خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «ایرانی فقط به معنی شیعهبودن نیست» | |||
«ایرانی فقط به معنی شیعهبودن نیست»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com«ما شرمگینیم» عنوان بیانیهای است با امضای دانشگاهیان، نویسندگان، هنرمندان، روزنامهنگاران، فعالان اجتماعی و حقوق بشری ایرانی در سراسر جهان، خطاب به جامعهی بهاییان ایران. در این بیانیه به عنوان انسان ایرانی از آنچه که طی یک قرن و نیم گذشته در ایران در حق بهاییان ایرانی روا شده، ابراز شرمندگی شده است. از جمله آن که؛ طی یکصد سال نزدیک به بیست هزار تن از بهاییان ایرانی به دلیل باورهای مذهبیشان به قتل رسیدهاند، منازل و محل کار آنها به آتش کشیده شده است. طی سی سال استقرار جمهوری اسلامی نیز قتل بهاییان ایرانی شکل قانونی بهخود گرفته است. بیش از دویست بهایی طی این سهدهه قربانی شدهاند، عدهای از آنها در زندان هستند، فرزندان آنان از تحصیل در دانشگاهها محروم هستند، سالمندان آنها پس از سالها خدمت به ایران، از دریافت حقوق بازنشستگی محرومند و حتا آرامگاه مردهگان بهایی ایرانی مورد حمله و تخریب قرار گرفته است. بیانیهی «ما شرمگینیم» اضافه میکند: «در همهی این سالها جامعهی روشنفکری ایران در مقابل این فجایع خاموش مانده است.» امضا کنندگان بیانیه در قارههای مختلف، در پایان گفتهاند: «از شما بهاییان ایران، بهویژه قربانیان جنایتها پوزش میخواهیم و بیش از این در مورد شما سکوت نمیکنیم و در راه رسیدن به حقوق انسانی در کنار شما هستیم.»
خانم شهلا شفیق، نویسنده و پژوهشگر، آنچه که بر بهاییان ایران گذشته را آپارتاید تحمیلی توصیف میکند: با کمال میل این نامه را امضا کردم. در عین حال که همیشه در مقالات و مصاحبههایم به مسالهی سرکوب بهاییان اشاره کردهام. از جمله در کتابی که در سال ۲۰۰۲ در فرانسه در مورد سرکوب در ایران منتشر شد، بخشهایی را به این موضوع اختصاص دادم. به این دلیل که فکر میکنم این موضوع خیلی مهم است. چون سرکوب بهاییان در ایران ابعاد و دامنهای دارد که بقیهی ادیان شامل آن نمیشوند. در عین این که در ایران حکومتی ایدئولوژیک بر سر کار است که از مذهب دستاویز قدرت درست کرده است و به همین دلیل تمام ادیان دیگر و حتی مسلمانهایی که به عقاید اینها نزدیک نیستند، مورد سرکوب قرار میگیرند. نمونههای این سرکوبها را دیدهایم. حتا مخالفین خود اینها و آدمهای نزدیک به خود را مثل قطبزاده اعدام کردند. بنابراین سرکوب اینها شامل همه و حتا مسلمانها هم میشود. منتها مسالهی بهاییان هم بهطور واقعی و هم به لحاظ نمادین، از حساسیت خیلی ویژهای برخوردار است. به خاطر اینکه دین بهایی بعد از اسلام آمده است، رژیم اسلامی به دلیل درک ایدئولوژیکش آن را کاملا مهدورالدم حساب میکند و هیچگونه فضای حیاتی به بهاییان داده نمیشود. وقتی به آزادی مذهب در ایران نگاه میکنیم، مسالهی بهاییان بسیار مهم است چرا که در این رابطه فشارها و تضییقاتی که به آنها وارد میشود، غیرقابل تصور است. از جمله این که جوانهای بااستعداد بهایی به دانشگاه راه نمییابند. در واقع یک نوع آپارتاید را به بهاییان تحمیل کردهاند که خیلی تکاندهنده است. نکتهی دیگری که باید به آن اشاره کنم، سکوتی است که در این رابطه وجود دارد. سکوتی که باید شکسته شود. به همین دلیل باید حتما و حتما این موضوع را مطرح کرد و شرایطی را فراهم کرد تا به این سرکوب بیمعنا و بسیار زیاد خاتمه داده