خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «حماس و اسرائیل ناچار میشوند قطعنامه را بپذیرند» | |||
«حماس و اسرائیل ناچار میشوند قطعنامه را بپذیرند»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comحملات اسرائیل به نوار غزه که بیش از ۸۰۰ کشته و ۳۵۰۰ زخمی به جای گذاشته است، وارد سومین هفتهی خود شد. در حالی که روز یکشنبه، تظاهرات گستردهای در شهرهای اروپا و آمریکا، حتی در تلاویو در اعتراض به این حملات برپا شد. شورای امنیت با تصویب قطعنامهای خواستار آتشبس فوری و پایدار میان حماس و اسرائیل شده است. هر دو طرف مخالفت، خودشان را با این قطعنامه اعلام کردند. سازمان حماس گفته است این قطعنامه دیدگاه این گروه و منافع فلسطینیان را تأمین نمیکند و آن را نمیپذیرد. از سوی دیگر، خالد مشعل، رهبر حماس که به صورت تبعیدی در دمشق زندگی میکند در یک نطق تلویزیونی از سوریه گفت: «جنگ در غزه بخت صلح و هرگونه توافق با اسرائیل را از میان برد.» او پیشنهاد محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی را رد کرد که پیشنهاد استقرار نیروهای بینالمللی حافظ صلح در غزه را داده بود. برای بررسی بیشتر با این موضوع با آقای دکتر حسن هاشمیان، استاد دانشگاه در تهران و تحلیلگر مسایل خاورمیانه در تهران تگفت و گو کردهام.
آقای دکتر هاشمیان، خالد مشعل تقریباً از آغاز حملات اسرائیل سکوت کرده بود، روزنامهها از ملاقات او با سعید جلیلی نوشتند. به نظر شما گفتههای این رهبر در تبعید حماس میتواند به معنای مخالفت و از میان رفتن هرگونه توافق با آتشبس از سوی حماس باشد؟ البته این سخنرانی خالد مشعل، دومین مصاحبهی تلویزیونیاش بعد از جنگ غزه است. اما در مورد اینکه این موضعگیری یک موضعگیری نهایی از طرف حماس و از طرف گروه فلسطینیها باشد نمیتوان به این شکل حساب کرد. الان داخل حماس چندگانگی و چند دستگی به وجود آمده است. یکی، دستهی حماسیهایی که درون غزه هستند و دیگر دستهای که در خارج از غزه است که آقای خالد مشعل از دستهی دوم هستند، این یک تقسیمبندی است. دوم، تقسیمبندی است که داخل خود غزه است؛ اولی آقای اسماعیل هنیه، گروه معتدلین را رهبری میکند و متأسفانه بر بیشتر نیروهای حماس هم داخل تسلط ندارد. یکی هم گروه آقای محمود زهار است که اینها تندروها را تشکیل میدهند. بنابراین در حال حاضر، یک نوع پراکندگی در موضعگیری فلسطینیهای طرفدار حماس و در رهبران حماس میبینیم.
به اعتقاد من، این پراکندگی در میان این گروهها آنها را در آیندهی نه چندان دور در یک موقعیت بغرنج قرار میدهد و ممکن است آن چیزی را که به هر حال به عنوان امتیاز سیاسی محسوب میشود، به طرف مقابل خوشان بدهند. در حال حاضر، از لحاظ زمین و جنگ خیلی عقب نشستهاند در واقع در آن ابتدا میتوانستند ۲۵ الی ۳۰ عدد موشک به اسرائیل بزنند اما در حال حاضر فقط میتوانند یک تا سه موشک بزنند. و با توجه به اینکه کادرهای بسیار زیادی از نیروهایشان در جنگ کشته شده است و بعد از گذشت ۱۶ روز هنوز نتوانستهاند یک تانک اسرائیلی را منهدم کنند، نشان میدهد فشار از لحاظ سیاسی بر آنها