خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «در کنار رانندگی، به مردم آموزش درستی ندادهایم» | |||
«در کنار رانندگی، به مردم آموزش درستی ندادهایم»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com«بیست و شش هزار نفر در ایران هر سال از جادهها به گورستان میروند.» این تیتر گزارش روزنامه سرمایه، چاپ تهران در مورد مرگ و میر بالا در جادههای ایران است. که ایران را از این نظر به یکی از مرگبارترین کشورها در حوادث رانندگی مبدل کرده است. وزیر راه و ترابری جمهوری اسلامی، حمید بهبهانی در سومین همایش بزرگ حمل و نقل در تهران گفته است: «همه تابلوهای سرعت مجاز در جادههای ایران از بین رفته و نمیدانیم سرعت مجاز در جادهها چقدر است.» وزیر حمل و نقل جمهوری اسلامی افزوده است: «پلیس بارها من را به دلیل سرعت زیاد در جاده متوقف کرده، اما پرسش من از مأمورین پلیس همیشه این بوده که حداکثر سرعت در جاده چقدر است؟» وزیر راه و ترابری جمهوری اسلامی ایران در اینجا به مقایسه بین سوئد و ایران اشاره کرده و میگوید کشور سوئد با نود و دو هزار کیلومتر جاده، تعداد اتومبیلهای بیشتر، سالانه تنها ۴۵۰ کشته دارد. اما ایرا ن با هشتاد هزار کیلومتر راه، تعداد کشتههایش بسیار بالا و ناراحت کننده است. برای بررسی بیشتر این موضوع با یک روزنامهنگار اقتصادی و کارشناس مسایل حمل و نقل، آقای مسعود مهاجر در تهران گفت و گو کردهام.
فکر میکنم حرفهای جناب وزیر راه و ترابری تردیدی باقی نمیگذارد که تمام این مسایل از عدم شایستگیهای مدیریتی ما برمیخیزد. یعنی ما نتوانستهایم در طول سال، مدیریتی را بر بخش حمل و نقل جادهای اعمال کنیم که مطابق قوانین بینالمللی، رانندگی و مدیریت جاده و بهرهبرداری از وسایل نقلیه استوار باشد. سیستم حمل و نقلی ما در همه بخشهایش از مسایل زیربنایی رنج میبرد که رفت و آمد وزیران یا مدیران هیچ تغییری در ماهیت آن نمیدهد. یعنی خارج از اختیارات صلاحیت اینها است. تصمیمات جدی خیلی وسیع میطلبد که کمتر کسی در غالب یک شخصیت دولتی، جسارت رویارویی با آنها را دارد. یکی از دلایل اصلی اینکه ما سوانح جادهای زیاد داریم، اختلاط بخش تجاری حمل و نقل با بخش خصوصی است.
یعنی اینکه جادههای ما پر از وسایل نقلیهی خصوصی هستند که کار تجاری انجام میدهند. یعنی با فروختن بنزین ارزان، قابلیتی ایجاد کردیم که این بنزین ارزان ۳۰۰ تومانی تبدیل به درآمد چند هزار تومانی میشود. بنابراین در کشوری که سطح بیکاری بالا است، مردم را به طرقی میاندازد که با سرمایهگذاریهای اندک و با خریدن یک ماشین معمولی به درآمدی دسترسی پیدا کنند که از استادان دانشگاههایمان دریغ کردیم. این شوق برای درآمدآفرینی از جاده، تمام ملاحظات رانندگی را کنار میگذارد. هیچ تسلطی بر رفتارهای جادهای وجود ندارد چون در کنترل دولت نیست، و به صورت خصوصی کار میکند. هیچکس نمیداند اینها در روز چند ساعت کار میکنند، دو سرویس بین تهران و شهرستانها و یا مراکز استانها انجام میدهند. اگر آمار تصادفهای رانندگی را ملاحظه کرده باشید ۷۰ تا ۷۵ درصد تصادفهای رانندگی بر اثر اشتباههای انسانی است که به اعتقاد من خستگی مفرط دلیل آن است. آقای مهاجر، در اروپا، فرانسه بیشترین حوادث رانندگی را داشته که البته الان کمتر شده است. بیشتر حوادث هم در اثر نوشیدن مشروبات الکلی رانندهها به وجود میآمده. در ایران چه چیزی باعث حوادث مرگبار میشود؟ درست است که در اینجا مصرف مشروبات الکلی بسیار پایین است. ولی مصرف مواد مخدر بالا داریم گزارشهای نیروی انتظامی نشان میدهد بین رانندگان جادهای در بخش عمومیاش که کنترل میشود، اعتیاد بالایی وجود دارد. با همه سختگیریهایشان تاکنون حذف نشده است، در بخش غیر تجاری هم که کسی کنترل نمیکند. اگر مصرف مواد مخدر باشد، همان تأثیر مشروبات الکلی را دارد. بنابراین ممکن است رانندگان در جادهها متوجه رفتارهایشان نباشند. ضمناً به شما بگویم که در سه سال گذشته، به دلیل ترافیکهای شدید جادهای، بیشتر رفت و آمدهایمان به شب منتقل شده است. رانندگی در شب بسیار ناایمن است، اگر جادهها خوب باشند دید رانندگان کم است. بنابراین میبینیم که تصادفهای بزرگ ما همیشه در فاصلهی اواخر شب یا اوایل بامداد یا زمانی اتفاق میافتد که آفتاب بتابد. آقای وزیر راه و ترابری در همایش حمل و نقل در تهران گفتهاند در جادههای ایران تابلوهای شب وجود ندارد. آیا این هم میتواند یک عامل حوادث مرگبار باشد؟ بله، میدانید که رانندگان در کتابهای رانندگی یاد میگیرند در هر شرایطی چطور رانندگی کنند. من سهم بسیار کمی هم به جاده و هم به عوامل محیطی جاده میدهم. برف و باران و تاریکی، هیچکدام اینها نمیتواند تأثیر معنیداری روی تصادفها بگذارد. یعنی مشخص است که چطور باید در شب، هوای یخزده یا بارانی رانندگی کنید. متأسفانه در ایران تمام این ضوابط از بین رفته، یعنی این آموزشها درست انجام نمیگیرد. رانندگان معمولاً در محیطهای آرام شهری آموزش میبینند و اصلاً پشت فرمان در شرایط بحرانی نمینشینند. بنابراین در گروههای جوانی که مرتباً وارد بازار رانندگی میشوند، هم تصادفهای بسیار زیاد داریم و هم کاملاً میبینیم که آموزشهای درستی فرا نگرفتهاند.
هفته پیش، یک وانت بار که به جای یک سرویس مدرسه از آن استفاده میشد در مشکینشهر به درهای سقوط کرد و ۲۱ دانشآموز که برای رفتن به مدرسه سوار وانت بار بودند، به شدت زخمی شدند که حال چهار نفر از آنها وخیم است. چه کسی مسوول این حوادث است؟ یکی از مسایل بزرگی که به تصادفها تقویت میکند و شانس را بیشتر میکند، این است که در کنار رانندگی به مردم هم آموزش درستی ندادهایم. اگر اتوبوسهای بیابانی با آرامش بروند و بخواهند مقررات را رعایت کنند، سر و صداهای مسافرها در میآید. یعنی مسافرها طالب آن هستند که اتوبوس آنها را با سرعت بیشتری به مقصد برساند، حتی اگر مقررات رانندگی را نادیده بگیرد. بنابراین میبیند که خود مردم هم احتیاطهای لازم را نمیکنند، اگر مردم بدانند که سوار شدن در کامیون و وانتبار به عنوان مسافر، منع قانونی و مخاطراتی دارد، طبعاً این کار را نمیکنند ولی میدانیم که این کار را میکنند. ما یک فرهنگ عمومی در خارج از حیطه رانندگی ایجاد نکردیم، مردم عادی در فرانسه و سوئد در جریان قرار میگیرند که مقررات رانندگی چه است و میتوانند چه وسایل نقلیهای و در چه شرایطی استفاده کنند. در ایران اصلاً به