شود. محمد جلالی چیمه (م. سحر) شاعر، ساکن پاریس، از این مساله به عنوان سرکوب انسان ایرانی، به دلیل عقایدش یاد میکند: وقتی این بیانیه به دستم رسید، احساس کردم باید امضا کنم. به این دلیل بسیار ساده که دارندگان همهی ادیان، وقتی ایرانی هستند، ایرانی هستند و از همهی حقوق شهروندی و حقوق ایرانیت برخوردار. نمیشود و نباید و این ضد انسانی و ضد بشری است که به نام یا به دلیل مذهب ایرانیها، آنها را سرکوب کنیم، تحت فشار قرار بدهیم و یا به شکلی که الان در ایران رواج دارد، فرزندان هموطنان بهایی را از تحصیل در دانشگاه محروم کنیم. البته از اتفاقی که در شهر قم افتاده بود و طوماری بر علیه بهاییان نوشته شده بود، متاثر شدم و چهار ماه پیش در این زمینه مطلب و شعری نوشتم. این واقعیت را در آنجا هم گفتهام که هیچکس مذهب خود را در بدو تولد انتخاب نمیکند. ایرانی فقط به معنی شیعه بودن نیست. ایران تاریخ بسیار قدیمیای دارد و ادیان مختلفی در آن بودهاند و دارندگان ادیان مختلفی در این کشور زندگی میکنند. این کشور وطن آنها است، اینجا بزرگ شدهاند، حق آب و خاک دارند، به این کشور خدمت کرده و میکنند. سرکوب انسان ایرانی به بهانهی مذهب یک جنایت است. این را باید بهیاد آورد و اگر کمکاری و سکوتی در این زمینه از جانب روشنفکران بوده، باعث خفت و سرشکستگی است و باید جبران شود. شاهرخ مشکین قلم، هنرمند و کارگردان تئاتر در پاریس، عقیده دارد که مسالهی مهم در این زمینه، یعنی سرکوب بهاییان ایران، مشکل نبود دمکراسی و بیتوجهی به حقوق انسانی بوده: سوژهی بهاییان دستاویزی بیشتر نیست. مساله این نیست که کسی بهایی یا از یک اقلیت مذهبی باشد و بخواهد از آن اقلیت مذهبی مشخص دفاع کند. مسالهی اصلی در این نامه این است که چقدر مفهوم دمکراسی در ذهن بشری که خود را دمکرات میداند، جا افتاده است. مساله این است که برای یک اندیشه و دیدگاه متفاوت، برای یک نظریه و یا مذهب متفاوت، چه اقلیت و چه اکثریت باشد، ارزش واقع بشود. برای این مفهوم احترام قایل باشیم که فرم زندگیکردن و خواستههاشان با ما متفاوت باشد. قرار نیست ما اجازه بدهیم که چه کسی چگونه باید زندگی کند. آنچه که برای من دردناک است و باعث امضا کردن این نامه شد، این نبود که بهاییالاصل بودم یا چه بودم، یا چه نیستم و یا اینکه چگونه فکر میکنم، بلکه این بود که ما چطور میتوانیم به خودمان اجازه بدهیم برای کسی تعیین تکلیف کنیم که باید در فرمی که من دوست دارم زندگی کنی یا نکنی. مملکتی را که من الان حاکم آن هستم، به تو تحمیل کردهام، این را تو حتما نخواستهای. تو که امروز در این مملکت از یک خانوادهی ارمنی، بهایی، کلیمی متولد شدی، به خواست خودت نبوده که در این مملکت بهدنیا بیایی. بهاییها از بسیار سال پیش یکی از مشخصههای تهاجم در ایران بودهاند و متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. چون آن قدرتی را که جامعهی کلیمی در دفاع از خود دارند، نداشتهاند. کلیمیها همیشه در همه جای دنیا توانستهاند از خودشان دفاع کنند. گرچه خیلی بر آنها خطا رفته و تجاوز حقوقی دیدهاند. ولی امروزه روز در ایران شما فقط به صرف بهایی بودن، حکم اعدام دارید، اجازهی کار ندارید، اجازهی زندگی ندارید. در حالی که کلیمیها حداقل این حقوق را توانستهاند داشته باشند. بنابراین، یکی از دلایلی که به خودم اجازه دادهام از دوستانم بخواهم این نامه را امضا کنند (حتما اینطور نبوده که متدین باشند، یا از