خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «نفوذ گسترده، دلیل برخورد با جنبش دانشجویی» | |||
«نفوذ گسترده، دلیل برخورد با جنبش دانشجویی»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comروزنامهی کیهان، چاپ تهران با انتشار خبری در مورد بازداشت دانشجویان در شیراز آنها را به اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مسئولان نظام متهم کرده است. روزنامهی کیهان از بازداشت دانشجویان دانشگاه شیراز به خاطر گردهمایی در روزهای شانزدم و هفدهم آذرماه در مراسم روز دانشجو دفاع کرده و گردهمایی دانشجویان را در روز دانشجو غیر قانونی توصیف کرده و نوشته است: آنها شعارهایی علیه مسئولان نظام دادند که به توصیف روزنامه، اقدام علیه امنیت ملی بوده است. در همین رابطه با آقای حسین باستانی، روزنامهنگار گفت و گو کردهام.
به نظر شما انتقاد از مثلاً رییس جمهور را میتوان اقدام علیه امنیت ملی توصیف کرد؟ به هر حال گفته شده است که البته در قوانین موجود جمهوری اسلامی، پایه و اساس قانونی ندارد. اما این نوع برخوردهایی که با جنبش دانشجویی صورت میگیرد در چارچوب یک راهبرد خیلی شناخته شدهی امنیتی در مواجهه با دانشجویان است. در واقع دانشجویان همواره منتقد حکومت بوده و هستند و همیشه حرکات انتقادی در دانشگاه وجود داشته است. فرض و راهبرد امنیتی خودشان را در مورد جنبش دانشجویی بر این گذاشتهاند که در همه جا وزارت اطلاعات و دستگاه اطلاعاتی مستقیماً وارد عمل نخواهد شد. در مورد خیلی از انتقادات، کار به کمیتههای انضباطی یا حراست دانشگاه یا مثلاً تک و توک شکایت افراد حقیقی و حقوقی محافظهکار سپرده میشود. اما اگر از خط قرمزهای مشخصی (البته از نظر حکومت) رد شوند، اصطلاحاً چنان نسخکشی خواهد شد که به عبارت دیگر، وقتی اولین افراد و گروهها این خط قرمزها را رد میکنند، سرنوشتشان مایهی عبرت بقیه شود. به طور قطع و یقین، یکی از این خط قرمزها این است که در محیطهای دانشگاهی، ابتکار عمل از حکومت گرفته شود. مخصوصاً وقتی این کار در قالب اعتراضات دستهجمعی و گروهی صورت گرفته باشد و به ویژه در موقعیتهایی مثل حضور مسئولین مملکتی محافظهکار، این کارها انجام بشود که برد رسانهای وسیع پیدا کند. در اینگونه موارد، تجربه ثابت کرده که همیشه یک وقفهی زمانی ایجاد میکنند تا مقداری آن التهاب اولیه دانشجویان بخوابد و بعد سر وقت شروع به انتقامکشی میکنند. همان اتفاقی که بعد از مرسم روز دانشجو سال ۲۰۰۶ که آقای احمدینژاد حضور داشت و در حضور او شعارهای تند داده شد به عینه تکرار شد.