زیاد است و ممکن است امتیاز سیاسی بدهند و از لحاظ جنگ و صحنهی جنگ هم فشار بر آنها زیاد است. بنابراین معتقد هستم که دورنمای حماس، دورنمای خوبی نیست. به خصوص اینکه قطعنامهای هم از سوی سازمان ملل و شورای امنیت تصویب شده است. این قطعنامه به درخواست کشورهای عربی و آقای عمر موسی، دبیر کل اتحادیه عرب صورت گرفته است. معنایش این است که اگر حماس مخالفت بکند، در کنار همهی آن فشارهای سیاسی که از این طرف و آن طرف روی آن است، کشورهای عرب و به خصوص اتحادیهی عرب هم در برابرش قرار میگیرد و به این معنا است که از لحاظ سیاسی، خیلی امتیاز از دست میدهند. به اعتقاد من، تنها نقطهی قوتی که برای آنها باقی مانده است، تظاهراتی است که در مناطق مختلف صورت میگیرد البته این تظاهرات هم از آن حالت همگانیاش خارج شده است و در جاهای مشخص مانند سودان یا خود غزه و در بخشی از اروپا وجود دارد. معمولاً گرههای چپ اینکار را میکنند و شاید تنها پشتیبانی است که برای حماسیها باقی مانده است، در باقی صحنهها دارند شکست میخورند. آقای دکتر هاشمیان، وضعیت محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان و رهبر فتح جنبش رقیب حماس را چطور میبینید؟ میدانیم که روز نهم ژانویه، دورهی چهار سالهی ریاست محمود عباس به پایان رسیده است. او اظهار تمایل کرده است که تا لحظهی برگزاری انتخابات شورای قانوگذاری فلسطینیها یعنی سال ۲۰۱۰ در قدرت بماند. شما وضع آقای محمود عباس را چطور میبینید؟ به اعتقاد من، وضع آقای محمود عباس از لحاظ خود فلسطینیها زیاد پیچیده نیست. حرکت به سوی بنبست نیست چون آقای محمود عباس علاوه بر اینکه ریاست خودگردان را دارد و همانطور که شما اشاره کردید دورهاش به پایان رسید، ولی رییس سازمان آزادیبخش فلسطین و رییس برنامههای اجرایی یک بخشی از سازمان آزادیبخش فلسطین است، آقای محمود عباس در چندین سازمان دیگر هم حضور دارد. بنابراین با از بین رفتن یکی از این سمتها ـ البته این سمت خیلی مهم است ـ ولی با از بین رفتن یکی از این سمتها یعنی همان ریاست دولت خودگردان، قدرت محمود عباس از لحاظ سیاسی از بین نمیرود. این یک مسأله و یک بخش قضیه است. بخش دوم این است که در حال حاضر آن فرایندی که از لحاظ دیپلماتیک پیش میرود فرایندی است که به نفع محمود عباس است. همهی جهان عرب بدون سوریه و یکی دو تا از کشورهای دیگر از آقای محمود عباس حمایت میکنند. آن قطعنامهای که در سازمان ملل و در شورای امنیت تصویب شد، قطعنامهای است که نگهداری مرزهای غزه را به پیمان ۲۰۰۵ ارجاع میدهد که این پیمان، دولت آقای محمود عباس را به رسیمت میشناسد و نه حماس را. بنابراین از لحاظ بینالمللی و قطعنامههای سازمان ملل، ایشان مشروعیت دارند. مسألهی سوم فرایندی است که الان حماسیها در آن جنگ غزه را اداره میکنند و با بنبستهای بسیار اساسی روبهرو هستند، این بنبستها هم به محمود عباس کمک میکند که یک موقعیت قویتری را در این میان داشته باشد. به همین خاطر، معتقدم وضعیت آقای محمود عباس وضعیت بغرنجی نیست. به نظر من حتی نسبت به قبل از جنگ غزه هم تا حدودی بهبود یافته است.