یک دیانت خاصی بیایند، حتا بیدین)، فقط این بوده که بتوانیم ارزشهای دمکراتیک را مورد توجه قرار بدهیم و بتوانیم برای تمام جوامع بشری این ارزشها را دوباره برگردانیم. چیزی هم که باعث افتخار من است، این است که میبینیم کسانی که این نامه را امضا کردهاند، صرفاً از یک دیانت یا اندیشهی سیاسی و مذهبی نیستند، بلکه با اندیشههای متفاوت امضا کنندهی این نامه بودهاند و آنچه که برایشان مهم بوده، معضل دمکراتیک و انسانی بوده است. سرانجام، واکنش خانم دایان علایی، نمایندهی جامعهی بهاییان در سازمان ملل، را هم در باره ی بیانیهی روشنفکران، هنرمندان، دانشگاهیان، نویسندگان و روزنامهنگاران ایرانی، با عنوان «ما شرمگینیم»، میپرسم: قدم بسیار مهمی است و میتوان گفت قدم شجاعانهای از طرف روشنفکران و هنرمندان ایرانی است. البته آنهایی که امضا کردهاند در خارج از ایران زندگی میکنند و میتوانند علنی این کار را بکنند. اما میدانیم که در داخل ایران هم خیلیها هستند که از حق ایرانیان بهایی دفاع میکنند. در واقع، این یک موضوع حقوق بشری است و نشان میدهد هماکنون یک همبستگی در بین تمام ایران هست که از همدیگر دفاع کنند و از نقض حقوق بشر در ایران جلوگیری کنند. این پیشرفت خیلی مهمی است و به همهی ما برای پیشرفت حقوق بشر و گسترش دمکراسی در ایران، خیلی امید میدهد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مساله در تنگنا قرار دادن اقلیتها در ایران به حد انفجار رسیده است به نظر من وضعیت اهل سنت به مراتب بدتر از بهائی هاست نمیدانم روشنفکران ایران خبر ندارند یا برایشان اهمیتی ندارد؟ایا اخبار بلوچستان وکردستان به گوششان نمیرسد؟چرا هیچگونه واکنشی از طرف بقیه ایرنیها نشان داده نمی شود؟
-- kourosh ، Feb 5, 2009وقتی دموکراتهای آمریکا با انتخاب باراک اوباما مقدمات یک واقعه تاریخی را فراهم کردند، میشل اوباما، همسر باراک، در مصاحبهای گفت که: «برای اولین بار به آمریکایی بودنم افتخار میکنم.»
-- پژمان ، Feb 5, 2009بسیاری از جمهوریخواهان سعی کردند که حرف میشل را دستاویزی برای حمله به باراک قرار دهند. ولی من آنروز میدانستم که میشل از چه دردی سخن میگوید و امروز نیز با خواندن پیام این دوستان، احساس افتخار میشل را بهتر میفهمم.
از تمامی هموطنانی که با ما همدردی کردهاند سپاسگزارم و به داشتن چنین هموطنانی افتخار میکنم. به امید روزی که همه دوستانم به در کشور ایران غبار تعصب را از چهره بزدایند و عشق و محبت را جایگزین نفرت و دشمنی کنند.
آقای ادیب زاده و عزیزان دیگری که برای هموطنان بهایی ما ابراز دلسوزی و نگرانی می کنند:
-- نصرالله رفعت رکنی ، Feb 5, 2009بنده هیچگونه مذهبی ندارم و هیچ دیدگاه مذهبی را نیز برنمی تابم. بنا براین به عنوان ایرانی و همچنین از نگاه انسانی به این قضیه که گریبانگیر بهایی و صوفی و سنی و غیره است، می نگرم و در تألم همگانی شریکم.
اما؛ دوستان هوشمند من، کی دیده اید که یک بهایی زیر اعتراضنامه یی را که مربوط به دیگر گروهها و مذاهب است امضاکرده باشد؟
این هموطنان جهانوطن ما و همذهبانشان در میان ملتهای دیگر، متأسفانه تنها به خود می نگرند.
انتظار من به عنوان انسان ایرانی، این است که بهاییان نیز همچون ما، اندوه خود را از بیدادگری نسبت به دیگر گروهها و مذهبها ابراز بدارند تا باهم حکومت مذهبی شیعه را در رفتار و کردار خود محکوم کنیم(همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار!).
