خانه > ایرج ادیب زاده > گزارش > «بدبخت ملتی که محتاج قهرمان است» | |||
«بدبخت ملتی که محتاج قهرمان است»ایرج ادیبزادهAdibzadeh@radiozamaneh.comبابانوئل کوچولو کفشهای کوچولوی من یادت نره بابا نوئل کوچولو
میلیونها نفر مسیحی در سراسر جهان چهارشنبه بیست و چهارم دسامبر را، به مناسبت سالگرد تولد مسیح، در کنار درختهای سبز کریسمس یا نوئل که با چراغها و روبانهای رنگی تزیین شده گذراندند. کودکان به لطف دلهای ساده و شیفتهی افسانهی خود به قصهی تولد مبارک کودکی در گوشهی یک طویله در آغل یک گاو گوش میدهند. نوئل جشن کودکان هم هست و فرانسویها قصهی بابانوئل را تعریف میکنند که با سورتمهاش و با اسباببازی و هدایا میآید. خانوادهها این شب نوئل را به عنوان فرصتی برای دیدار و گردهمایی افراد فامیل گرامی میدارند و سوداگران بازار هم از گرمی رونق هدیهدادنها سود میبرند. قرنهاست که با هر گردش سال این مراسم تکرار میشود. گاه با اندکی تغییر در رنگ و ترکیب. مانابودن و جاودانگی این سنت دیرین را برخی به معنای دینی آن دانستهاند و برخی دیگر آن را شکل تغییریافتهی یک سنت بسیار کهنتر دانستهاند که آغاز زمستان را شروع سال میشناختند. در یک نظرخواهی توسط روزنامهی پاریسین فقط ۱۴درصد فرانسویها نوئل را یک جشن مذهبی میدانند. ۴۹ درصد فرانسویها نوئل را جشن خانوادگی و فامیل و گردآمدن فامیل دانستهاند. بر اساس این نظرخواهی که از ۱۳۰۰ نفر گرفته شده است، تنها ۱۸ درصد افراد بالای ۵۰ سال جنبهی مذهبی نوئل را مقدس میدانند.
نوئل برای ۱۶ درصد از فرانسویها یک رویداد تجارتی برای مبادلهی هدایاست و شماری از روانکاوان نوئل را جلوهی باوری دیرینه میدانند که در اسطورهی تولد قهرمان تبلور یافته است. اتورانک، روانکاو مشهور اتریشی و شاگرد و همکار فروید در سال ۱۹۰۹ کتابی با نام «اسطورهی تولد قهرمان» نوشته و در آن با گردآوری افسانهها و اساطیر بسیاری از ملل دنیا شباهتهای چشمگیری که در افسانههای مربوط به چگونگی تولد قهرمانان نزد ملل مختلف وجود دارد را بررسی کرده است. او مینویسد؛ بیشتر ملتهای متمدن مهم جهان مانند بابلیها، مصریها، عبریها، ایرانیها، هندیها، یونانیها، رومیها و ژرمنها در افسانهها و آثار فرهنگی خود نشان دادهاند که پادشاهان، شاهزادگان افسانهای، بنیانگذاران ادیان و سلسلهها و پایهگذاران شهرها و امپراتوریها و در یک کلام قهرمانان ملی خود را گرامی میداشتهاند و در میان این افسانهها شباهتهای بسیار نزدیکی دربارهی حکایت تولد قهرمان به چشم میخورد. در کتاب «اسطورهی تولد قهرمان» که بیش از ۹۰ سال پیش نوشته شده است، اتورانت افسانههای تولد مسیح، موسی پیامبر یهودیان، ادیپ چهرهی اساطیری یونان قدیم، گیلگمش، زیگفرید، زرتشت پیامبر ایرانی، کوروش و قهرمانان اساطیری ایران مانند زال، داراب و فریدون که از شاهنامه برگرفته شدهاند را با موشکافی روانکاوانهای بررسی کرده است. به نوشتهی آرتور رانت در کلیهی این افسانهها قهرمان اصلی هنگام تولد از دامان مادر و پدر دور میشوند و در صندوقچه و یا زنبیلی به آبی روان سپرده میشوند یا در چاهی یا جنگلی رها میشوند و توسط زن و مردی فقیرتر از پدر و مادر واقعی خود یا توسط حیوانی (به طور مثال در مورد زال توسط سیمرغ) بزرگ میشوند و پس از نشاندادن رشادت و هوش نمونه به قلمرو پدر و مادر اصلی باز میگردند. در افسانهی تولد کوروش میبینیم که به دستور پدربزرگش به جلاد سپره میشود. در داستان فریدون در شاهنامه نیز میبینیم که از ترس کشتهشدن مادرش او را به جنگلی دور دست میبرد و در آنجا به لطف وجود گاوی زنده میماند و بزرگ میشود. دوری از پدر واقعی را که در انجیل آمده است در مورد عیسی مسیح میبینیم که پدرش خداوند است و یوسف نجار سرپرست زمینی او ست و در پایان کار از پیوستگی پسر به پدر خبر میرسد و نیز تولد میترا که نزد ایرانیها با شب تولد مسیح نزدیکی دارد. حرف آخر اینکه از تولد مسیح و جشن نوئل، شب یلدا، زایش خورشید، تولد میترا به موضوع اساطیری تولد قهرمان میرسیم. اما در دنیای امروز نمیتوان از قهرمان سخن گفت و برای عمر کوتاه قهرمانیها که با سهولتی بینظیر فرو میپاشند حسرت نخورد. به یاد این گوشه از نمایشنامهی زندگی گالیله اثر برتولد برشت، زمانی که گالیله پس از توبه کردن در پیشگاه کلیسا از داگاه خارج میشود، آندرا یکی از شاگردان گالیه که ازسستی استادش سخت خشمگین و دلزده است میگوید: «بدبخت ملتی که قهرمان ندارد» و گالیه پاسخ میدهد، «بدبخت ملتی که محتاج قهرمان است.» در کتاب اتورانت میبینیم قهرمان آن چهرهی آرمانیست که از بوتهی آزمایشهای زندگی پیروز بیرون آمده باشد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|