خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > معرفی نامهای بزرگ هنر، در نمایشگاه گراند پاله | |||
معرفی نامهای بزرگ هنر، در نمایشگاه گراند پالهایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comاین روزها در مهمترین و قدیمیترین تالار هنری پاریس «گراندپاله» یا تالار بزرگ با سقف زیبای شیشهایاش در خیابان شانزهلیزه چشماندازی بینظیر و دیدنی از نوآوریهای هنر معاصر جهان به نمایش در آمده است. آثار بیش از دو هزار نقاش، مجسمهساز، طراح و عکاس از سراسر جان در گراند پاله عرضه شده است، رویدادی بسیار مهم در هنر معاصر جهان برای هنرمندان، گالریداران، حرفهایها، کلکسیونرها یا مجموعهداران، علاقهمندان به هنر و البته نباید مردم و مشتاقان آثار هنری را فراموش کنیم. به عقیده یک کارشناس هنری فرانسه گراند پاله، این تالار تاریخی و پر اعتبار پاریسی که نمایش آثار بزرگانی چون پیکاسو،مونه و ونگوگ را در برنامه سالانه خود دارد، اینبار با گردآوری آثار نقاشان و هنرمندان دیگر معاصر، نامهای بزرگ هنر را در قرن بیست و یکم معرفی میکند. این نمایشگاه بزرگ در پنج قسمت، توسط پنج انجمن هنری مختلف از یکدیگر مجزا شدهاند. در بخش نقاشان مستقل، بیش از یکصد نقاش از کشورهای گوناگون تابلوهایشان را عرضه کردهاند. یکی از این نقاشان که دو تابلو از او در گراند پاله به نماش درآمده وانشا رودبارکی، هنرمند ایرانی ساکن پاریس و از چهرههای آشنا در نقاشی فرانسه است. با وانشا رودبارکی، هنرمند ایرانی ساکن پاریس و نقاش افغانی ـ فرانسوی، حفیظ پاکزاد، درباره آثارشان و حضورشان در این نمایشگاه گفت و گو کردهام.
وانشا اهمیت این نمایشگاه در گراند پاله را، قدمت این تالار هنری، رسمی بودن آن و تنوع آثاری که گرد آمدهاند، میداند. گراند پاله با قدمت چندصد ساله، اولین نمایشگاه رسمی فرانسه بوده که تاسیس و به هنرمندان فرانسوی اهدا شده تا کارهایشان را به نمایش بگذارند. چون اولین مکان برای یک نمایشگاه در فرانسه بوده، بسیار مهم است. بنابراین یکی از بزرگترین نمایشگاههای فرانسه به حساب میآید که من افتخار آن را داشتم در آن شرکت کنم. امیدوارم در سالهای آینده شاهد کارهایی از بقیه هنرمندان ایرانی در آنجا باشیم.
وانشا رودبارکی که به فرهنگ ایرانی سرزمینش، ایران عشق میروزد درباره دو تابلوی عرضه شده «رقص چوب» و «رقص ترکمن» بار دیگر به فرهنگ و آداب ایرانیان اشاره میکند. انگیزه من از این کار، همان ادامه کاری بود که از چند سال پیش شروع کردم. جستوجوی چرخ و مفهوم چرخ در فرهنگ ایرانی و به تصویر کشیدن آن توسط نقاشی از روی سنتها، رقصها، آداب و رسوم ایرانی و بقیه چیزها. این کار را با موضوع چرخ در زورخانه شروع کردم و بعد به چند تا از این رقصهای ایرانی رسیدم که بهخصوص رقص چوب در استان خراسان است که توسط مردان اجرا میشود و یک رقص تکنیکی و رزمی است. این رقصها یک نوع تمرین برای شرکت در جنگها بود. در واقع زیربنای این کار به این صورت بود و اینگونه شروع شد و تمرینی بود. در این نوع رقصها، موضوع چرخ وجود دارد، چون اینها هم به دور خود و هم دو به دو، به دور هم میچرخند. همچنین اینها در گروه هم میچرخند. یعنی موضوع ادامهدار بودن است، رقص ترکمن هم چرخیدنی است و آنها نیز میچرخند ولی به یک گونهای دیگر. این دو موضوع را کار کردهام و اینجا روی تابلوهای ۱۳۰در ۱۳۰ سانتیمتر به اجرا گذاشتهام. همینطور که خاص تکنیک خودم است، حرکت را در آنجا نشان دادهام. وانشا رودبارکی، ضمن آنکه از ایرانیان در پاریس و دیگر شهرهای پاریس دعوت میکند که از نمایشگاه بزرگ گراند پاله دیدن کنند، آرزو دارد روزی چنین نمایشگاههایی در ایران برپا شود. امیدوارم بتوانیم یک روز در ایران هم شاهد برپا شدن همچین نمایشگاههایی باشیم. بارها گفتهام یک کشور هزارهیی مثل ایران است که باید بتواند همچین فضاهایی را به تمام دنیا و مردم هدیه بکند. باید بتوانند از همه جای دنیا بیایند و شاهد کارهای هنری باشند. نه اینکه ما از اینجا به جاهای دیگر برویم و در غربت و دور از کشورمان، سعی کنیم به جایی برسیم. فکر میکنم اینکه بگویم من یک ایرانی هستم و اینها کار یک هنرمند ایرانی است، بخشی از مسوولیتم را انجام دادهام.