درود بر این فرهیختگان هوشیار
-- گشتاسب ، Feb 5, 2009ممنون از این مصاحبهء جالب
بنده به عنوان یک بهایی، در پاسخ به دوست عزیز، جناب نصرالله رفعت رکنی، باید عارض گردم که بهائیان در ایران، در منجلابی که دولتمردان برایشان ایجاد کرده اند، زندگی می کنند. فرصت تحصیل ندارند، فرصت امضاء کردن ندارند، یا اگر امضا کنند، آنهایی که دنبال بهانه می گردند، به سهولت طناب دار را زینت بخش گردنشان می کنند.
انتظارات و توقعات باید منصفانه باشد.
امّا جامعهء جهانی بهایی، بار ها از گروههای حقوق بشری، نهادهای ترویج دموکراسی و... به طور رسمی قدردانی کرده است و فی الواقع با این عمل، امضای بیش از 7 ملیون بهایی را به پای آن سند زده است.
بهائیان هر جا که حقی پایمال شود، امضا خواهند کرد. مگر آنکه آنها را از حق خودکار به دست گرفتن محروم کنند( مانند ایران امروز)
اگر چه انسان ها، اخلاقیات متفاوتی نیز دارند و برخی شاید در دموکراسی کامل نیز، هیچگاه سندی را امضاء نکنند... همه جا خوب و بد است...
در هر صورت همانگونه که شما دوست عزیز نیز اشاره فرمودید، و بهائیان نیز معتقد می باشند" همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار"
-- شاهین ، Feb 6, 2009شاد باشید
من هم هرچند براي حفظ امنيت شخصي هويتم را اعلام نميكنم ولي:
بعنوان يك ايراني از اين بابت و همچنين از بابت نقض دهشتناك ديگر بندهاي حقوق انساني كه ايران بعنوان يكي از امضا كنندگان آن "ملزم" برعايت آن بوده و اجراي آن حتي بر اجراي قانون اساسي مقدم ميباشد ولي بسادگي و در حد گسترده بوسيله حكومت ايران نقض ميشود، ابراز شرمساري و شرمندگي ميكنم
و اميدوارم با افزايش اعتراض هم ميهنانم حكومت مجاب به رعايت قانون و پرهيز از قانونشكنيهايش بشود؛
ضمنا من نيز بهايي نيستم (به دين ديگري نيز عقيده ندارم!) ولي اين باعث ناديده انگاشتن حقوق ابتدايي و انساني همميهنان بهاييم نخواهد شد؛
-- ميم ، Feb 6, 2009نصرالله عزیز
بهائیان در بسیاری از فعالیت های اجتماعی در حال حاضر مشارکت دارندو بسیاری از بیدادگاری ها را محروم کرده اند. بسیاری اعتراضنامه تا به حال در مواضیع متعدد امضاء کرده اند. شما می توانید نمونه هایی از این مطالب را در سایت سرویس خبری جهانی بهائی بیابید:
http://news.persian-bahai33.org
موفق باشید
-- منا ، Feb 6, 2009جناب رکنی از بیانیه های مرکز جهانی بهائی در باره وضیت ایران اطلاع ندارند . بهتر از سری به سایتهای بهائی بزنید . البته شیوه بهائیان اعتراض با روش مسالمت آمیز و بدون استفاده از ادبیات خشن مرسوم در میان برخی گروهها است ، به این دلیل همواره به طور جداگانه بیانیه منتشر میکند .
-- شهرام ، Feb 6, 2009نمیدانم این چه خصلتی است که به محض اینکه از گروه ستمدیده ای دفاع میشود اعتراضات به نوعی تبعیضی آغاز میگردد که چرا این و نه آن گروه. هموطنان عزیز باید دست ظلم را کوتاه نمود و از همه مظلومین دفاع کرد. این چه انتظاری است که از یکدیگر داریم بدون اینکه خود وارد میدان دفاع از نوع بشر گردیم. پس من و شما نیز به جای اعتراض باید آستین بالا زده و از هر گروهی که مورد ظلم و ستم است دفاع کنیم. ایرانیان همه حق زندگی راحت دارند. چرا از آنها گروه میسازیم؟ میگوییم گروه بهائی، گروه دراویش، گروه مسیحی... خیر همه هم میهنان ما مساوی اند. تنها تفاوت بین ما افکار و رفتار ما است که باید ممتاز در مراتب انسانیت باشد. ترا به عشق به میهن دست از گروه سازی برداریم و همه را یکسان بینیم، این اولین گام بسوی هماهنگی و سازش ایران عزیز ما است. در اینجا باید از هموطنان شریفی که این نامه سرگشاده را نوشته و امضا نموده اند تقدیر نمود و تحسین کرد. آنها شجاعانه زیر این نامه را با ذکر مشخصات خود امضا نموده اند. شخصأ در مقابل این اقدام دلیرانه شان سر تعظیم فرود می آورم.
