خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «یک اجماع ناگفته برای ادامه جنگ وجود دارد» | |||
«یک اجماع ناگفته برای ادامه جنگ وجود دارد»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com۱۱ روز است از حمله ارتش اسرائیل به نوار غزه گذشت. درگیری میان سربازان اسرائیل و نیروهای حماس در شهر غزه و نواحی آن همچنان ادامه دارد. شهر به گفته سباستین تریو، معاون موسسه امداد سازمان ملل به حالت نیمه خراب و نیمه فلج درآمده است و تأسیسات زیربنایی به شدت آسیب دیدهاند، برق در بیشتر محلات قطع شده است و هفتاد درصد مردم آب ندارند. ذخیره سوخت بیمارستانها و مراکز درمانی رو به پایان است و بیماران و نوزادان بستری با خطر مرگ مواجه شدهاند. به گفته معاون فرانسوی موسسه امداد سازمان ملل: شمار قربانیان غیر نظامی بیست و پنج درصد کل کشته شدگان را تشکیل میدهد. در چنین اوضاع و احوالی هیأتی از اتحادیه اروپا و همچنین نیکولاس سارکوزی، رییس جمهوری فرانسه که تا پایان سال ۲۰۰۸ ریاست دورهای اتحادیه اروپا را به عهده داشت به منطقه سفر کردند و خواستار آتشبس فوری میان دو طرف شدند. نیکولاس سارکوزی در سفر دو روزهاش به منطقه با حسنی مبارک، رییس جمهوری مصر در قاهره، محمود عباس، رییس تشکیلات فلسطین در رامالله با نخست وزیر اسرائیل در اورشلیم دیدار و گفت و گو کرد. روز سهشنبه در دمشق با همتای سوریهای خود بشار اسد پیش از سفر به بیروت و ملاقات با رییس جمهوری لبنان، میشل سلیمان دیدار کرد. نیکلاس سارکوزی در همه ملاقاتها از لزوم برقراری اجلاس فوری سخن گفته تا در سایهی آن به نیازهای فوری و حیاتی مردم غزه پاسخ داده شود. سفر نیکولاس سارکوزی به منطقه خاورمیانه در همهی روزنامههای دیروز و امروز فرانسه بازتاب داشته است. برای بررسی هدفهای سفر رییس جمهوری فرانسه در این سفر با آقای ناصر اعتمادی، روزنامهنگار در پاریس گفت و گو کردهام.
آقای اعتمادی، نیکولاس سارکوزی در مرحلهی دشواری به منطقه خاورمیانه سفر کرده و همهجا خواستار توقف خشونتها شده، در حالی که با واکنش قابل توجهی هم روبهرو نشده، نظر شما چیست؟ پیش از هر چیز باید یادآوری کرد که سفر نیکولاس سارکوزی به منطقه پیش از آغاز حملات اسرائیل به غزه پیشبینی شده بود. حوادث و اتفاقات طوری شده که این سفر همزمان با نهمین روز این حملات شد. نکته دومی که باید به آن اشاره کرد این است که تا آنجایی که مربوط به تحقق آتشبس میان اسرائیل و حماس خواهد بود، نباید چشمانداز خاص یا روشنی در این سفر در نظر گرفت. تصمیم آتشبس در وهله اول تصمیمی متعلق به اسرائیل است. در واقع باید اینطور سوال کرد که در حال حاضر اسرائیل با چنین آتشبسی موافق خواهد بود یا خیر. به دلایل مشخص پاسخ به این سوال منفی است. بیش از ۵۰۰ فلسطینی در نتیجهی حملات اسرائیل کشته شدند و همزمان شاهد این هستیم که جامعه جهانی ناتوان است که یک آتشبس را درجه اول به اسرائیل تحمیل کند.
