خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > چشمانداز تیره بحران غذا و گرسنگی | |||
چشمانداز تیره بحران غذا و گرسنگیایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comدر جهان امروز ما یک میلیارد انسان گرسنهاند. پنجاه میلیون کودک مبتلا به سوءتغذیه هستند؛ کودکانی که در طول شبانهروز فقط یک وعده غذا میخورند یا غذایی برای خوردن ندارند. بحران غذا و گرسنهها بحرانهایی از یاد رفته هستند. صحبت چندانی از بحران گرسنگی در میان نیست. نمایندگان ۹۵ کشور جهان روزهای دوشنبه هفتم و چهارشنبه هشتم بهمن ماه در مادرید، پایتخت اسپانیا در «کنفرانس جهانی امنیت غذایی» گرد آمده بودند تا به تعهداتی که در تابستان گذشته در کنفرانس رُم، در زمینهی تامین امنیت غذایی در کشورهای فقیر و در حال رشد کرده بودند، شکل عملی ببخشند. اعضای «سازمان جهانی خواروبار» در تابستان گذشته در رُم تعهد کرده بودند تا سال ۲۰۱۵ جمعیت یک میلیاردی گرسنگان جهان را به نصف برسانند. اما در قطعنامهی پایانی «کنفرانس جهانی امنیت عذایی» در مادرید که روز سه شنبه به پایان رسید، گفته شده، بحران مالی جهان ممکن است بحران غذایی را شدت ببخشد و تعداد گرسنگان بازهم بیشتر شوند. برای بررسی بیشتر این موضوع، با آقای مهرداد درویشپور، استاد دانشگاه و جامعهشناس در سوئد، تماس گرفتم.
آقای بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل، در نامهی مشترکی که با نخستوزیر اسپانیا نوشتهاند، گفتهاند: «فقر جهانی و گرسنگی کاهش نمییابد، مگر آن که تولیدات کشاورزی بهبود یابد و به شیوهای درست توزیع شود. شما در این مورد چه نظری دارید؟ طبیعتاً، بهبود تولیدات کشاورزی نقش مهمی در تامین بخشی از مواد غذایی که جامعهی گرسنهی جهانی به آن نیازمند است، دارد. اما بهبود تولیدات کشاورزی بدون این که با یک توزیع عادلانه همراه باشد، به کاهش گرسنگی منجر نخواهد شد. پژوهشها نشان میدهد حتی در دورههای رونق که همه انتظار دارند کل جامعه و یا جهان از موقعیت بهتری برخوردار بشود (برای مثال در دوران رونق اقتصادی آلمان)، بازهم ثروتمندان از آن بیشتر نصیب بردهاند و در موقعیت تهیدستان جامعه تاثیر چندانی نداشته است. تفاوت غریبی که بین نظامهای سیاسی حاکم بر جهان وجود دارد و مسایلی مانند فساد، رشوهخواری، توزیع ناعادلانهی درآمد سرانه، اصولا بیتوجهی نسبت به مبارزه با گرسنگی و فراتر از آن حتی انکار این مساله در برخی از کشورها، موانع جدی بر سر راه کاهش گرسنگی و فقر هستند. حتی وزیر رفاه دولت ایران عنوان کرده بود: «در کشور ما کودکانی با شکمهای برآمده که در عکسها میبینید، وجود ندارد». بسیاری به نوعی فقر مطلق و گرسنگی را انکار میکنند. آیا با این طرحها میتوان یک میلیارد انسان گرسنه را تا سال ۲۰۱۵، آن طورکه وعده داده شده، به نصف کاهش داد؟ زمانی که این ادعا را خواندم، دچار شوک شدم. بسیاری از اقتصاددانها و کارشناسان اقتصادی برای این که چهرهی مهیب گرسنگی و چهرهی ناملایمات موجود در سطح جهان در حوزهی فقر و شکاف طبقاتی را کمرنگ کنند، تصاویر خوشبینانه ارائه میدهند. اما اگر رادیکالترین انقلابات در سطح جهان هم اتفاق بیفتد، به سادگی شاهد چنین تحول چشمگیری نخواهیم بود که در عرض چند سال گرسنگی را در جهان بتوان به نصف کاهش داد. چه برسد به این که نه تنها فقدان یک سیاست واحد جهانی در حوزهی مبارزه با گرسنگی، مانع جدی ریشهکن کردن یا کاهش گرسنگی است، بلکه ما با یک واقعیت کاملا معکوس روبرو هستیم. این واقعیت معکوس عبارت از این است که بحران اقتصادی که در همین سالهای اخیر جهان را فرا گرفته، چشمانداز بسیار تیرهتری را پیش روی ما قرار