-- امین ، Feb 6, 2009قطعه شعري پيشكش به امضا كنندگان بيانيه "شرمگينيم" :
هموطن شكر و سپاس از شرف و انصافت
نور اميد به دل تافت ز قلب صافت
ظلم را ديدي و خاموش نماندي زين بيش
جان مظلوم دمي شاد شد از الطافت
* * * *
هموطن درك تو از زشتي سركوب و سكوت
بس بيفزود تو را فخر و مرا صبر و ثبوت
شرمگين از ستم غير مباش اي هم درد !
چون شكستي تو دليرانه سكوت برهوت
* * * *
هموطن شعله عشقت ز كلامت پيداست
آتش شرم مقدس ز پيامت بر پاست
پرده غفلت تاريخي ما خواهد سوخت
تا چنين آتش جاويد بپا در دل ماست
-- نورا ، Feb 6, 2009هموطنان و همزبانان عزیز،
-- بدون نام ، Feb 6, 2009من این "اعلام شرمندگی" را درحکم اعلام آگاهی میدانم و در حکم یک بیداریِ وجدانی که به دلیل شرایط اختناق صد سالۀ اخیر در ایران تخدیر شده بود. به قول احمد شاملو ما در ایران یک دیکشنری هم که می خواستیم چاپ کنیم باید با صد جور سانسور روبرو میشدیم تا چه برسد به اینکه از یک پدیده ای دفاع کنیم که مهر ضالّه بر آن زده اند. من کلّاً فکر می کنم که هموطنان بهائی ما از این حرکت خوشحالند و امیدوارند که اجرای رسوم حقوق بشر در کشوری که زمانی دراز آن را با بیانیّۀ کوروش هخامنشی تعریف کرد بار دیگر مرسوم شود. من تحقّق این را چنین میبینم که زیاد روی این بیان شرمندگی لنگر نیندازید بلکه بکوشید که اگر حقیقتی از تاریخ و تعالیم بهائی میدانید آن را به عنوان یک پدیده ای که از ایران برخاست در جرگه های خود مطرح کنید. آگر این پدیده مدّعی است که برای آبادانی ایران و جهان میکوشد آن را با مطالعۀ آثار اصلیِ مؤسّسین آن بیازمائید. ای کاش در ایران مثل مصر اقلّیتها فرصت داشتند که در رادیو و تلویزون حرف حساب خودشان را بزنند. ما چقدر باید عقب تر افتاده باشیم که این امکان را مسلمانان غیر شیعه هم نداشته باشند تا چه رسد به دهها اقلّیت دینی و عقیدتیِ دیگر در ایران.
شاید با بشناخت صحیح آئین بهائی راز هزارۀ گمشده بر ما مکشوف شود و بار ذلّتی را که از زمان مشروطه به دوش میکشیم که چرا به آزادیِ مشروعمان نرسیدیم از دوش خویش پیاده کنیم. با امید و آرزوی روزها و سالهای بهتر برای اهل زمین و آسمان. برهان.
چقدر ساده لوحانه است که انتظار داشته باشيم در يک کشور مسلمان شيعه دوازده امامي علي ولي اللهي،بهايي ها حق و حقوق شرعي و قانوني داشته باشند.ازتقريباً هفتاد سال پيش (حدود چهل سال پيش از انقلاب اسلامي) بياد مياورم که همکلاسي هايم به کليمي ها ميگفتند "جودکي"، به سني ها ميگفتند"عمري"،به زرتشتي هاميگفتند"گبري"، به مسيحيان وارامنه ميگفتند"سگ ارمني" وهمگي آنها هم کافر و نجس بودند درحاليکه پيغمبران آنها همگي فرستادگان خدا بودند.حالا شما انتظار داريد در جمهوري اسلامي و در زير لواي «خاتم النبيين» بهاييان از احترام و آزادي بر خوردار باشند.حيرت انگيز است!
