تاریخ انتشار: ۵ دی ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

«بدبخت ملتی که محتاج قهرمان است»

ایرج ادیب‌زاده
Adibzadeh@radiozamaneh.com

بابا‌نوئل کوچولو
تو از آسمان می‌آیی
با تمام هدیه‌هایت
بابانوئل کوچولو
تو از آسمان می‌آیی
با تمام هدیه‌ها و اسباب‌بازی‌هایت

کفش‌های کوچولوی من یادت نره
بابا نوئل کوچولو، تو از آسمان می‌آیی با تمام هدیه‌‌هایت

بابا نوئل کوچولو
یادت باشد
قبل از این‌که از این‌جا بری
باید خودت را خوب بپوشونی
برای این‌که می‌دونی
هوای بیرون سردِ
چون تو به خاطر من اومدی
بابا نوئل کوچولو
تو از آسمان می‌آیی
با تمام کادوها و اسباب‌بازی‌هات
بابانوئل، کفش‌های کوچولوی من یادت نره

Download it Here!

میلیون‌ها نفر مسیحی در سراسر جهان چهارشنبه بیست و چهارم دسامبر را، به مناسبت سالگرد تولد مسیح، در کنار درخت‌های سبز کریسمس یا نوئل که با چراغ‌ها و روبان‌ها‌ی رنگی تزیین شده ‌گذراندند.
دراین جشن مسیحیان رویداد ظهور «پسر خدا و نجات دهنده‌ی بشریت» را بزرگ می‌دارند.

کودکان به لطف دل‌های ساده و شیفته‌ی افسانه‌ی خود به قصه‌ی تولد مبارک کودکی در گوشه‌ی یک طویله در آغل یک گاو گوش می‌دهند. نوئل جشن کودکان هم هست و فرانسوی‌ها قصه‌ی بابانوئل را تعریف می‌کنند که با سورتمه‌اش و با اسباب‌بازی و هدایا می‌آید.

خانواده‌ها این شب نوئل را به عنوان فرصتی برای دیدار و گردهمایی افراد فامیل گرامی می‌دارند و سوداگران بازار هم از گرمی رونق هدیه‌دادن‌ها سود می‌برند. قرن‌هاست که با هر گردش سال این مراسم تکرار می‌شود. گاه با اندکی تغییر در رنگ و ترکیب.

مانابودن و جاودانگی این سنت دیرین را برخی به معنای دینی آن دانسته‌اند و برخی دیگر آن را شکل تغییریافته‌ی یک سنت بسیار کهن‌تر دانسته‌اند که آغاز زمستان را شروع سال می‌شناختند.

در یک نظرخواهی توسط روزنامه‌ی پاریسین فقط ۱۴درصد فرانسوی‌ها نوئل را یک جشن مذهبی می‌دانند. ۴۹ درصد فرانسوی‌ها نوئل را جشن خانوادگی و فامیل و گردآمدن فامیل دانسته‌‌اند. بر اساس این نظرخواهی که از ۱۳۰۰ نفر گرفته شده است، تنها ۱۸ درصد افراد بالای ۵۰ سال جنبه‌ی مذهبی نوئل را مقدس می‌دانند.


عکس از AFP

نوئل برای ۱۶ درصد از فرانسوی‌ها یک رویداد تجارتی برای مبادله‌ی هدایاست و شماری از روانکاوان نوئل را جلوه‌ی باوری دیرینه می‌دانند که در اسطوره‌ی تولد قهرمان تبلور یافته است.

اتورانک، روانکاو مشهور اتریشی و شاگرد و همکار فروید در سال ۱۹۰۹ کتابی با نام «اسطوره‌ی تولد قهرمان» نوشته و در آن با گردآوری افسانه‌ها و اساطیر بسیاری از ملل دنیا شباهت‌های چشمگیری که در افسانه‌های مربوط به چگونگی تولد قهرمانان نزد ملل مختلف وجود دارد را بررسی کرده است.

