرود. غیر از ساخت یک بیمارستان، به اصلاح یک آسایشگاه ۱۵۰۰ تختخوابی که ۱۷۵۰ مریض در آنجا داریم و ساختمانی که برای بیماریهای اماس هست، میپردازند. دارند ساختمان خیلی عظیمی در کرج میسازند که آن هم شهرکی با گنجایش ۱۵۰۰ نفر است. به همین کهریزک وابسته است؟ همین کهریزک. به دلیل نامش مردم اطمینان دارند. مردم احتیاج دارند و وجب به وجب ایران محتاج چنین مکانهایی است. هر کسی میتواند به هر جا کمک کند. ولی ما به این دلیل به کهریزک کمک میکنیم که کهریزک را میشناسیم و احتیاج هم داریم که به کسانی کمک کنیم، در واقع داریم به خودمان کمک میکنیم.
مسأله مهم هم این است که تقریباً همه کسانی که الان کار میکنند به صورت داوطلب و نیکوکاری هستند و همین است که این سازمان کهریزک از چند تا اتاق مخروبه که خودتان گفتید، به یک شهرک بزرگ مبدل شده است. این ایدهی کهریزک بوده است و خدا رو شکر که همین ایده ادامه پیدا کرده است. معتقدم که این ایده است که باعث شده است هر روز کهریزک پیشرفت بکند. این همبستگی مردم است. مردم به خودشان میگویند که میتوانیم کاری را بکنیم و میکنند نه اینکه ما به کسی احتیاج نداشته باشیم. ما به همه احتیاج داریم. امیدواریم که همه دولتها بتوانند کارها را انجام بدهند. ولی در عمل میبینم که همه دولتها نمیتوانند همه کارها را انجام بدهند. ایدهی کهریزک در زمان قدیم، و متعلق به سی و شش، هفت سال پیش است. در همان زمان هم ایده بر این اساس بود که من حرکتی میکنم یک کاری میکنم این «من» شد چندین من که با هم اینی میشود که الان میبینید. به نظر من یک شانس بزرگ است که دولتها مستقیماً به ما کار نداشته باشند و کمک نکنند. به نظر من همین کاری را که خودمان میکنیم خیلی بهتر و سالمتر است. آنجا آنقدر خوب اداره میشود، قشنگ و زیبا است یعنی جایی برای زندگی و نه فقط زنده ماندن است. در نتیجه یک عده آدمهایی که دستشان کمی پرتر بوده است و موقعیتش را داشتند که خرج خودشان را بدهند، به دلایلی شاید که بچههایشان جاهای دیگری هستند و به آنها نمیرسند دوست داشتند که بیایند مالشان را بدهند و در آنجا زندگی کنند. مثل بقیه از آنها مراقبت میشود و خوشحال هستند که در آنجا زندگی میکنند. در نتیجه عدهای از اینها هستند که شاید وضعیت مالی بهتری داشته باشند ولی در واقع شروع کار برای آدمهای بیبضاعت بوده و هنوز آن رسم ادامه دارد. آنها هستند ولی در آنجا دیگر آدم با بابضاعت و بیبضاعت وجود ندارد همه آدمند، با همه خوب رفتار میشود، همه با مهر و محبت هستند. مذهب و سیاست آنها هم مهم نیست؟ مطلقاً مسأله مذهب و سیاست اصلاً وجود ندارد. عید نوروز و تمام عیدهای مذهبی ایران را و عید مسیحیان را هم جشن میگیرند.
پایانبخش این گزارش من گفت و گویی با خانم آذر پژوهش است. شما اینجا چه میکنید. عزیزم، من هم همان کاری را میکنم که شما انجام میدهید. برای دیدار دوستان و ایرانیان عزیز در انجمن کهریزک آمدهام. اولین بار نام کهریزک را ده یا دوازده سال پیش در آمریکا از یکی از خویشانم، روانشاد خانم ناهید جنابزاده شنیدم که خیلی خیلی علاقهمند بود و کهریزک را ایشان به من معرفی کرد. بعدها دیدم خانمهای ایرانی در لندن بسیار فعال هستند و همیشه فکر میکردم که چقدر جای این کار در پاریس خالی است و چقدر خوشحال هستم که چند سال است به همت خانمها این کار در پاریس هم پا گرفته است. امسال هم استقبال به نسبت یکی دو سال قبل زیاد است و با اینکه سالن بسیار بزرگی در شهرداری پاریس پانزدهم است، واقعاً جوابگوی این جمعیت نیست. از صبح از ساعت ۱۱ اینجا هستم. همینطور برای غذاها و خرید صف بوده است. امیدوارم سال آینده بیشتر و مفصلتر باشد. در همین رابطه: • بزرگداشت نوروز در پاریس
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
عيد شما هم مبارك آقاي عجيب زاده
-- بدون نام ، Mar 18, 2009