-- صادق ، Feb 6, 2009من شیعه هستم ولی رفتار حکومت ایران در برابر بهاییت نظر تمام شیعیان ایران نیست.
و البته قبول دارم که ایرانی بودن به معنای شیعه بودن هم نیست و قوانین دین ما برای هم کیشان ماست نه برای همه.
با وجود تمامی اینها وقتی میبینیم با اتهام بهایی بودن می توان هرکسی رو (ولو بهایی نباشد !) را محکوم کرد ، و از این طریق حکومت حتی می تونه به من شیعه اتهام بهایی بودن بزنه و من رو محکوم بکنه ، پس ترجیح میدم بگم من هم بهایی ام !
-- عماد ، Feb 6, 2009بله ، من بهایی ام ، یهودی ام ، زرتشتی ام ، سنی ام ، آتئیستم ! و....
با سلام
-- Jabr ، Feb 7, 2009با عرض احترام نسبت به همه عزیزان از هر نوع اندیشه و نگرشی بنده بعنوان یک فرد بهائی که تمام عمرم و بخصوص این سی سال سیاه که از هر نوع ستمی که سراغ داشته باشید بر ما گذشته است با قلب و روحم و تک تک سلولهای وجودم خاضعانه سر تعظیم در برابر کلیه عزیزان امضاء کننده این بیانیه فرود میآورم و میگویم : خداوند پیوسته دلتان را شاد کند که دل مارا شاد کردید
این مهم که گروهی از روشنفکران و اندیشمندان ایرانی چنین نامه سرگشاده ای را نوشته اند بسیار جالب توجه است.
در دفاع از حقوق بشر هر گروهی—بنا بر باورهای دینی، عقیده، قومیت، جنسیت و ملیت—روشی را دنبال می کنند. برهی از نامه های سرگشاده مثل نامه موزد نظر و دیگران از روشهای دیگری بهره می گیرند. جامعه بین المللی بهائی یک سازمان غیر دولتی است که در راستای حقوق زنان، براندازی فقر، حل مساله تبعیض نژادی، از بین بردن شکنجه و معضلات مهم دیگری فعالیت می کند. جامعه بهائی با مشارکت در فعالیتهایی که ذکر شد از حقوق بشر مردان، زنان و کودکان در سراسر جهان دفاع می کند.
مضافاً و برای بازتر کردن مساله عرض کنم که جامعه بهائی از شناخته شده ترین سازمانهای غیر دولتی در سازمان ملل است. جامعه بین المللی بهائی در مورد مسائل حقوق بشر در ایران همیشه بسیار فعال بوده است و این فعالیتها و بیانیه های ناشی از آن مربوط به تمام انواع ستیز و ظلم به ایرانیان است.
بهائیان ایرانینتیز به نوبه خود در فعالیتهای حقوق بشری سهیم بوده اند. از بارزترین نمونه های آن خانم ژینوس سبحانی است که برای کانون مدافعان حقوق بشر کار می کرد و در حال حاضر در بازداشت انفرادی در بند 209 اوین بسر می برد.
با آرزوی سربلندی ایران و ایرانیان
-- جواد علیزاده ، Feb 7, 2009با پوزش از ارسال دوباره.
این مهم که گروهی از روشنفکران و اندیشمندان ایرانی چنین نامه سرگشاده ای را نوشته اند بسیار جالب توجه است.
در دفاع از حقوق بشر هر گروهی—بنا بر باورهای دینی، عقیده، قومیت، جنسیت و ملیت—روشی و سبکی را دنبال می کنند. برخی از نامه های سرگشاده مثل نامه مورد نظر و دیگران از روشهای دیگری بهره می گیرند. جامعه بین المللی بهائی یک سازمان غیر دولتی است که در راستای حقوق زنان، براندازی فقر، حل مساله تبعیض نژادی، از بین بردن شکنجه و معضلات مهم دیگری فعالیت می کند. جامعه بهائی با مشارکت در فعالیتهایی که ذکر شد از حقوق بشر مردان، زنان و کودکان در سراسر جهان دفاع می کند.
