خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «فشارهای غیر نظامی در زمان اوباما بیشتر خواهد شد» | |||
«فشارهای غیر نظامی در زمان اوباما بیشتر خواهد شد»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comاحمد احرار، روزنامهنگار قدیمی تغییرات اصلی سیاستهای آمریکا را در تعامل با قدرتهای دیگر جهانی، روسیه، اتحادیهی اروپا و چین میداند. و عقیده دارد یالتای دیگری در راه است. از سوی دیگر دکتر جمشید اسدی، استاد اقتصاد انرژی در پاریس معتقد است که تحریمهای آمریکا که از زمان کلینتون ادامه داشته و حالا در زمان اوباما تمدید شده، تاثیر مهمی در اقتصاد ایران داشته است. در همین موارد با این دو تحلیلگر گفت و گو کردهام.
احمد احرار در این باره معتقد است: ما ایرانیها عادت داریم مسایل و به خصوص مسایل جهانی را طبق آنچه دلمان میخواهد تعبیر و تفسیر کنیم و به ریشهیابی کمتر توجه پیدا میکنیم. به نظر من در حال حاضر دولت اوباما در نظر دارد مشکلاتی را که از دولت قبلی برای آمریکا باقی مانده است، (مشکلاتی که موجب شد دولت اوباما بر سر کار بیاید و آقای اوباما در انتخابات پیروز شود) را با یک نوع تعامل بین قدرتهای تأثیرگذار در عرصهی جهانی حل و فصل کند. میخواهم اسمش را یک یالتای دوم بگذارم. میدانید که بعد از جنگ جهانی دوم در کنفرانس یالتا بود که کشورهای فاتح جنگ، راجع به سرنوشت دنیا با هم به تعامل نشستند. آن دکمهی قرمز رنگی که در ژنو خانم هیلاری کلینتون به دنبال صرف شام و مذاکرات دو جانبه به همتای روس خودش، سرگی لاوروف هدیه کرد و با استقبال لاوروف روبهىرو شد در حقیقت پل زدن به مرحلهی جدیدی از روابط دو کشور است. در مرحلهی بعد، روسای جمهوری آمریکا و روسیه در دیداری که روز دوم آوریل در لندن خواهند داشت در قالب کنفرانس «گروه ب» نقشهی راه را مشخص میکنند. پس با رفتن جرج بوش و آمدن باراک اوباما این استراتژی آمریکا نیست که تغییر میکند. چون منافع آمریکا همانی است که بود. اما تجربهی ناموفق دولت بوش در تاکتیکها موجب شد که آمریکاییها خواستار تغییر آن شوند و آقای اوباما کلمهی تغییر را شعار انتخاباتی خودش قرار داد و به پیروزی رسید. حالا موقعی است که این تغییر را با تغییر دادن تاکتیکها و روشهای برخورد با مسایل جهانی به موقع به اجرا بگذارند.
به نظر شما از جمله این مسایل جهانی یکی هم ایران است؟ بدون شک، یکی از مسایل محوری ایران است. همچنان که بعد از مذاکرات دو جانبهای که وزرای خارجهی آمریکا و روسیه در ژنو داشتند صریحاً اظهار کردند که دو مسألهی عمده در مذاکرات آنها یکی مسألهی ایران و دیگری مسألهی افغانستان بود. البته این دو نمیتوانند از هم جدا باشند. سردبیر کیهان لندن دلایلی را که باعث سیاستهای جدید آمریکا شده و تاکتیکهای تازهی جهانی این ابرقدرت را برمیشمارد. دلیلش این است که اوضاع جهان امروز با اوضاع اواخر قرن بیستم یکی نیست. جورج بوش موقعی روی کار آمد که بر اثر شکست شوروی در جنگ سرد و فروپاشی امپراتوری کمونیست، روسیه در وضعیت خیلی ضعیفی قرار داشت. در آن زمان آمریکا قدرت بیرقیب در عرصهی روابط بینالمللی به شمار میرفت. این موقعیت آمریکاییها را در وضعیت و حالتی قرار داد که تصور میکردند میتوان نظم جدید جهانی را با نسخههایی که در آمریکا، واشنگتن نوشته میشود و از طرف آمریکا به دنیا دیکته میشود برقرار کرد. به دلایلی که در این فرصت کوتاه مجال توضیح آن نیست، این نظریه تحقق پیدا نکرد. ابتدا اروپا و بعد هم روسیه نارضایتی خودش را از ترکتازی آمریکا نشان داد. این سالها روسیه مجدداً به عنوان قدرتی که در عرصهی روابط بینالمللی حضور و تأثیرش اجتنابناپذیر است، قد علم کرد. و آمریکا تشخیص داده به خصوص در منطقهی خاورمیانه در کشورهای دیوار به دیوار روسیه مثل ایران و افغانستان نمیتواند بدون مشارکت با روسیه کاری از پیش ببرد و آشفتگیهای موجود را از بین ببرد. آیا ادامهی تحریمهای ایران با تاکتیکهای جدید آمریکا در تعامل جهانی ارتباط دارد؟ شک نداشته باشید. دولت آقای اوباما دولتی در کشوری بزرگ است که با دموکراسی بزرگ روی کار آمده است. همانطور که عرض کردم منافع آمریکا در عرض یک ماه و دو ماه تغییر پیدا نمیکند. سیاست کلی آمریکا در قبال ایران تغییری نکرده است. آمریکا راههایی را باز گذاشته تا بتواند مشکلاتی را که با ایران دارد، حل بکند. اما همانطور که عرض کردم این برخلاف آنچه ایرانیها یعنی جمهوری اسلامی تصور کرده بود نیست که آمریکا فوری درها را باز گذاشته باشد و بخواهد مستقیماً با آقای احمدینژاد بنشیند و مسایل را حل بکند و تمام شود و برود. درست برعکس، آمریکا دارد از بالای سر ایران یعنی از طریق همکاری با روسیه مسایل ایران، افغانستان و منطقه را به میان میگذارد. همانطوری که عرض کردم یک یالتای دوم به این معنا که مسایل جاری جهانی را به طور کلی و مسایل منطقه را به طور اخص در نظر داشته باشند، شکل گرفته است. یک طرف آمریکا و طرف دیگر، قدرتهای دیگری مثل اروپا، روسیه و چین است. این کشورها در مرحلهی اول بین خودشان بنشینند و ببینند هر کدامشان چه میخواهند، چه میگویند و چه میجویند. و مثل هر مصالحهی بزرگی ابتدا بین خودشان داد و ستد کنند و بعد کشورهای کوچکتر در صورتی که مایل باشند که کلاهی از این نمد به دست بیاورند میتوانند پای میز مذاکره بنشینند و به نحوی در درجهی دوم وارد مذاکره شوند.