آقای دکتر هاشمیان، اشارهای هم بکنیم به ایران؛ آقای فیشر، وزیر خارجه پیشین آلمان در مصاحبهای گفته است این جنگ، یعنی جنگ اسرائیل و حماس، جنگ دوم ایران و اسرائیل بعد از جنگ ۳۳ روزه لبنان است. به هر حال، مخاصمهی اسرائیل و فلسطین طی ۳۰ سال حکومت جمهوری اسلامی از مهمترین مسایل خارجی نظام بوده است و به عقیدهی برخی شخصیتهای سیاسی و به ویژه دانشجویان منافع ملی کشور را تحتالشعاع قرار داده است. شما در مورد گفتهی آقای فیشر چه عقیدهای دارید؟ این به موازنهی قدرت منطقهای ایران برمیگردد. ایران از طریق حزبالله در سال ۲۰۰۶، آزمون بسیار مهمی را نشان داد که با موشکهایی که حزبالله به داخل اسرائیل وارد کرد و ضربه زد، میتواند معادلهی متعادلی را با اسرائیل و به خصوص با تهدیدهایی که اسرائیل در مورد برنامهی هستهای ایران ارایه میدهد ایجاد کند. در مورد مسألهی غزه و حماس هم همین کار را میکند. منتها این دو خیلی با هم متفاوت است. حزبالله در روزهای ششم یا پنجم جنگ توانسته بود کلی تانک مرکاوا و کلی سرباز اسرائیلی را از بین ببرد. در یک جنگ تقربیاً نابرابر یکسری موفقیتهایی را به دست آورد و توانست مراکز بسیار دوردستی را در عمق اسرائیل بزند و برای اسرائیلیها خطرات بسیار زیادی را ایجاد بکند. این در حالی است که حماس چنین حالتی را ندارد، خیلی از کادرهای حماس کشته شدهاند. خیلی از تواناییهای موشکیاش از بین رفته است و برابری قدرت نظامی بایستی در آن سطحی که انتظار میرفت، ظاهر نشده است. بنابراین معتقدم این جنگ دوم ایران در رابطه با اسرائیل، همانطور که آقای فیشر مطرح میکند زیاد موفقیتآمیز نبوده است و ایران هم زیاد روی این مسأله به آن شکلی که در مورد حزبالله دیدیدم، سرمایهگذاری برنامههای تبلیغاتی نخواهد کرد. در حال حاضر وضعیت، وضعیتی نیست که بشود به این سو هدایتش کرد. به همین خاطر معتقد هستم که وضع خیلی متفاوت است. آقای دکتر هاشمیان، به نظر شما که تحلیلگر مسایل خاورمیانه هستید، این جنگ به کجا منجر خواهد شد؟ معتقدم این جنگ در نهایت روی قطعنامهی ۱۸۶۰ متمرکز میشود و در پیرامون این قطعنامه که اخیراً در شورای امنیت تصویب شد، دیدگاههای مصر و ترکیه محور و دریچهای برای پایان دادن به این مخاصمه قرار میگیرد و در نهایت حماسیها و اسرائیل ناچار میشوند این قطعنامه را به شکلی بپذیرند. معتقد هستم راهی جز این برای هر دو طرف وجود ندارد، منتها تاکتیکهای دو طرف تأثیرگذار خواهد بود و میتواند جنگ را زودتر یا دیرتر به پایان ببرد. ولی در نهایت به سوی این قطعنامه میرویم و در پیرامون آن، دیدگاههای مصر و ترکیه و محور آن پیشنهادهایی که این دو کشور ارایه دادهاند، لحاظ میشود. در همین رابطه: • مشعل: فرصت مذاکره با اسرائیل از میان رفت • فاز جدید حملات علیه حماس • حملات به غزه وارد سومین هفته شد • «احتمال پایان حملات به غزه»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
"به اعتقاد من، تنها نقطهی قوتی که برای آنها باقی مانده است، تظاهراتی است که در مناطق مختلف صورت میگیرد البته این تظاهرات هم از آن حالت همگانیاش خارج شده است و در جاهای مشخص مانند سودان یا خود غزه و در بخشی از اروپا وجود دارد."
-- عدل ، Jan 12, 2009امیدوارم این گفته استاد عزیز دانشگاه به منظور تحقیر تظاهرات کنندگان بیان نشده باشد. ولی حداقل نشان از بی خبری و یا عدم تماشای شبکه های خبری دارد. بعنوان مثال می تونم کشور ترکیه را مثال بزنم که تظاهرات بصورت جدی از سوی مردم بشدت متعصب و مذهبی آنجا پی گیری می شود. توضیحات و تحلیل این استاد محترم هم بگونه ای واضح غیر حرفه ای است و بنظر من بی طرفانه بیان نشده است. مقایسه قدرت نظامی حزب الله کاملا مسلح که به پیشرفته ترین موشکهای هدایت لیزری روسی مجهز است با مردمی که از راکتهای دست ساز بعنوان تنها سلاح موجود استفاده می کنند و هم از زمین و هم از دریا مدتهاست تحت محاصره قرار دارند، کمال بی انصافی است. جالب است که ایشان مشغول شمردن تعداد تانکهای منهدم شده اسرائیل هستند و هیچ اطلاعی هم از تفاوتهای جنگ شهری و جنگ خارج از شهر ندارند!.
