خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > طرح مدارس مسجدمحور «خدمت به دین نیست» | |||
طرح مدارس مسجدمحور «خدمت به دین نیست»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com
طرح برچیده شدن ساختار فعلی مدارس در ایران و جایگزینی آن با طرح «مسجد-محور» در دست اجراست. روزنامهی کارگزاران چاپ تهران روز یکشنبه از قول مهدی امینمنصور، مشاور عالی وزیر آموزش و پرورش ایران نوشت: «در نظر داریم مدارس را به شکل دو شعبهی دخترانه و پسرانه با پوشش نمازخانه، آزمایشگاه، کارگاه و سایر مراکز مورد نیاز، در اطراف مساجد طراحی کنیم» و افزودهاند: «در تلاش برای آغاز ساخت ۳۰ مجتمع مسجدمحور در ۳۰ استان کشور در دههی فجر امسال هستیم.» مشاور عالی وزیر آموزش و پرورش همچنین به روزنامهی کارگزاران گفته است امسال وزارت آموزش و پرورش با ۴۳۰۰ میلیارد تومان کسری بودجه روبهرو است. برای بررسی بیشتر این طرح با آقای شیرزاد عبداللهی، کارشناس آموزشی در تهران گفت و گو کردهام.
فکر میکنید طرح مسجدمحور به جای مدارس کنونی ایران قابل اجراست؟ اصلاً در اینکه آیا میشود این فرمایش ایشان را به عنوان یک طرح تلقی کرد یا نه، تردید دارم. برای اینکه یک طرح بایستی مراحل کارشناسی را بگذراند. در آموزش و پرورش ما پژوهشگاه تعلیم و تربیت دارم؛ پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش داریم. مشخصاً طرحها باید کارشناسی شوند. در حوزههای کارشناسی باید مورد بررسی و تصویب قرار بگیرند؛ بعداً به مرحلهی اجرایی برسند. چنین طرحی تا حالا مطرح نبوده است. به نظر من مشاور وزیر، ایدههای شخصی خودشان را بیان کردهاند. اصولاً معلوم نیست که جایگاه ایشان در حوزه تعلیم و تربیت، چه به لحاظ دانش تخصصی و چه به لحاظ تجربه عملی، کجا هست. متأسفانه ما از این طرحها زیاد داریم. شاید بتوان اینها را «شبه طرح» گفت. مثلاً دخترها و پسرها بر اساس سن بلوغشان وارد مدرسه شوند یا اینکه دوره تحصیلات دخترها مثلاً چهار یا پنج سال کوتاهتر شود و چیزهایی از این قبیل؛ که بیشتر اینها به آرزوها و ایدههای شخصی افراد برمیگردد که ناشی از گرایش خاص سیاسی و مذهبی است و نمیشود اینها را به عنوان طرحها آموزشی و پرورشی در نظر گرفت. نکته دوم این است که ما الان در آموزش و پرورش از لحاظ ساختمان مدارس مشکلاتی عظیمی داریم. ما الان ۳۰ هزار ساختمان مدرسه کم داریم. یعنی ۳۰ هزار مدرسه داریم که در یک ساختمان دو مدرسه برگزار می شود؛ یک نوبت صبح و یک نوبت بعدازظهر. آیا آماری از مدارس مخروبهی کنونی در ایران که مورد استفاده قرار میگیرند، وجود دارد؟ بر اساس آمارهای رسمی، حدود ۶۰ درصد مدارس ما مخروبه هستند. یعنی در مقابل حوادث طبیعی مقاومت ندارند. گاه گاهی دیوار مدرسه، سقف مدرسه روی دانش آموزان ریزش میکند و حوادث ناگواری اتفاق میافتد.
از طرف دیگر، مدارس ما به لحاظ تجهیزات هم ناقص هستند. الان در خیلی از مدارس ما بخاریهای چکهای وجود دارد. برای گرما از والور و علاءالدین استفاده میکنند که گاهی همینها باعث حوادثی میشود که منجر به آتشسوزی و سوختن و حتی مرگ دانش آموزان میشود. به لحاظ ایمنی مثلاً خیلی از مدارس ما کپسول آتشنشانی ندارند. معماری مدارس ما استاندارد نیست. مدارس ما فضاهای ورزشی به اندازه کافی ندارند؛ به طوری که دختران دانش آموز ما اکثراً دچار ناهنجاری اسکلتی هستند. با توجه به این آمار نگرانکنندهای که شما مطرح کردید و نداشتن بودجه برای نوسازی مدارس کنونی در ایران، بودجهی طرح مسجدمحور چگونه تأمین میشود؟ در یک چنین فضایی یکدفعه مطرح میکنند که یک طرح جدیدی بر مبنای مثلاً مسجدمحوری در آموزش و پرورش ایجاد کنیم. خب هزینه آن از کجا تأمین میشود؟ اگر قرار باشد هزینه نوسازی و تجهیز مدارس را صرف این طرح بکنند، این بر خلاف قانون است. بودجهای که مجلس برای نوسازی میدهد، برای نوسازی مدارس، تأسیس مدارس جدید و تجهیز مدارس است. اگر مثلاً حوزه علمیه قم یا مؤسسات خصوصی بر اساس ایدههایی که دارند، مداس غیر انتفاعی یا مدارسی به این شکل تأسیس کنند، حقشان است و میتوانند تأسیس بکنند. ولی اگر بنا باشد که این به عنوان یک طرحی که قرار است در مدارس دولتی و با بودجه دولت، بودجهای که مجلس تصویب میکند، تأمین شود، به نظر من بودجهای برای این کار اختصاص پیدا نکرده است. اول بودجه آن را پیدا کنند؛ بعداً این کار را بکنند. الان آموزش و پرورش، البته میگویند چهار