از سوی دیگر از دکتر جمشید اسدی، استاد اقتصاد انرژی در پاریس میپرسم که آیا تحریمهای آمریکا که از زمان کلینتون ادامه داشته و حالا در زمان اوباما تمدید شده، تاثیر مهمی در اقتصاد ایران داشته است؟ با کمال تأسف پاسخ پرسش شما مثبت است. چه آن تحریمهایی که توسط شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی تصویب شد، چه تحریمهایی که مثلاً در بعضی زمینهها اتحادیه اروپا اتخاذ کرد و حتا تحریمهایی که توسط آمریکا علیه ایران به کار رفته است، همگی سخت بر اقتصاد ایران تأثیر گذاشتهاند. به طوری که تولید نفت ما کمتر از زمان پیش از انقلاب است. چرا که نتوانستیم برای به کار انداختن بسیاری از چاهها و میادین جدیدی که کشف شده است جلب سرمایهی مالی و تجهیزات تکنولوژیک بکنیم. همهی اینها به دلیل تحریم است. شانسی که آقای رییس جمهور در این دوره آوردند این بود که علیرغم کاهش تولید مقداری نفت ـ چون قیمت هر بشکه بالا رفته بود ـ درآمد بسیار هنگفتی نصیب ایشان شد. اما برای اینکه پاسخم را به پرسش شما کامل کنم باید بگویم تحریمهایی که تا کنون علیه ایران به کار رفته است در اقتصاد و جامعهی ما تأثیرات بسیار منفی و ناگواری داشته است. اما بر تصمیمگیریهای سیاسی آقای رییس جمهور احمدینژاد و رهبر معظم انقلاب که پشت سر ایشان ایستادهاند، هیچ تأثیری نداشته و نخواهد هم گذاشت. و سرانجام هم اینکه آیا با رفت و آمدهای جدید واشنگتن ـ تهران مبنی بر گفت و گوهایی در مورد ایجاد رابطه بین دو کشور، ممکن است اوباما سیاست جدیدی در پیش گیرد که لغو تحریمها علیه ایران را هم شامل بشود؟ بعید میدانم. اتفاقاً به این دلیل که امکان دست یازیدن به جنگ به عنوان انتخاب و گزینهی اول آقای اوباما نسبت به ایران نیست. در نتیجه چارهای ندارد که فشارهای غیر نظامی را علیه ایران تشدید بکند و از همین روی امکان تحریمها و فشارهای اقتصادی از سوی دولت آقای اوباما بسیار بسیار زیادتر است. دلیل دیگری هم هست که این فشارها از سوی آقای اوباما علیه ایران زیادتر شود و آن این است که با توجه به پیشرفت تعلیق اورانیوم در ایران و اصرار و ابرام جمهوری اسلامی در مورد ادامهی فعالیتهای هستهای با وجود تقاضاهای متعدد شورای امنیت و جامعهی جهانی، امروز اسرائیل برای ادامهی حیات خودش به طور جدی به فکر آن است که تأسیسات اتمی ایران را به هر شکلی حتا با حملهی نظامی نابود بکند. آمریکا موافق این عمل نیست. اما اسرائیل از سوی دیگر بارها گفته است و در محافل مختلف اسرائیل، این سخن رفته است که حتا اگر آمریکا در این زمینه با ما همکاری و همیاری نکند ما برای حیات خودمان مجبور به این کار هستیم. این مسألهای است که آمریکا را نگران میکند. البته آمریکا را رودروی اسرائیل قرار نخواهد داد. اما با توجه به درگیریهایی که آمریکا در منطقه دارد این کشور را نگران میکند. در نتیجه آمریکا برای اینکه اسرائیل را از این کار باز دارد، باید با انواع و اقسام فشارهایی که روی ایران میگذارد ایران را از غنیسازی اورانیوم منصرف بکند تا جلوی جنگ از سوی اسرائیل را علیه ایران و در منطقه را بگیرد. همهی اینها دلایلی است که فکر میکنم به یک نتیجه میرسد و آن نتیجه این است که فشارهای غیر نظامی در زمان آقای اوباما کمتر از گذشته نخواهد شد و به احتمال زیاد افزایش فزایندهای خواهد یافت. در همین رابطه: • اوباما تحریم علیه ایران را تمدید کرد
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|