میدهد. به گونهای که ارزیابی بسیاری از پژوهشگران این است که میزان فقر و گرسنگی دست کم در چند سال آینده افزایش پیدا خواهد کرد. فقط در سال ۲۰۰۸ چهل میلیون نفر به تعداد گرسنگان افزوده شده است. با توجه به علایم بحران اقتصادی که تازه آشکار شده و به گمان من، نتایج آن در سالیان پیشرو بیشتر روشن خواهد شد، دست کم در چند سال آینده، نه تنها شاهد کاهش گرسنگی در جهان نخواهیم بود، بلکه برعکس شاهد افزایش آن خواهیم بود و حتی با رقمی بالاتر از چهل میلیون نفر سال ۲۰۰۸ روبرو خواهیم شد. با وجود این بحران اقتصادی و رکود، گسترش بیکاری، کاهش درآمدها و افزایش شکافهای طبقاتی، چگونه ممکن است بتوان ادعا کرد که گرسنگی را در چند سال آینده به نصف رساند. به نظر من، آدمی باید بسیار خوشبین باشد یا به معجزه اعتقاد داشته باشد. چنین ادعایی بیشتر به یک معجزهگری شباهت دارد تا یک طرح واقعبینانهی اقتصادی. با توجه به مشکلات گوناگونی که نام بردم: بحران اقتصادی فزاینده، شکاف افزایشیابنده در سطح جهان، کاهش درآمد، کاهش میزان توسعهی اقتصادی، کاهش اشتغال و در عین حال افزایش شکافهای طبقاتی. برای مثال در آلمان صنعتی در همین چند سال گذشته، یک درصد از جمعیت کشور، ۲۳ درصد کل درآمد آلمان را داشته و ۷۰درصد جمعیت فقط از ۹درصد داراییها برخوردار بوده است. با این بحران اقتصادی، شاهد افزایش فشار بر گروههای متوسط و پایین جامعه، حتی در کشورهای صنعتی خواهیم بود. چه برسد به کشورهای جهان سوم که علاوه بر توسعهی صنعتی پایینتر، درآمد کمتر و رشد اقتصادی محدودتر، دارای نظامهای سیاسی غیردمکراتیک هستند و با فساد و رشوهخواریهای گسترده هم روبرو هستند. بدبختانه، چهرهی آیندهی اقتصادی جهان، دستکم در دههی پیشرو، به نظر من، بسیار سیاهتر از آن خواهد بود که در ارزیابی این کنفرانس ارائه داده شده است. فکر نمیکنم، در سالهای پیش رو گرسنگی به سادگی کاهش پیدا کند. گرسنگی انسانها تنها به کشورهای فقیر آفریقا و حلبیآبادهای هند محدود نمیشود. در ایران با آن منابع گستردهی نفت و گاز و… به گفتهی یک متخصص (آقای دکتر علیاکبر سیاری) ۱۵ میلیون نفر در فقر و گرسنگی بهسر میبرند. «خبرگزاری مهر» از مرگ ۴۸ زن و مرد تهرانی، به دلیل گرسنگی، خبر داده است. این خبرگزاری نوشته: «بر اساس آمار «سازمان بهشت زهرا»، در بیست و یک ماه گذشته، ۴۸ تهرانی در اثر سوءتغذیه مردهاند که تعداد مردان در میان آنها بیشتر بودهاند. میانگین سنی آنها ۸۲ سال بوده است». نظر شما در این باره چیست؟ روشن است. با چنین چشماندازی که شاهد افزایش بیکاری و کاهش رشد اقتصادی در جامعه هستیم، میزان کسانی که زیر فقر بهسر میبرند، بازهم افزایش بیشتری از امروز خواهد یافت. در مورد میزان گرسنگان یا کسانی که زیر خط فقر زندگی میکنند، ارزیابیها متفاوت است. در حالی که بسیاری از کارشناسان رقم ۱۴ تا ۱۵ میلیون نفر زیر خط فقر را نام میبرند، اما حتی آقای حسین راغفر، پژوهشگر حوزهی رفاه و تامین اجتماعی در روزنامهی اعتماد اعلام کرد که ۲۰ میلیون ایرانی (حدود یکسوم جمعیت کشور) زیر خط فقر زندگی میکنند. البته مقامات در این زمینه سعی میکنند انکار کنند. تصویرشان از فقر یا زیر خط فقر زندگی کردن، (آنطور که وزیر رفاه میگوید در مملکت ما کودکانی با شکمهای برآمده مثل گرسنگان دیافرایی وجود ندارد)، شکمهای بادکرده است. نمیدانند در حوزهی تغذیه، سلامت، بهداشت، شانس زندگی و تغدیهای که طول مدت عمر را به مخاطره نیاندازد، یا موجب برهمخوردن بهداشت نشود، استانداردهای جهانی وجود دارد که معیارهای خط فقر و زیر خط فقر را تعیین میکند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|