این طبقه نگاه نکردیم، یعنی آموزشهای ما برای رانندگان کافی نیست و برای مردم طبقه عادی هم صفر است. پرسش پایانی در مورد مسأله توریسم و گردشگری است که در همه جای جهان اهمیت بسیار دارد و دولتها مردم را به رفتن به شهرها و کشورهای مختلف تشویق میکنند. اما وزیر راه و ترابری جمهوری اسلامی ایران با انتقاد از بنزین لیتری ۱۰۰ تومان گفته، وقتی بنزین با قیمت واقعی عرضه بشود با هر تعطیلی به مسافرت نمیروند و مسافرتهای خودشان را به یکبار در سال کاهش میدهند. شما با این گفته موافقید؟ بله، موافقم. درست است که تعداد ماشینهایمان نسبت به جمعیتمان از سوئد و فرانسه کمتر است، ولی کشور بسیار بزرگی داریم یعنی طول و عرض جغرافیمان تا ۲۵۰۰ کیلو متر میرسد ولی امکانات رفت آمد مناسب برای مردم ایجاد نکردیم. یکی از دلایل ما به استفاده از ماشین بیشتر این است که هم داشتن ماشین و هم مصرف آن ارزان تمام میشود، و هم وسایل موازی ایجاد نکردیم. سیستمهای ریلی ما به شدت ناکارآمد است و در حد جنگ جهانی دوم است. هنوز سیستمها یک خطه هستند و قطارها مرتباً باید در مسیر بایستند، تا قطارهای باری و ترانزیستی رد بشوند و نمیتوانیم حجم قابل توجهی از مسافران را با قطار به مقصد برسانیم. بنابراین فقط اتوبوسرانی بین شهری میماند. فکر میکنم در ۱۰ سالهی اخیر، دولت در اتوبوسرانی بین شهری بیش از حد لازم سرمایهگذاری کرده است. همه اتوبوسهای فرسوده، حتی سواریهای کرایه را کنار گذاشتهاند. ولی تعداد اینها با وجود آنکه کافی است، به خاطر آن جذابیت و ارزانی که ماشینهای شخصی دارند و مردم در هر موقعیتی میتوانند سوار شوند، کارکرد آنچنانی ندارند. اکثرا از همه ظرفیتهایشان استفاده نمیشود، ممکن است در نوروز و روزهایی از تابستان اتوبوسها پر بروند ولی در زمستان و فصول دیگر، اتوبوسهای ما با مسافرهای کمتری به شهرستانها میروند. بنابراین زیان میکنند. این است که فکر میکنم ایشان درست میگویند و حتماً باید واقع بشود. یکی از اهداف طرح تحول اقتصادی که دولت دارد اجرا میکند، این است که قیمتها شفاف بشود و مردم تکلیف خودشان را بدانند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مسلم است که مدیریت ناکارامد دولت نقش مهمی در ایجاد حوادثخونین در ایران دارد. ولی فراموش نشود که اکثر رانندگان ایرانی در واقع با فرهنگ ...سواری سوار ماشین میشوند. و اساسا به حقوق دیگران در جاده توجه نمیکنند.
-- ahmad ، Dec 18, 2008اگر به گزارش های پلیس که هر روز صبح از رادیو پخش می شود دقت کنیم می بینیم که اکثر تصادفات مرگبار بخاطر انحراف به چپ و تصادف رودررو صورت می گیرد و دلیل آن هم کم بودن اتوبان ها می باشد. بعد از 15 سال هنوز ساخت اتوبان 120 کیلومتری تهران شمال تمام نشده و تا 5 سال دیگر هم تمام نمی شود. ایا می دانید سالانه چند صدنفر در جاده های چالوس و هراز کشته می شوند ؟ فقط بخاطر اینکه این بزرگراه هنوز ساخته نشده است ! هزینه ساخت آن 3 تا 4 میلیارد دلار است...در این چند سال که درآمد بالای نفتی داشته ایم چرا دولت مهرورز هزینه نکرده است ؟
-- فرشید ، Dec 19, 2008آیا انرژی هسته ای اولویت بالاتری دارد یا تامین امنیت جانی مردم ؟