هزار میلیارد تومان، ولی آموزش و پرورش امسال ۶۷۰۰ میلیارد تومان کسری بودجه دارد. اگر قرار باشد که بودجه کافی برای آموزش و پرورش اختصاص داده شود، سال دیگر بودجه آموزش و پرورش باید حداقل دو برابر بشود. در حالی که ما میدانیم چنین تخصیص بودجهای برای آموزش و پرورش وجود ندارد. آموزش و پرورش حتی قادر نیست که مزایا و حقوق کارمندانش را پرداخت کند. الان بسیاری از بدهیهای مربوط به سه یا چهار سال اخیر معلمان پرداخت نشده است. حقوق معلمان کم است. قانون مدیریت خدمات دولتی که قرار بود امسال اجرا شود، به دلیل کمبود اعتبار اجرا نشده است. مطالبات معوقه بازنشستگان آموزش و پرورش و پاداش پایان خدمتشان پرداخت نشده است. در یک چنین فضایی، طرح چنین مسائلی به نظر من نه تنها خدمت به دین نیست، بلکه در معلمان این سؤال را به وجود میآورد که وقتی که آموزش و پرورش این همه نیازهای ضروری دارد و حتی دولت قادر نیست که سرانهی دانشآموزان در مدارس را پرداخت کند و مدارس در پول آب، برق و تعمیرات جزئی ماندهاند، چنین طرحهایی آن هم به نام دین، به نظر من غیر از اینکه واکنش در مقابل طراحان چنین طرحهایی به وجود بیاورد، نتیجه دیگری ندارد. اصولاً چنین طرحی عملی و امکانپذیر نیست و صرفاً در حد حرف باقی میماند. میدانیم که تاریخ مدارس مدرن در ایران از زمان رضاشاه پهلوی با برچیده شدن مکتبخانهها آغاز شد. آیا مسئولان آموزشی جمهوری اسلامی همچنان به فکر برپا کردن مکتبخانهها به جای مدارس مدرن کنونی هستند؟ از اول انقلاب چنین تلاشهایی بوده؛ گاهی با شدت و گاهی با ضعف. تلاشهایی بوده که آموزش و پرورش مدرن ما را که سابقهی صد ساله دارد، به دورهی مکتبخانهها و حتی ماقبل مکتبخانهها برگردانند. حتی من یادم است که صحبتهایی اول انقلاب بود و بعضیها مطرح میکردند که میز و نیمکت و تختهسیاه از مدارس برچیده شود و دانشآموزان روی زمین بنشینند. بعضیها مطرح میکردند که علوم طبیعی از برنامهی درسی مدارس حذف شود. این برنامهها اجرا نشد. برای اینکه مردم ما در سطحی از تکامل اجتماعی قرار داشتند و جامعهی ما یک جامعهی پیشرفته بود و روشنفکران دینی هم با این مسأله موافق نبودند و نگذاشتند که چنین طرحهایی اجرا شود.
الان متأسفانه بعد از گذشت ۳۰ سال از انقلاب، ما شاهد اوجگیری دوبارهی این تلاشها هستیم که بیشتر روی تفکیک جنسیتی متمرکز است. مثلاً دختران بر اساس سن بلوغشان وارد مدرسه بشوند. خب این یعنی چه؟ یعنی سن بلوغ دختر ۹ سالگی است و پسر ۱۵ سالگی. یعنی مثلاً دختران شش سال زودتر از پسران وارد مدرسه بشوند؟ یا این که مثلاً دورهی تحصیلی دختران را کوتاهتر کنند یا اینکه محتوای کتابهای درسی دختران با پسران کمتر شود یا اینکه برای دختران در دانشگاه تبعیض منفی قائل شوند؛ به این ترتیب که سهمیه قادل شوند که تعداد ورودی دختران کم شود. یا اینکه در مورد دختران بومیگزینی کننند. به نظر من همهی اینها ناشی از دیدگاهی است که (تنها) نقشی که برای زن قائل است، فقط مدیریت داخلی خانه و خدمت دادن به شوهر است. ما مدتی پیش در یکی از روزنامههای محافظهکار، مقالهای دیدیم که نوشته بود زنان باید در حال آمادهباش دائم جنسی برای شوهرانشان باشند. اینکه بزرگترین عبادت، بزرگترین وظیفه، بزرگترین خدمت و بزرگترین کاری که یک زن میتواند بکند، این است که رضایت شوهرش را جلب کند. واقعیت این است که تمام تلاشها برای این است که دختران را زودتر به خانهی شوهر بفرستند. مثلاً تحصیلات دختر در ۱۶-۱۵ سالگی تمام شده باشد و دختر برود خانهی شوهر. اولاً خانوادهها زیر بار چنین چیزی نمیروند و قبول نمیکنند. حتی خانوادههای مذهبی هم این را قبول نمیکنند. دوم اینکه شرایط اقتصادی - اجتماعی برای ازدواج فراهم نیست. سوم اینکه گرایش دختران ایران نسبت به ۴۰-۳۰ سال پیش به کلی تغییر پیدا کرده است. الان اولویت اول دختران ما ازدواج نیست؛ اولویت اول اکثر دختران ما تحصیلات است که شایستگی خودشان را در زمینهی تحصیلات نشان دادهاند و ۶۵ درصد ورودی دانشگاهها دختر هستند. (اولویتهای) بعدی کار، استقلال مالی و شخصیت اجتماعی است. مسألهی ازدواج در اولویت چندم و اولویت آخر دختران است. در واقع تلاشی که آقایان میکنند، این است که به زور میخواهند سلیقه و ذائقهی خودشان را به جامعهی ما تحمیل کنند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
kheili mosahebeye khoobi bood.mamnoon
-- بدون نام ، Dec 23, 2008