پرسش پایانی من از وانشا، درباره نمایشگاه آینده کارهای او در چین است. در حال حاضر، نمایشگاههای زیادی در چین دارم، از ابتدای سال ۲۰۰۸ تا کنون، هفت نمایشگاه در چین برگزار کردهام. نمایشگاه بعدی من در شهر کانتون یا همان هنگجو در چین جنوبی است که از تاریخ ۱۰ تا ۱۵ دسامبر خواهد بود و خودم هم به آنجا خواهم رفت. آیا فکر میکنید با این همه نمایشگاهی که در چین میگذارید، لهجه کارهای شما چینی شود؟ فکر میکنم به هر حال، همیشه محیط پیرامون روی انسان خیلی اثر میگذارد. ولی جوهر انسان همانی است که بوده. مثلاً به دلیل آنکه من در فرانسه هستم، کارهایم رنگ مدرن دارند، در واقع از مدرنیسم و تکنیک غرب استفاده کردهام، اما زیربنای کارهای من همانهایی هستند که خودم هستم و از همان جایی میآیند که من میآیم. بنابراین چین هم میتواند روی من تاثیر بگذارد. به خصوص اینکه این کشور هم مثل ایران، کشوری با تمدن و فرهنگ و تاریخ هزاره ساله است. بنابراین اینکه آدم بگوید اثر نمیگذارد، درست نیست ولی فکر نمیکنم زیربنای شخصیت من را تغییر بدهد، بلکه میتواند محکمتر کند.
در گوشهای دیگری از نمایشگاه هنری گران پاله با نقاش افغانی ـ فرانسوی، حفیظ پاکزاد، روبهرو میشوم که تابلوی بحثبرانگیز «بودای بامیان» را به نمایش گذاشته است. از حفیظ پاکزاد دربارهی اهمیت این نمایشگاه و شرکتش در آن میپرسم. متأسفانه امکان انتخاب اثر هر نقاشی در اینجا وجود ندارد. کارشناسان هنری در هر سال دربارهی حضور آثار هنری در این نمایشگاه تصمیم میگیرند. اهمیت شرکت هر هنرمندی در این سالن در چیست؟ من که از افغانستان آمدهام فکر میکنم، افغانستان از نگاه هنری هیچ درخششی در سطح جهانی ندارد. حضور من در این نمایشگاه، برای من بسیار مهم است که توانستهام خود را در میان دو هزار نقاش جهانی جا بدهم. آقای پاکزاد، در مورد تابلوی خودتان که اینجا به نمایش گذاشتهاید، برای ما توضیحاتی میدهید؟ این تابلوی بودای بزرگ بامیان است. تابلویی سمبولیک است و هر فردی که این تابلو را میبیند روی من یک اثر مثبت میگذارد. چون بودا نباید فراموش شود. سوالاتی که بازدیدکنندگان میپرسند باعث آگاهی آنان میشود. از نابودی بودا که به طور ناجوانمردانهای انجام شد، جلوگیری میشود و این موضوع برای من نقش مهم و سمبولیک دارد.