آیا این را باید ناتوانی تصور کرد یا نوعی محاسبه یا معادله سیاسی که در سطح بینالمللی و به دلایل مختلف دارد صورت میگیرد که به نظر من، امروز وجه دوم حاکم است. با توجه به ابعاد فاجعه، اسرائیل تصمیم ندارد مادامی که حسابش را با سازمان حماس در غزه تسویه نکرده است، این جنگ را تمام کند. دیگر اینکه قدرتهای بزرگ جهانی و کشورهای مهم منطقه، البته اگر دمشق و حزبالله لبنان و جمهوری اسلامی ایران را استثنا بکنیم، چندان بدشان نمیآید که این تسویه حساب نهایی حماس با اسرائیل صورت بگیرد. به بیان دیگر، مسألهی از میان بردن حماس توسط اسرائیل به یک نقطهی اشتراک میان قدرتهای بزرگ و اسرائیل از یک طرف و شماری از کشورهای مهم منطقه از اردن تا عربستان سعودی و دولت حسنی مبارک در مصر شده است. حماس، دشمن مشترک همهی این نیروهاست و حتا میشود به این معادلات، رهبری تشکیلات خودگردان فلسطین را اضافه کرد. میدانیم رقیب یا برادر خونی سازمان الفتح، حماس است که تابستان سال ۲۰۰۷ با یک عملیات نظامی که الفتح از آن به عنوان یک کودتا یاد کرد، الفتح را از غزه بیرون کرد و به تنهایی سکاندار ادارهی غزه شد. بنابراین میشود گفت یک اجماع ناگفته بین اسرائیل، قدرتهای بزرگ جهانی و اعضای دایم شورای امنیت و در رأس آن آمریکا و کشورهای منطقه وجود دارد. آقای اعتمادی، به نظر شما فرانسه در این سفر نیکلاس سارکوزی چه چیزی به دست میآورد و احتمالاً چه چیزی را از دست میدهد؟ به نظر من، در این شرایط نمیشود فرانسه را چندان استثنا کرد. درست است که میشود گفت این بخش از خاورمیانه حوزهی نفوذ یا تأثیرگذاری سنتی خاورمیانه به شمار میآید. منظورم غیر از مسألهی فلسطین، کشورهای سوریه و لبنان و تا حدودی مصر است. فرانسه چیز زیادی از دست نمیدهد حتا اگر نتواند این آتشبس را به اسرائیل تحمیل کند. نباید این نکته را فراموش کرد که سفر نیکلاس سارکوزی به منطقه در یک دورهی خلاء یا نبود تأثیرگذاری آمریکا صورت میگیرد. به این خاطر که هنوز رییس جمهور جدید آمریکا بر سر کار نیست و جمهوریخواهان هم در همراهی بیشتر با اسرائیل چیز زیادی از دست نمیدهند. مضاف بر اینکه سیاست سنتی خودشان را در قبال این کشور دنبال میکنند. دوم اینکه حماس از دشمنان اصلی آمریکا و به ویژه جمهوریخواهان به شمار میرود. این روزهای آخر هم بوش برای اسرائیل سنگ تمام میگذارد. اوباما هم بر سر کار نیست و فرانسه دارد از این خلاء یک نوع بهرهبرداری سیاسی برای خودش میکند.
نیکلاس سارکوزی در همهی سخنرانیهایش در مصر، رامالله، اورشلیم و دمشق خواستار آتشبس فوری جنگ شده است. اما چرا واکنش حماس در مقابل خواستههای سارکوزی منفی بوده است؟ دلیلش واضح است. نیکلاس سارکوزی به صراحت خواستار آتشبس فوری است اما در این مورد مشخص مسئولیت آغاز جنگ را به گردن حماس انداخته است و گفته است راکتپراکنیهای حماس و عدم موافقت با تجدید آتشبس قبلی با اسرائیل عملاً به وجود آورندهی این وضع بوده است. میدانیم این موضع را حتا محمود عباس، ازمان رهبری سازمان الفتح از ابتدا گرفته و تا امروز هم بر آن تأکید میکند. اگرچه هر دو با زبانهای مختلف، سیاست جنگی دولت اسرائیل را محکوم میکنند. محمود عباس از این سیاست به عنوان جنایت جنگی یا جنایت علیه بشریت یاد کرده است. به هر حال اینکه گفته شود آغاز حمله با حماس بوده، همان حرفی است که اسرائیل میزند. اسرائیل حملاتش را به غزه به عنوان یک سیاست دفاعی معرفی میکند و جا میاندازد و میدانیم که این موضوع را نخست وزیر چک که ریاست دورهای اتحادیهی اروپا را بر عهده دارد، ابراز داشت. از طرف دیگر، حماس خوب میداند که تلاش فرانسه همانند دیگر قدرتهای بزرگ جهانی و کشورهای مهم منطقه این است که با حماس، ولو از طریق جنگ تسویه حساب شود. حتی اگر به بهای این تمام شود که عدهای بیگناه و غیر نظامی از سوی فلسطینیها در این جنگ کشته شوند تا اینکه