خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «نظام، خود مجرم است» | |||
«نظام، خود مجرم است»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comدر لایحهای که به تازگی به مجلس شورای اسلامی فرستاده شده، فعالیتهای تبلیغی علیه نظام، برگزاری اجتماعات و راهپیماییهای غیرقانونی، نشر اکاذیب از طریق سخنرانی عمومی، انتشار در رسانهها و توزیع اوراق چاپی جرم سیاسی است. اما انتقاد و اعتراض به عملکرد مسئولان کشور و دستگاههای اجرایی و بیان عقیده در ارتباط با امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و… جرم محسوب نمیشود. برای بررسی بیشتر لایحهی «جرم سیاسی» با آقای ابوالحسن بنیصدر، نخستین رییس جمهور ایران و نویسندهی چندین کتاب در زمینههای اقتصادی و قضایی، در حومهی پاریس تماس گرفتم.
آقای بنیصدر، پس از انقلاب اسلامی، در همان زمان که شما هم در نظام مسئولیت داشتید، یکی از موارد مطرح در اصل ۱۶۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی، جرم سیاسی گنجانده شد و به تصویب هم رسید. اما طی سه دهه هیچگاه اجرا نشد و گروه پرشماری از مردم ایران با اتهامهای سیاسی زندانی، شکنجه و حتا اعدام شدند. نظر شما در بارهی این لایحه چیست؟ ملاک تشخیص، حق است. انسان حقوقی دارد که حقوق ذاتی او هستند، جامعه هم حقوقی دارد که حقوق ملی خوانده میشود. عملی که مخالف حقی از حقوق باشد، شَر است. این شر بستگی به شدت آن، خطا، جرم یا جنایت به حساب میآید. اگر بخواهیم این مبانی را که در دولتهای حقوقمدار مبنا است، ملاک قرار بدهیم، مجرم اول خود این نظام است. بخشی از این حقوق انسانی و همینطور حقوق ملی، صفت سیاسی پیدا میکند؛ مثل حاکمیت ملی. اقدام علیه این حقوق، جرم سیاسی تلقی میشود. اگر میخواستند لایحهای به مجلس ببرند، شامل تعریف دقیقی از جرم سیاسی و موارد مشخصی از این جرم، لاجرم باید میگفتند: این حقوق ملی است، این هم حقوق سیاسی انسان است و عمل از این حد به بعد، جرم محسوب میشود و درخور محاکمه است. آن هم شدت و ضعف دارد. یک وقت عمل خیلی شدید و مثلا در حد خیانت به کشور است، یا نه جرم خفیفی است. این را دیگر قانون مشخص میکند. این مواردی که در این لایحه آمده است، مصادیق جرم سیاسی نیستند. این که کسانی اجتماعات تشکیل بدهند یا راهپیمایی کنند، حق عمومی و حقی از حقوق مردم است. درست به یاد دارم که هم در پیشنویس قانون اساسی و هم در آنچه که در مجلس خبرگان به تصویب رسید، راهپیمایی و اجتماعات احتیاج به اجازه نداشت. چه کسی تشخیص میدهد که غیرقانونی است. غیرقانونی مثلا، باید اجتماعی بر ضد استقلال ایران باشد. تازه معلوم نیست که چنین اجتماعی را بتوان عمل مجرمانه تلقی کرد. فرض کنیم کسی نظر داشته باشد و بگوید کشور باید طوری اداره شود که ارتباطات تنگاتنگ با یک قدرت خارجی داشته باشد. آیا این جرم است؟ یا باید عملی انجام دهد که آن عمل استقلال ایران را نقض میکند. به این ترتیب، این رژیم خود را به جای حق قرار داده است و میگوید هرچه مخالف من است، جرم است. بنابراین، دستگاه مجرمی برای این که مردم احقاق حق نکنند، لایحهای تدوین کرده که به خود اجازه میدهد، هرکس خواست دم از حقوق بزند، به یکی از این عناوین، سیاسی یا غیرسیاسی، مجازات کند. به همین قسمت از لایحه که اشاره کردید (انتقاد و اعتراض به مسئولان جرم سیاسی به حساب نمیآید)، به این معناست که مثلا از این پس، انتقاد به رهبر، رییس جمهور یا دیگر مسئولان جمهوری اسلامی جزو جرایم معمولی به حساب میآیند و دادگاههای امنیتی باید به آن رسیدگی کند؟ یعنی با مجازاتهای بیشتری روبرو میشوند؟ پیش از این که اینطور بود. حالا پس از این را قانون نباید ابهام داشته باشد، شفاف باشد و معلوم باشد چه چیزی جرم و چه چیزی جرم نیست. این متنی که جلوی من است، مبهم است. بیشتر صراحت دارد به این که جرم محسوب است، فقط سیاسی نیست. برای این که اگر میخواست بگوید، جرم نیست، با صراحت میگفت: این اعمال جرم نیست. پس ممکن است جرم باشد، اما جرم سیاسی نیست، صراحتی ندارد. آقای منتظری که مرجع تقلید است، خطاب به آقای خامنهای جملهای گفت که: «آقا شما صلاحیت مرجعیت ندارید». غیر از این که ریختند، حسینهاش را زیر و رو کردند، خود او را هم پنج سال در خانه محبوس کردند. طی این سالها، بسیاری از فعالان سیاسی، روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر، دانشجویان، جنبش زنان و… تنها به دلیل اعتراض یا انتقاد بازداشت و حتا سالها در زندان بهسر بردهاند. چگونه میتوان جرم سیاسی و جرم عادی را با هم فرق گذاشت؟ خیلی ساده است. اگر بخواهند، هیچ مشکلی ندارد. چون ملاک حقوق است؛ مثلا حق رأی دادن، یک حق سیاسی است. یا حقوق آزادیهای عمومی (مثل تشکیل اجتماعات، راهپیمایی، آزادی بیان، آزادی عقیده) حقوق سیاسی هستند و نقض این حقوق جرم است. در مورد استقلال کشور و حاکمیت ملی هم همینطور است؛ عملی خلاف استقلال کشور، جرم سیاسی است و به لحاظ اهمیتی که دارد و این جامعه است که باید در مورد آن داوری کند، بایستی در حضور هیأت منصفه رسیدگی شود. وقتی قانونگذاری قانونی گذراند که نظام جانشین حق شد، خود نفس این امر، تجاوز به حقوق و بنابراین جرم است. جرم سیاسی تنها هم نیست. چون وقتی نظام ملاک شد، تمام حقوق انسانی، از حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و همینطور حقوق ملی، در مقابل آن نظام قرار میگیرند. چون نظام، نظامی حقوقمدار نیست، بر ضد این حقوق است. چون ضد حقوق است، مجرم است. بنابر حقوق انسان، قیام بر ضد چنین رژیمی، استفاده از حقوق است، مسئولیت انسانی است و باید این کار را کرد. در مورد اجتماعات و راهپیمایی هم همینطور است. به لحاظ این که در صدر اسلام هم به پیامبر و هم به خلفا انتقاد میشد. معنای حقیقی این لایحه این است که شما ممکن است در دلتان عقایدی داشته باشید، اما اظهار آنها جرم است. فکر میکنید، تصویب این لایحه در مجلس شورای اسلامی، دست کم این نکتهی مثبت را داشته باشد که به کسانی که متهم به جرم سیاسی میشوند، اجازه داده شود در دادگاههای علنی، با حضور وکیل مدافع محاکمه شوند؟ خیر، چنین تضمینی وجود ندارد. برای مثال، مطبوعات به قول خودشان در حضور هیأت منصفه هم محاکمه میشوند، اما میبینیم که سرکوب مطبوعات، با شدت تمام، طی سی سال یک امر مستمر است. در موارد دیگر هم دادگاهی مثل این دادگاه خواهد بود و بیشتر ضرر خواهد رساند. برای این که جلوی اعتراضات حقوق بشری و غیره را هم به نام اجرای قانون، سد میکنند. الان میگویند، شما دارید خلاف قانون عمل میکنید، اما در صورت تصویب این لایحه، میگویند، شما طبق قانون مجرم هستید. تدوین این لایحه و فرستادن آن به مجلس در چنین زمانی، میتواند با تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری در ایران، ارتباط داشته باشد؟ با تبلیغات ارتباط ندارد، با یک امر مهم دیگری ارتباط دارد و آن این که جامعهی ایرانی انتخاب خود را کرده است. خواست ایرانیها مشخص است. آنها دمکراسی میخواهند و این رژیم را هم نمیخواهند. در حال حاضر، ابتکار عمل هم از دست رژیم بیرون آمده و در دست جامعهی مدنی است. ابتکار عمل دست زنان، دانشجویان، روزنامهنگاران، دهقانان، کارگران، بازاریان و روحانیون است. نگرانی این رژیم زیاد شده است و چون معلوم شد که این اصولگراها هم موجودات بیقیمتی تشریف دارند، آینده را بدتر از حالا میبینند. به خصوص که از لحاظ بینالمللی هم با توجه به تغییر حکومت در امریکا، آن حالت بحرانسازی، تشدید بحران و ترس از خارج، فعلاً تخفیف پیدا کرده، نگرانی رژیم از جنبشهای عمومی شدت گرفته است. بیخود نیست که اجتماعات و راهپیماییها را جزو مصادیق جرم سیاسی میگذارد. این کار ترس شدید رژیم را از تحولی که جامعه انجام داده و ابتکار عملی که به دست آورده و مشکل شدن بحرانسازی در داخل و خارج، میرساند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
Mr. Banisadr, dar saale 1359 dar Iran be daneshgah Tehram amad wa daneshjuyan ra birun kard. ishan be anha 3 rooz waght dadand ta daneshgah ra tark konand. man nemifahmam chegune ishan be khod ejaze midahand ke hanuz chizi beguyand. ishan digar harfi baraye zadan nadarand. waghti ke bar masdare ghodrat budand khod ra neshan dadand , digar kafist. lotfan ba kasani mosahebe konid ke ghablan be mardome iran sadame nazade bashand. merci
-- jasmin ، Feb 19, 2009ma ajab melati hastym in khanom jasmin mesl inkeh yadeshon rafte hamin aghay banisadr beh khater man va shomaha az ghodrat kenar kashidand va alan 30 sal ast keh sherafatmandaneh darand ba in ragime mobareze mikoonand vaghean baray ishoma motasefam
-- SAID ، Feb 20, 2009خانم یاسمین آنروز هم که شما میفرمایید همین آقای بنی صدر بسیار سعی کرد که اقدامات بعضی ها مانند اشغال بدون حساب و کتاب اطاقهایی در دانشگاهها ، به قدرت طلبان بهانه ی بستن دانشگاهها را ندهد .اگر همکاری بعضی چپ روان با قدرت طلبان اتفاق نمی افتاد حالا این گرفتاریها را نداشتیم .
-- محمد ، Feb 21, 2009قرينه نشان ميدهد كه اقاي بني صدر نامهاي دريافتي را مطاله نميفرمايند
-- فرج زمانيور ، Feb 21, 2009اين جانب فرج زمانيور سالها قبل اقاي خميني و حكومتش را معرفي كرده ام وما ايراني ها انتظار داريم كه نوشتها يمان خوانده شود ونوشته ديكران را نميخوانيم
نظر یاسمین، دیدگاه خیلی هاست اما صحیح نیست.. آقای بنی صدر شاید بهترین رویکرد ممکن رو در اون زمان انتخاب نکردند اما فکر نمی کنم به کشور خیانت کرده باشند، حداقل خون کسی به خاطر ایشون ریخته نشد.