انگیزهی شما این بود که بعد از نابودی مجسمههای بودا در افغانستان توسط طالبان، به گونهای خاطرهی مجسمههای تاریخی و باارزش را زنده نگه دارید؟ مسلماً همینطور است که مجسمههای بودا به فراموشی سپرده نشوند. هر چند از بین رفتهاند و جای آنها خالی است. اما همیشه در ذهن هر هنرمند و هنردوستی در جهان حضور دارند. اگر میتوانند اینها را ببینند برای من ارزش خاصی دارد که بوداها به فراموشی سپرده نشوند. توضیحاتی در مورد تابلو و اینکه چه مدت روی آن کار کردهاید، ارائه میدهید؟ سبکی که من کار میکنم، «بالاتر از رئالیسم» نام دارد. بالاتر از یک عکس است. از این نظر که ترجیح دادم به آن شکل که بودا را میدیدیم، نقاشی شود. من هم این تابلو را به شکل بالاتر از رئالیست نقاشی کردم که اثرش بیشتر است تا اینکه به شکل یک نقاشی مدرن باشد. بیشتر از یک ماه طول کشیده است تا این تابلو را نقاشی کنم. یکبار گفتید آرزو دارید تابلویی از این بوداها بکشید، به همان اندازه و در جای اصلی آنها بگذارید که این بوداها زنده شوند. هنوز هم این آرزو را دارید؟ این مثل یک رویا است. همیشه فکر میکنم توانایی این کار را دارم که تابلویی به بزرگی ۵۴ متر به شکل «بالاتر از رئالیسم» نقاشی کنم که هر بینندهای فکر کند واقعاً بودا در جای خود ایستاده است. اما در شرایط کنونی و با توجه به حضور افراد متعصب در افغانستان که از هنر وحشت دارند، هیچوقت نمیتوانم فکر کنم این خواب در واقعیت تعبیر شود و بتوانم تابلویی را که در ذهن خودم دارم، نقاشی کنم. یعنی سایهی تاریکاندیشی طالبان هنوز حضور دارد؟ بله، مسلماً آنانی که بودا را تخریب کردند و نام طالبان را بر خود دارند، حضور دارند. فکر میکنم ضد تمام آموزشها و دانشهای انسانی باشند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
همکار گرامی پیشین من جناب ادیب زاده
این برای دومین بار است که به سایت زمانه مراجعه می کنم. بخت یار بود که گزارش کارشناسانه ی شما را بخوانم و لذت ببرم. سخنان خانم رودبارکی بسیار دلچسب بود. هم به هنر ایشان که اینک تااندازه یی شناخته شده است باید آفرین گفت و هم به اندیشه ی ایشان: نمونه یی رخشان و رخشنده از بانوان ما.
-- ناصرالدین پروین ، Nov 26, 2008کاش رادیوهای متعدد فارسی، به مانند شما به معرفی این گونه چهره های ستودنی و به یاد ماندنی بپردازند.
با بهترین آرزوها برای شما و رادیو زمانه و همۀ فرهنگ آفرینان و فرهنگ پروران
ژنو، ناصرالدین پروین
بزرگترین سرمایه هنری تو تواضع و خاکساری است.
-- روح الله عباسی ، Nov 26, 2008و تحول واعتلای این صفت با هنرت نسبت مستقیم دارد.
وانشا خود یک اثر هنری است.
میتوان گفت که هنر وانشا عاشق زاست
بسی از کارهایت بهره گیرم
-- c/o rouhollahabbassi@yahoo.fr ، Nov 27, 2008به عشق میهنم چون تو اسیرم
طاهره نخعی
بنای گراند پاله "صد و چند" سال قدمت دارد نه آن گونه که در گزارش شما آمده "چند صد" سال!
-- ع.معرفت ، Nov 28, 2008وانشا عزیز
-- fati ، Nov 28, 2008خیلی خوشحالم که تو را این چنین که شایسته هستی دنیای هنر شناخته وهم خوشحالم برای تلاش ات برای به تصویرکشیدن دنیای زیباو خلاق درونت وقتی به گذشته نه چندان دور می اندیشم و به دخترکان هم مدرسه انانی که به مسلخ رفتند و شاید هرگز باز نگشتند ٠انانی که تن به داستان نانوشته سرنوشت دادن و دل خوش در چهار چوب ماندن تا اینده سیاهشان را رقم بزنند تو نخواستی ومرز ها را در هم شکستی.
فاطی از سالهای دور دبیرستان سروش
گرامی هموطن ع.معرفت
با سپاس فراوان از توجه شما،اشاره به موضوع چند صد ساله بودن بنای گراند پاله، با توجه به برگزاری اولین نمایشگاه هنری متشکل از حدود 300،اثر هنری از اروپا، به دستور ماری آنتوانت(1755-1793)بود.
شاد و سربلند باشید
وانشا رودبارکی
-- وانشا رودبارکی ، Nov 29, 2008سلام اقی ادیب زاده خوشحالم که شما را پیدا کردم و خیلی این سایت را دوست دارم
-- ریحانه جهانسوز ، Dec 8, 2009شما همیشه در راه با هنرمند ها بودید
ارادتمن ریحانه
از شما خواهش میکنم برای یک کوکتل کوچک 18 دسامبر ساعت 7 بعداز ضهر