مضافاً و برای بازتر کردن مساله عرض کنم که جامعه بهائی از شناخته شده ترین سازمانهای غیر دولتی در سازمان ملل است. جامعه بین المللی بهائی در مورد مسائل حقوق بشر در ایران همیشه بسیار فعال بوده است و این فعالیتها و بیانیه های ناشی از آن مربوط به تمام انواع ستیز و ظلم به ایرانیان است.
-- جواد علیزاده ، Feb 7, 2009به نظر من ظلم بد است نسبت به هر کسی باشد.اینکه بهائیان در زمان شاه با پست های کلیدی از پزشک شاه گرفته تا فرمانده ساواک و به مردم ظلم روا می داشتند هم بد است و چرا از آن ابراز شرمگینی نمی کنید و وقتی به خودتان رسید اظهار شرمگینی می کنید؟!
-- مازیار ، Feb 7, 2009شما رادیو زمانه ای ها بهتر است اسم خود را بگذارید رادیو بهائی چون هر هفته از آنها دفاع می کنید.
سرکوب بهائیان شرم آور است این بیانیه گرچه دیر بود اما حرکت مثبتی است
-- محمد ، Feb 7, 2009از جناب ادیب زاده ب عنوان یک انسان والا تشکر می کنم درود بر ادیب زاده که دفاع از حریم انسانیت را در تمام مراحل حساس کنونی تاریخ ایران عزیز را هرگز فراموش نکرده است در قلب همه ایرانیان نامت جاودانه باد
-- احسان الله محمدی ، Feb 7, 2009لطفا لینک بیانیه!
-- همین ، Feb 7, 2009امروز همه ی ایرانی ها دچار یک درد مشترک اند و آن هم دیکتاتوری دینی ست. به عنوان یک غیر-بهایی با همه ی بهاییان گرامی هم دردی می کنم و امیدوارم روزی بهای و غیر بهایی و مسلمان و یهودی و زرتشتیی و ... در کنار هم و در سایه آزادی و تفاهم بنشینیم و برای زخمهای بسیاری که در جان ایران است چاره ای بیاندیشیم.
-- Reza ، Feb 7, 2009هموطن عزیز و محترم اقای رکنی
اگر شما با اثار بهایی اشنا شوید متوجه خواهید شد که بهایی بودن یعنی مبارزه بنیادی با ظلم و بیدادگری انهم به شیوهایی انسانی و با اهدافی دراز مدت.
-- کورش الف ، Feb 7, 2009مازیار عزیز
-- مهران ، Feb 9, 2009در این سی سال گذشته سعی شده تا تهمتهای بسیاری علیه بهاپیان به هموطنانمان القا شود از جمله چه کسانی در رژیم سابق بهاپی بودند. در میان اطرافیان شاه و سران رژیم پیش تنها شخصی که بهاپی بود دکتر ایادی پزشک شخصی شاه بود که آنهم بدلیل اعتمادی بود که شخص شاه به وی داشت.
براي من خيلي جالبه كه جناب مازيار از اين اعتراض مي كنند كه بهاييان در نظام شاه ظلم مي كردند. بايد اينو بگم كه تو كل نظام شاه فقط يك نفر بهايي بود كه دكتر پزشك شاه بود. تازه آقاي هويدا رو هم كه ميگن، پدر بزرگش بهايي بوده نه خودش.
-- انيس (يك جوان بهايي) ، Feb 15, 2009تازه اينهمه ميگيد بهايي، خود شاه كه اين همه ظلم كرد و در راس حكومت بوده مسلمان بوده كه ..... چرا اين يكي رو نميگيدآقاي مازيار خان؟
گير داديد به يه پزشك و هويداي بدبخت كه تازه هويدا هم پدربزرگش بهايي بوده نه خودش ...
با تشکر از شجاعت و انصاف هموطنان عزیزم. امروز میتوان فرزانگی و ازادگی را در بین ایرانیان دید و فهمید که این ملت آزاده و رها وارثان سزاوار کوروش کبیر هستند و چه زیباست این تاج پر افتخار بر سرشان که هموطن زرتشت و باب و بهالله هستند.
-- آرش ح ، Feb 16, 2009درود بر روح و روانتان.
http://www.we-are-ashamed.com/
-- سارا ، Mar 1, 2009این لینک بیانیه برای دوست عزیز.