-- DESERTER ، Feb 21, 2009اما در مورد این مصاحبه، با یک قسمتش موافق نیستم که گفتند این مردم ، این رژیم رو نمی خوان و دموکراسی رو می خوان... این یکم به دور از واقعیته.. گردهمایی های هر ساله 22 بهمن رو که می بینید.. هجمه مردم در سفرهای استانی رییس جمهوری رو که می بینید.. فکر می کنم همه این ها نشانه هایی هستند از اینکه اکثریت طرف این نظام هستند .. نباید توقع بیجا هم داشت. این نظام، مردم رو شبیه به خودش کرده طوری که انگار سرنوشت خودش رو با سرنوشت مردم گره زده... درست مثل کسی که از صخره ای در حال سقوط باشه ولی دستش رو با دستبند به کس دیگه ای قفل کرده باشه که اگر خودش سقوط کرد اون فرد هم باش بیفته پایین.. این نظام هم مردم رو دقیقا در چنین وضعیتی قرار داده.
چیزکی من شنیده ام درباره سخنرانی آقای بنی صدر که اوایل انقلاب گفته بود موی زنان پرتوهای بر انگیزاننده پرتاب می کند.آیا حقیقت دارد؟
-- سعید ب ، Feb 21, 2009جواب سعید: در اجتماعی که در محل تلویزیون ایران تشکیل شده بود،خانمی پرسید می گویند:ثابت شده است که موی زن اشعه ای تولید می کند
-- Mohamed Réza Raï ، Feb 22, 2009که روی مرد اثر می گذارد بطوریکه باعث م شود مرد از حالت عادی خارج شود.از ما می خواهم بگوییدکه این نظر تا چه اندازه صحیح است؟ آقای
بنی صدر جواب می دهد:باقتضای طبیعت،در زن ومرد باید قوه جاذبه باشد،تا با یکدیگر زناشویی کنند و مهارکردن این قه جاذبه وبدتر از آن سانسور
کردنش،عین خا است. کار درست نگهداشتن آن در طبیعت خویش و مانع شدنش از تباه شدن در زور است(کتاب زن و زنا شویی، فصل آیا زن هیستریک
و هیستری آور است؟آیا موی زن اشعه دارد؟مجموعه استراتژیک چهارم:زور پرستان تیره اندیش...).این کتاب بصورت رایگن بر روی تارنمای انقلاب
اسلامی موجود است
محمد رضاراعی
سوال از فرج زمانپور
-- بدون نام ، Feb 22, 2009نوشتهای شمارا چگونه می توان پیدا کرد؟آیا نوشتهایتان را آقای بنی صدر در اختار دارد؟
نیکی
جناب ادیب زاده
-- احمد ، Feb 23, 2009از گفتگو با آقای بنی صدر ممنون هستم. امید دارم که از اینگونه مصاحبات بشتر باشد. تحلیل های ایشان منطقی به نظر می رشد و در اکثر موارد نظراتشان درست در آمده است از جمله ایشان نظرشان این بود که هنگامی که بین بد و بدتر خود را مجبور کنیم که بد را برای جلو گیری از بدتر انتخاب کنیم، بد بد تر را هم با خود می آورد. انتخاب آقای خاتمی بخصوص در دور دوم منجر به ظهور احمدی نژاد شد. اکنون بازگشت آقای خاتمی نیز بنا بر بیان صریح خودشان برای حفظ نظام است که اولویت تلقی می شود. به هر حال امید وارم ملت ایران درک کنند که زمان دیگر زمان حرکت به سمت خوب و خوب تر است و باید تلاش نمود الترناتیوهای این نظام را پرورش داد به معرض گفتگو قرار دارد و باریشان مبارزه نمود
نکته دیگر اینکه اقای بنی صدر از معدود سیاستمدارانی است که نسبت به گذشته خود بطور مفصل و نسبتا انتقادی تامل کرده و خطاهای خویش را پذیرفته. سیاست مداران فرشته نیستند و مانند دیگران خطا می کنند بخصوص در تصمیم گیری های حساس ملی که باید در بسیاری موارد با شتاب و شجاعت باشد. اما بسیاری از ایشان هرگز نسبت به خطاهای خود عبرت اموزی ندارند.
آقای خاتمی بدون اینکه خود را نسبت که شکست اصلاحات و سوزاندن امید های زنده شده حتی به اندازه خردلی مقصر بداند باز گشته و حتی برای ملت و دیگر فعالان شرط و شروط می گذارد.