بالاخره تشکیلات خودگردان فلسطین دوباره زمام امور را در کلیهی اراضی فلسطینی برعهده بگیرد. این نکتهی مهمی است و برای هیچ کدام از این قدرتها، از اسرائیل گرفته تا اعضای شورای دایم شورای امنیت و حتا برای کشورهایی نظیر مصر، عربستان و تشکیلات خودگردان فلسطین، حماس طرف گفت و گوی صلح به شمار نمیرود. حماس برای غالب این کشورها یک سازمان تروریستی است که عمدتاً در فهرست جریانهای تروریستی از سوی قدرتهای بزرگ غربی گذاشته شده است و میدانند که حماس نمیتواند طرف گفت و گو برای صلح باشد. صرفنظر از اینکه چیزی به نام پروژه و طرح صلح در خاورمیانه مانده باشد. در نتیجه میشود گفت جنگ برای هر دو طرف سخت خواهد بود. اگر اسرائیل در برابر حماس از این جنگ شکست خورده بیرون بیاید، میشود گفت ضربهی بسیار محکمی بعد از تجربهی لبنان خورده است. این نمیتواند در آینده مخاطراتی برایش در بر نداشته باشد. و پرسش پایانی، نقش ایران را در این درگیریها چگونه میبینید؟ در این جنگ نشان داده شد که ایران بسیار منزوی و از سوی کشورهای منطقه ایزوله است. البته پیش از این هم این انزوا وجود داشت. اما در خلال این جنگ نشان داده شد که همهی تجهیز کشورهای منطقه در یک ائتلاف ناگفته با اسرائیل متوجهی ایران بوده، چون حماس یکی از آن جبههها است که از نقطه نظر عربستان و اردن و مصر، هلال شیعهی ایران را تشکیل میدهد. اگر چه حماس یک سازمان سنی است و بیشتر به اخوانالمسلمین مصر نزدیک است. ولی از آنجایی که ابزار دست حکومت جمهوری اسلامی شده است کشورهای منطقه آن را جبههای از تقابلهای تهران در منطقه میدانند. به همین خاطر بیشتر از خلال این جنگ، انزوای ایران نشان داده شد و دیدیم به غیر از یک سلسله ژست در خود تهران و اینکه بروند فلان سفارت را بگیرند یا جلوی منزل خانم شیرین عبادی تظاهرات بکنند، کار زیادی از دستشان ساخته نیست و نخواهد بود. در قیاس با جنگ لبنان این انزوا تشدید خواهد شد و ائتلاف کشورهای عربی منطقه را در مقابل ایران تقویت خواهد کرد. در همین رابطه: • روزانه سه ساعت حملات به غزه متوقف میشود • اسرائیل پیشنهاد آتشبس را رد کرد • پیشروی اسرائیل در خاک غزه • افزایش تلاشهای جهانی برای آتشبس در غزه
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اگر ممکن است این کلمه اجماع را به ما معنی کنید و همچنین تاریخچه ورودش به زبان بی صاحب فارسی به ویژه زمانی که با بی سلیقگی چسبانده میشود به یک کلمه فارسی(اجماع ناگفته).علی
-- ali ، Jan 7, 2009اگر کشور ما منزوی است چرا در ابتدای بحث انرژی هسته ای هر سه وزیر قویترین کشورهای اروپایی سریعا خودشان را به تهران رساندند و یا آمریکایی ها منتظر فقط یک لب تر کردن از سوی مقامات ایرانی برای آغاز رابطه با ایران هستند؟. شما فقط به حرفهای تکراری خانم رایس توجه کنید. من با اینکه دل خوشی مثل اکثر مردم ایران از نحوه عملکرد حکومت فعلی ایران ندارم اما نمی توانم علاقه شدید کشورهای اروپایی و آمریکایی را برای رابطه با ایران (حتی به قیمت نا دیده گرفتن اعراب) صرفا با اهداف اقتصادی توجیه کنم. در فرهنگ ما گفته شده: یکی مرد جنگی به از صد هزار. کشورهای عربی بجز اینکه مایه خنده مردم در فیلمهای هالیوودی و صادر کننده تروریست باشند کارکرد دیگری در این جهان ندارند و رابطه داشتن یا نداشتن با این قوم ترسو و باری به هر جهت هیچ سودی برای کشور ما نداشته و نخواهد داشت.
-- شهرام ، Jan 8, 2009اجماع معادل فارسی Consensus فرانسوی است. شاید معادل مطلوبی برای این لفظ خارجی نباشد، اما نه لزوماً به این خاطر که عربی است یا در کنار یک وازۀ فارسی قرار گرفته است. شاید بهتر می بود که از واژۀ "توافق" یا "توافق ضمنی" به جای "اجماع" استفاده می شد.در هر حال، این انتخاب مشکل زبان فارسی و یا مسألۀ رابطۀ آن با زبان غربی را حل نمی کند.
-- ناصر اعتمادی ، Jan 8, 2009