خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «بدون تغییر سیاست هستهای، گفت و گو ممکن نیست» | |||
«بدون تغییر سیاست هستهای، گفت و گو ممکن نیست»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comسی سال از زمانی که ایالات متحده آمریکا و ایران از مناسبات کامل برخوردار بودند میگذرد. رابطه دیپلماتیک دو کشور درسال ۱۹۷۹ با اشغال سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن ۵۲ آمریکایی قطع شد که آیتالله خمینی از آن به عنوان انقلاب دوم یاد کرد. حالا سی سال بعد با آمدن دولت باراک اوباما در ایالات متحده آمریکا تغییراتی در موضعگیری هر دو کشور ایجاد شده است همین تغییرات و احتمال برقرای رابطه بین دو کشور موضوع کنفرانسی بود که جمعه گذشته که در یکی از تالارهای سنای فرانسه مورد بحث گروهی از دانشگاهیان چهرههای سیاسی و اعضای سیاسی هیأتهای سیاسی چند کشور در پاریس قرار گرفت یکی از سخنرانان این کنفرانس دکتر نادر انتصار بود که از آمریکا آمده بود. دکتر نادر انتصار، استاد و رییس بخش دپارتمان علوم سیاسی و علوم جزایی در دانشگاه جنوب آلاباما است. دکتر انتصار در مورد نحوهی تصمیمگیری ایران در زمینه سیاست اتمیاش سخن گفت و اینکه چه عواملی باعث شده ایران موضعگیری کنونی را اتخاذ کند و سرانجام این احتمال وجود دارد که دولت آقای اوباما بتواند با ایران گفت و گوهایی را آغاز کند که دو طرف تا اندازهای مواضعشان به نزدیک شود. یکی از موضاعاتی که در مورد سیاست اتمی ایران غرب به خصوص آمریکا خیلی روی آن حساسیت وجود داشته و ما که اینجا هستیم نمیتوانیم جواب درستی بدهیم که آیا ایران هدف نهاییاش تولید سلاح اتمی است یا خیر؟ و اگر این نیست آیا مایل است که خودش را در این چارچوبی بگذارد که اگر در آینده خواست سیاستهای خودش را تغییر بدهد و سلاح اتمی درست کند تا چقدر وقت خواهد داشت تا این کار را انجام بدهد. ایران البته همیشه به طور کلی گفته هدفش این نیست و سیاستهای اتمی را نفی کرده است. ولی آمریکا و دولتهای غرب به طور کل بحث ایران را قبول نکردند و نخواهند کرد. جواب این سوال را که آیا هدف ایران در مورد سیاستهای اتمی چه است، به قول معروف یک معمای شصت و چهار میلیارد دلاری است که جوابش را هر کسی بتواند بدهد این مسأله تا مقدار زیاده میتواند حل بشود.
شما به آمدن آقای اوباما اشاره کردید فکر میکنید چه تأثیری در تصمیمگیری جمهوری اسلامی در مورد برنامههای هستهیاش بگذارد؟ به نظر من در دراز مدت ایران و آمریکا با هم گفت و گوهایی خواهند کرد. چون آقای اوباما سیاست بوش را که گفته بود با ایران هیچگونه صحبتی نخواهد کرد مگر اینکه ایران اول غنیسازی اورانیوم را متوقف کند، کنار گذاشته و گفته است حاضریم بدون شرط با ایران بحث کنیم. ولی آقای اوباما بعد از این هم گفته هدف ما با هدف آقای بوش فرقی ندارد. ما میخواهیم ایران را با مذاکره قانع کنیم که غنی کردن اورانیوم در دراز مدت به ضررش تمام خواهد شد. سوال این است که سیاستهای هویج و چماق تا چه اندازه بتواند روی ایران تأثیر بگذارد. چیزی که آقای اوباما خواهد کرد این است که لحن صحبت با ایران را عوض خواهد کرد؟ این در مصاحبهای که با تلویزیون العربیه انجام داد کاملاً واضح بود.
در صحبتهای دیگر و مصاحبههای دیگری که از قبل دربارهی ایران کرده است این موضوع را بیان میکند که هدف ما این است که با احترام متقابل با ایران صحبت کنیم و به نظر من چیز مهمی است. و میتواند تا حد زیادی یخی را که بین رابطه ایران و آمریکا بوده است کمی بشکند. ولی دیواری که بین دو کشور در این سی سال اخیر به وجود آمده، دیوار بیاعتمادی است که به نظر من مدتهای زیادی طول خواهد کشید تا آدم بتواند این دیوار را پایین بیاورد. یعنی شما فکر میکنید یکی از مشکلات اساسی در رابطه بین ایران و آمریکا مسأله هستهای است؟ آیا مسایل دیگر و چالشهایی که در خاورمیانه، عراق، افغانستان، لبنان و حتی غزه وجود دارد، مانعی نیست؟ به نظر من، نسبت به سیاست اتمی جنبه آنقدر مهمی ندارند. اگر ایران و آمریکا به نحوی روی سیاست اتمیشان توافقی با هم داشته باشند، اتفاقات دیگر خیلی راحتتر قابل حل خواهد بود. ولی بدون اینکه سیاست اتمی تغییر پیدا کند سر جایشان خواهند بود. به هر حال بسیاری از ایرانیها فکر میکنند پس از حل مسأله هستهای با جمهوری اسلامی، آمریکا باید مسأله حقوق بشر در ایران را هم حل کند یعنی آن را شرطی مهمی برای ارتباط بین دو کشور بداند، نظر شما چیست؟ به نظر من، به طور کلی اهمیت این موضوع برای مردم ایران خیلی بیشتر است تا موضوع اتمی. ولی اگر توجه بفرمایید آمریکا یک ابرقدرت است و به عنوان یک ابر قدرت مقدار زیادی منافع در تمام جهان دارد و باید این منافع را کم و بیش به هم وصل کند. اگر بتواند روی منافع حقوق بشر تغییراتی ایجاد کند آن را خواهد کرد ولی به نظر من اینکه امید روی این باشد که آمریکا سیاست حقوق بشر ایران را به عنوان موضوع مهمی از موضوعاتی که در موردش صحبت کردیم بالا بیاورد نخواهد بود. مثلاً ببینید آمریکا با چین رابطه دارد گاهگاهی موضوع حقوق بشر روی کار میآید. ولی موضوع اصلی نیست. متأسفانه در مورد ایران هم اینطور خواهد شد. پرسش پایانی از شما به عنوان یک چهرهی دانشگاهی که مطالعاتی در زمینه مختلف از جمله ایران دارید، چشماندازتان به آینده روابط ایران وآمریکا چیست؟ به نظر من در آمریکا هم مثل ایران تضادهای زیادی بین گروههای رهبری است. به نظر من شخصی مثل نیکسون یا در آن طرف در چین جوآنلای باشد که این دو بشینند در چند جلسه موضوعات مهم را باهم صحبت کنند. چند دستگیهایی که در میان رهبران ایران است، بسیار عمیق است. دعواهای داخلی بسیار پیچیده است و بنابراین فکر نمیکنم اگر ایران و آمریکا شروع به حرف زدن کردند، دو ماه بعد همه چیز خوب بشود. این یک پروسه طولانی خواهد شد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|