امروز در Link TV بحثی ترتیب داده شده بود که در یک طرف مشاور بیل کلینتون در امور اسراییل به طرفداری از عملیات اسراییل در غزه و در طرف دیگر استاد دانشگاه بن گوریون در تل اویو بر علیه جنایات اسرایل در غزه بود. او گزارش کرد که دولت اسراییل ٧٠٠ نفر را به جرم تظاهرات بر ضد جنگ غزه زندانی کرده است.در برنامه بعدی ٢ گروه یهودی از نیویورک و تورانتو بر علیه جنایات اسراییل در غزه هم تظاهرات کرده بودند و هم مصاحبه پس دادند و گفتند که تعداد یهودیان مخالف روز به روز بیشتر و بیشتر شده است. بنابراین ممکن است بعد از از میان رفتن زیرساخت ها در غزه اتش بس شود ولی اسراییل قافیه را می بازد.
-- بهروز ، Jan 13, 2009تجزيه وتحليل آقاي هاشميان متكي برواقعيت نيست. واقعيت آنست كه درسال 1999 ميلادي باتوجه به آزمايشهاي لرزه نگاري درسواحل مديترانه اي غزه كه خبر از مقادير زيادي ازمنابع زيرزميني گازطبيعي ميداد، قراردادي جهت بهره برداري واحداث خطوط لوله زيردريائي براي انتقال گاز به خشكي، بين سازمان آزاديبخش فلسطين از يك طرف و كنسرسيومي شامل شركتهاي بريتش گاز( BG ) انگلستان و شركت Consolidated Contractors International Company (CCC)
-- علي كبيري ، Jan 14, 2009ثبت شده دريونان كه متعلق به خانواده هاي لبناني كوري وصباغ ميباشد، ازطرف ديگر وبمدت 25 سال بسته شد. طبق قرارداد مذكور، سهام BGو CCCبه ترتيب 60 و30 درصد بوده وسهم سازمان آزاديبخش فلسطين 10 درصد ميباشد (روزنامه هاآرتص مورخ 21 اكتبر 2007). درسال 2000 شركت بريتيش گاز اقدام به حفردوحلقه چاه كرد وپس از برآورد مشخص شد كه ذخيره گاز طبيعي فقط درآن دوچاه بالغ بر 4 ميليلرددلارميباشد. مرگ عرفات وانتخابات فلسطين كه منجر به روي كارآمدن دولتي به رهبري حماس شد، اسرائيل رادچارنگراني كرده ومدعي سهم در ذخائر گازي واقع درمناطق فلسطين كه بالغ بر60 درصد كل ذخائر گازي منطقه بود، شد. پس از كشمكشهاي بسيار بين فلسطينيان واسرائيل كه كار آن به شكايت به ديوانعالي اسرائيل كشيده ومخالفتهائي كه ازسوي آريل شارون نخست وزير وقت اسرائيل وموساد شد، اسرائيل قرارداد 1999 را به رسميت نشناخته و حتي به شركت بريتيش گاز اچازه فروش گاز منطقه رابه مصرهم نداد. بالأخره، درسال 2007 اسرائيل قراردادي با بريتيش گاز امصاء كرد كه برمبناي آن گاز طبيعي منطقه فلسطين از طريق لوله هاي زيردريائي به بندر اشكلون وزير كنترل اسرائيل حمل شود. اين قرارداد بعدا ازسوي شركت بريتيش گاز بخاطر مشكلات موجود ودراختيارگرفتن نوار غزه ازسوي حماس، فسخ شده ودوباره درژوئن 2008 اسرائيل موافقت به انعقادقراردادديگري باشركت مذكور كرد وچون منطقه غزه دراختيار حماس بود، وزارت دفاع اسرائيل نقشه حمله به غزه را از نيمه سال 2008 ريخته وبلافاصله ارتش اسرائيل با ايجاد منطقه اي نظير منطقه غزه درخاك اسرائيل، تمرينهاي لازم را براي آمادگي حمله به غزه تدارك ديد. چون دراين مختصر امكان شرح مفصل اين وقايع ميسرنيست، بنابراين خوانندگان را به لينكهاي زير جهت آگاهي بيشتر، رجوع ميدهم:
http://www.scoop.co.nz/stories/HL0901/S00101.htm
http://www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=11680
http://www.haaretz.com/hasen/spages/915151.html
http://www.telegraph.co.uk/comment/3643848/Gaza-doesn‘t-need-aid-it-has-a-andpound2bn-gas-field.html