آقای باستانی، به این مسایلی که شما گفتید باید سرکوبهای اخیر را هم اضافه کرد. به ویژه به بهانهی غزه، تشکلهای دانشجویی مثل تحکیم وحدت را غیر قانونی اعلام کردند. نظر شما در این مورد چیست؟ به هر حال در خصوص داستان غزه آنچیزی که توسط حکومت صورت میگیرد، یک فرصتطلبی محض است. یعنی اینکه در یک زمان، اتفاقاتی در منطقه افتاده است و حکومت این را یک مائدهی آسمانی تلقی کرده تا حجم وسیعی از مسایل را با آن حل بکند. حالا از توقیف یکی از سه، چهار روزنامهی غیر محافظهکار گرفته تا برخورد با انحای مختلف با خانم شیرین عبادی حتا در حد حمله به منزل مسکونی و غیر قانونی اعلام کردن دفتر تحکیم وحدت. اتفاقات خیلی جزئیتر و کوچکتر مثل از دستور خارج کردن استیضاح، تحت عنوان اینکه وضعیت کشور حساس است و موقع تضعیف دولت نیست، یا اینکه کنترل کردن برای تعویق انداختن اعتراضات صنفی معلمان با این بهانه که وضعیت جوری نیست که ما بخواهیم در این شرایط حساس وارد اینگونه تشنجهای داخلی شویم، اینها یک فرصتطلبی محض بوده که یک اتفاقی افتاده و آنها سریعاً از آن استفادههای مختلف میکنند. ولی به هر حال استراتژی کلی اینها در قبال جنبش دانشجویی این است که باید این جنبش مهار شود و البته نباید هم گذاشت که از خط قرمزهای مشخصی رد شود. مهار جنبش دانشجویی برای آنها بسیار مهم است. به این خاطر که حرکتی است که در جامعهی ایران نفوذ بسیار گستردهای دارد. حتا در کوچکترین شهرهای ایران و روستاهای ایرانی که اساساً هیچ حزب سیاسی نه میتواند در آنجا دفتری داشته باشد و نه اینکه حزبهای سیاسی مثلاً تحولخواه گذرشان خواهد افتاد، در هر کدام از اینها دانشجویانی حضور دارند که حامل پیامها و دیدگاههایی هستند و از طرفی هم در محیط خودشان مورد احترام هستند و به عنوان گروه مرجع شناخته میشوند. در نتیجه اگر اینها تغییر بکنند و بخواهند حامل پیامی باشند و به ایجاد تغییر امیدوار شده باشند، میتوانند در کل کشور تغییرات جدی به وجود آورند. به همین خاطر است که نباید گذاشت این امیدواری در آنها پا بگیرد. آقای باستانی، پرسش پایانی من این است که آیا این برخوردهای سنگین و همیشگی دولت میتواند تشکلهای مستقل دانشجویی را از خواستههایشان باز دارد؟ تجربه ثابت کرده است که میتواند با بالا بردن ریسک اعتراض، اقشاری از دانشجویان را به تأمل وادارد. یا به ویژه خانوادههای آنها را تحت فشار بگذارد. میدانید که یک دانشجو معمولاً برای حرکت اعتراضی از دو جانب تحت فشار است. یکی از جانب حکومت است و باید به صراحت گفت که دیگری از طرف خانوادهی خودش است که به شدت نگران سرنوشت آن هستند و معتقدند دانشجو باید درسش را تمام کند و از دانشگاه بیرون بیاید و دچار اینگونه تبعات عجیب و غریبی که بعضاً دانشجویان به خاطر اعتراض میشوند، نشوند. حداقلش اخراج از تحصیل است که آنقدر موارد آن متعدد شده است که اساساً دیگر حساسیت خبری را برنمیانگیزد. اما اگر بخواهیم در بعد کلان نگاه بکنیم، تجربه ثابت کرده است که معمولاً فشار هر چقدر هم که شدید بوده، حداکثر توانسته وقفههای کوچک ایجاد بکند. ولی در مجموع اعتراضات را متوقف نکرده و البته یک نکته هم که باید روی آن تأکید کرد این است که این پدیده در دورهی آقای احمدینژاد به شیوهی بیسابقهای تشکیل شده است. مثلاً در گذشته این تجربه را داشتیم که بعد از حادثهای مثل ۱۸ تیر یا مثل وقایع خرداد ۸۲ که آنجا هم جنبش دانشجویی یک سرکوب جدی شد، هر کدام از حوادث، مدتها دانشجویان را به نسبت آرامتر میکرد. اما میبینیم حتا برخوردهایی مثل آنچه در دانشگاه امیر کبیر صورت گرفت و واقعاً تعدادی از دانشجویان را از هستی ساقط کردند، باعث توقفی در اعتراضات دانشجویی در بعد کلان نشده است. در همین رابطه: • بازداشت چهار دانشجوی دانشگاه شیراز
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اصطلاحاً چنان نسخکشی خواهد شد که به عبارت دیگر، وقتی اولین افراد و گروهها این خط قرمزها را رد میکنند!!!!!
نکنه منظورتان نسق کشی است. در املای کلمات دقت کنید.
-- ali ، Jan 15, 2009