او می‌نویسد؛ بیشتر ملت‌های متمدن مهم جهان مانند بابلی‌ها، مصری‌ها، عبری‌ها، ایرانی‌ها، هندی‌ها، یونانی‌ها، رومی‌ها و ژرمن‌ها در افسانه‌ها و آثار فرهنگی خود نشان داده‌‌اند که پادشاهان، شاه‌زادگان افسانه‌ای، بنیان‌گذاران ادیان و سلسله‌ها و پایه‌گذاران شهرها و امپراتوری‌ها و در یک کلام قهرمانان ملی خود را گرامی می‌داشته‌اند و در میان این افسانه‌ها شباهت‌های بسیار نزدیکی درباره‌‌‌ی حکایت تولد قهرمان به چشم می‌خورد.

در کتاب «اسطوره‌ی تولد قهرمان» که بیش از ۹۰ سال پیش نوشته شده است، اتورانت افسانه‌های تولد مسیح، موسی پیامبر یهودیان، ادیپ چهره‌ی اساطیری یونان قدیم، گیلگمش، زیگفرید، زرتشت پیامبر ایرانی، کوروش و قهرمانان اساطیری ایران مانند زال، داراب و فریدون که از شاهنامه برگرفته شده‌اند را با موشکافی روانکاوانه‌ای بررسی کرده است.

به نوشته‌ی آرتور رانت در کلیه‌ی این افسانه‌ها قهرمان اصلی هنگام تولد از دامان مادر و پدر دور می‌شوند و در صندوقچه و یا زنبیلی به آبی روان سپرده می‌شوند یا در چاهی یا جنگلی رها می‌شوند و توسط زن و مردی فقیرتر از پدر و مادر واقعی خود یا توسط حیوانی (به طور مثال در مورد زال توسط سیمرغ) بزرگ می‌شوند و پس از نشان‌دادن رشادت و هوش نمونه به قلمرو پدر و مادر اصلی باز می‌گردند.

در افسانه‌ی تولد کوروش می‌بینیم که به دستور پدربزرگش به جلاد سپره می‌شود. در داستان فریدون در شاهنامه نیز می‌بینیم که از ترس کشته‌شدن مادرش او را به جنگلی دور دست می‌برد و در آن‌جا به لطف وجود گاوی زنده می‌ماند و بزرگ می‌شود.

دوری از پدر واقعی را که در انجیل آمده است در مورد عیسی مسیح می‌بینیم که پدرش خداوند است و یوسف نجار سرپرست زمینی او ست و در پایان کار از پیوستگی پسر به پدر خبر می‌رسد و نیز تولد میترا که نزد ایرانی‌ها با شب تولد مسیح نزدیکی دارد.

حرف آخر اینکه از تولد مسیح و جشن نوئل، شب یلدا، زایش خورشید، تولد میترا به موضوع اساطیری تولد قهرمان می‌رسیم. اما در دنیای امروز نمی‌توان از قهرمان سخن گفت و برای عمر کوتاه قهرمانی‌ها که با سهولتی بی‌نظیر فرو می‌پاشند حسرت نخورد.

به یاد این گوشه از نمایشنامه‌ی زندگی گالیله اثر برتولد برشت، زمانی که گالیله‌ پس از توبه کردن در پیشگاه کلیسا از داگاه خارج می‌شود، آندرا یکی از شاگردان گالیه که ازسستی استادش سخت خشمگین و دلزده است می‌گوید: «بدبخت ملتی که قهرمان ندارد» و گالیه پاسخ می‌دهد، «بدبخت ملتی که محتاج قهرمان است.»

در کتاب اتورانت می‌بینیم قهرمان آن چهره‌ی آرمانی‌ست که از بوته‌ی آزمایش‌های زندگی پیروز بیرون آمده باشد.
مساله اینجاست که باید چهره‌های آرمانی را از انسان‌های خاکی تمیز داد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)