براساس واقعيتهاي فوق، جنگ بين حماس و اسرائيل، نبرد بين مرگ وزندگيست.علت تصرف نوارغزه ازسوي حماس بخاطر متصرف شدن ذخائر گاز طبيعي درسواحل مديترانه اي غزه بوده وعلت حمله اسرائيل به نوارغزه، كوتاه كردن دست فلسطينيان از منابع گازي مزبوراست. بنابراين، تا مادامي كه دست اسرائيل ازاين منابع گازي كوتاه نشده باشد، جنگ ادامه خواهد داشت. مگرآنكه همانطور كه همگان شاهدند، اسرائيل دست به نسل كشي فلسطينيان بزند كه دارد ميزند و آنها را بدون اعتناء به نظامي وغيرنظامي بودن، بصورت دسته جمعي با بمبهاي خوشه اي و ناپالم و فسفري دارد مدام بمباران ميكند. اين عمل اسرائيل ازسوي كميسارياي حقوق بشر سازمان ملل متحد وساير سازمانهاي بشردوستانه مورد اعتراض قرارگرفته و از نظر قوانين دادگاه جزائي بين المللي، درحكم جنايتهاي جنگي سازمان يافته عليه بشريت ونسل كشي انسانهاست. از حكومتي كه از جنايات نازيها موزه بوجودآورده وهنوز هم از آدم وعالم ادعاي طلبكاري جنايات نازيهاراميكند، بسيار بعيداست كه خود جنايتهائي به مراتب دهشناكتر عليه مردم بيگناه فلسطين مرتكب ميشود. اما، دراين ميان وجدان كشورهاي غربي مورد سئوال قرارميگيرد كه مدام دم از حقوق بشر ميزنند واكنون واضح شده است كه ازنظراينان بشر فقط اروپائيان وآمريكائيان هستند وبقيه مردم دنيا جزء بشرمحسوب نميشوند.
-- علي كبيري ، Jan 14, 2009جناب آقای دکتر هاشمیان استاد معظم دانشگاه آزاد اسلامی ، بنظر می رسد شما جانبدارانه سعی کرده اید محمود عباس را در موضع قدرت و حماس را در ضعف واختلاف نمایش بدهید . شما دفاع مردمی راکه با دستهای خالی در حالیکه ماهها در محاصره بوده اند را با اسرائیل تا بن دندان مسلح جنگ پیروزمندانه ای نمیبینید بسیار عجیب است شما میگوئید حماس نتوانسته یک تانک منهدم کند !!! اما من به شما میگویم حماس ، مقاومت و مردم غزه چه کردند ؟ برای اولین بار جهانیان را یکصدا در غرب و شرق عالم علیه اسرائیل شوراندند ، دولتها را برای اولین بار به موضع گیری علیه اسرائیل وادار نمودند ( اردوغان و چاوز و.... ) بحث محاکمه جنایت کاران جنگی اسرائیلی را به دادگاه بین الملل کشاندند و البته با همین دستهای خالی اسرائیل را در رسیدن به اهدافش نا کام گذاشتند . اسرائیل بزرگترین هدفش را در این جنگ نابودی حماس اعلام کرد اما سوال این است شما از برجسته سازی اختلاف و ضعف در حماس و قانونی جلوه دادن ریاست محمو د عباس در پی چه چیزی هستید ؟ راستی در راستای چه اهدافی مصاحبه میکنید ؟واقعا شما در کدام جبهه اید ؟ آیا بهتر نیست به جای اینکه با نمایش تفرقه بین گروههای مقاومت و تضعیف یکی و تقویت دیگری به دفاع از کودکان مظلوم غزه می پرداختید که صبحانه اشان بمب های خوشه ای وفسفری انگلیس و امریکا و نسل کشی اسرائیلی ها بود . آیا شما فرزند دارید ؟ آیا کشتار فجیع کودکان را از شبکه های مورد قبول خودتان دیدید ؟راستی شما که حتما به عنوان استاد ارتباطات به ارزش استفاده از رسانه واقفید چگونه اینهمه تحلیل آبکی بدون سند و مدرک ارائه داده اید کاش به جای این اظهار نظرهای بودار دو روز فرصت خود در دنیا و امکان سخن پراکنی را برای حمایت از مظلوم بکار می بردید . در پایان سخن من با شما این است : وجدان جمعی به خطا نمی رود حتی اگر اندیشمندان خطا روند و امروز وجدان بیدار مردم دنیا به یمن دستاورد مقاومت مردم در غزه بیش از هر زمان دیگر به ضعف و توخالی و غاصب بودن اسرائیل پی برده و حمایت روشنفکرانی همچون شما ( حرکت شما در تضعیف حماس حمایتی آشکاراز اهداف اسرائیل است ) نیز سودی به حالشان نخواهد داشت . به امید روزی که مظلومین طعم شیرین عدالت را بچشند و روشنفکران حقیقی بر مسند استادی تکیه زنند .
-- بدون نام ، Feb 4, 2009