تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با دکتر محمد ملکی رییس پیشین دانشگاه تهران:

«گفتند مساله تا دو سه روز دیگر حل می‌شود»

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

۲۹ سال از روز سیزدهم آبان ۱۳۵۸ گذشت. روزی که گروهی از دانشجویان موسوم به پیرو خط امام از دیوارهای سفارت آمریکا بالا رفتند، آنجا تسخیر کردند و دیپلمات‌های آمریکایی را به گروگان گرفتند. این گروگان‌گیری ۴۴۴ روز ادامه داشت.

این آغازی بر پایان یک قرن رابطه‌ی دیپلماتیک میان ایران و آمریکا بود که پس از ۲۹ سال همچنان ادامه دارد و بر سیاست خارجی دو کشور سایه انداخته است و همه‌ی تلاش‌ها تا امروز برای تجدید روابط دیپلماتیک بی‌نتیجه مانده است.

برای بررسی دیگری از این رویداد که انزوای جهانی ایران و مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی برای این کشور در پی داشت، به سراغ دکتر محمد ملکی رفتم که در آن زمان رییس دانشگاه تهران بود.

Download it Here!

آقای دکتر ملکی، شما همچنان در تهران هستید . بعد از ۲۹ سال به این رویداد چگونه نگاه می‌کنید و نخستین واکنش شما از این حرکت دانشجویان چه بود؟
من در آن موقع ریاست دانشگاه تهران را داشتم. به دلیل همین مسوولیت در جریان این واقعه هم قرار گرفتم. واقعیت‌ این است که در زمان شاه به دانشگاه حمله شد و دانش‌آموزانی که قرار بود در مراسمی که در مسجد دانشگاه برگزار شده بود شرکت کنند که به آنان حمله و در آن‌جا درگیری‌هایی صورت گرفت که چند نفری کشته و مجروح شدند و روز شناخته‌شده‌ای شد.

سال بعد به همین مناسبت این جریان پیش آمد و حمله‌ی دانشجویان به سفارت و مسایلی که همه در جریان وقوع آن هستند. آن موقع به دلیل این که مسوول دانشگاه تهران بودم در جریان این اتفاق بودم و فردای آن روز با شورای دانشگاه در سفارت حضور پیدا کردیم تا ببینیم که موضوع از چه قرار است. چون این افراد عنوان دانشجو را بر خود داشتند.

در سفارت توضیحاتی داده و گفته شد که تا دو سه روز دیگر این مساله حل می‌شود و فقط می‌خواهند خاطره‌ای تلخ را برای آمریکاییان بر جای بگذارند تا دیگر با ما مخالفت نکند و شاه را به ما تحویل بدهد و از این بازی‌ها . که ما هم با شنیدن این حرف‌ها بیرون آمدیم.


تسخیر سفارت آمریکا: منبع عکس

با گذشت چند روز از گروگانگیری دیپلمات‌های آمریکایی، بر اساس نوشته‌هایی گروهی ازدانشجویان به دلیل اعتراض تصفیه شدند. آیا شما دوباره به سفارت آمریکا نرفتید؟

نه، من دوباره به سفارت نرفتم. البته بین دانشجویان چند انشعاب‌ و تصفیه صورت گرفت. اولین گروهی را که بین آن بچه‌ها بودند و به بهانه‌ی مختلف اخراج کردند وابسته به سازمان مجاهدین بودند.

تعدادی از آن‌ها پیش من آمدند و گفتند که ما دیدیم که از طرف حزب جمهوری اسلامی شب یک کامیون آمده و دارد بسیاری از اسناد را می‌برد. ما به این موضوع اعتراض کردیم و به همین دلیل ما را بیرون کردند. این‌ها البته مسایلی بود که بعد‌ها هم افشا شد.

به دلایلی که آن‌ها به قول خود عمل نکرده بودند و اوضاع داشت پیچیده می‌شد و آقای خمینی هم گفته بود که این انقلاب دوم بوده من دیگر در سفارت حضور پیدا نکردم که بعد آن مسایل و قرارداد الجزیره و .. پیش آمد.

امروز خیلی جالب است که غالب افرادی که در آن جریان شرکت داشتند و از دیوار بالا رفتند مثل اصغرزاده، عبدی پشیمانند و می‌گویند که ما اشتباه کردیم.

من فکر می‌کنم بلایی که سر این ملت آمد و بخشی از ریشه‌ی مشکلاتی که ما در عرض این ۳۰ سال تحمل کردیم در آن جریان است که در هر حال ملت ما دارد خسارت آن را می‌پردازد.


تسخیر سفارت آمریکا: منبع عکس

براساس نوشته‌ها در آن زمان آقای بازرگان و اعضای درون حکومت که به جبهه‌ی ملی مربوط بودند با گروگانگیری موافق نبودند و همین بهانه‌ای شد برای کنار گذاشتن نیروهای جبهه‌ی ملی از دولت. آیا شما هم شامل این جریان شدید؟

بله، بلافاصله که این کار انجام شد مهندس بازرگان که چندین بار اعلام کرده بود که با این دخالت‌هایی که در امور مملکت می‌شود من نمی‌توانم کار کنم، استعفا داد. بعد هم اینان به بهانه‌های مختلف به جان گروه‌های مختلف مثل ملی، دگراندیشان و ملی‌گراها افتادند و مسایلی پیش آوردند که هنوز هم ادامه دارد.

بعد از این ماجرا ما جنگ و اعدام‌ها را داشتیم و من هم فقط به این دلیل که گفته بودم در دانشگاها بسته نشود و در یک مقاله اسم انقلاب فرهنگی را کودتای فرهنگی عنوان کرده بودم ۵ سال زندانی بودم و شکنجه‌های مختلف را بر من روا داشتند. که خدا شاهد تمام این امور بود.

اخیراً هم موضوعی فاش شده است که برای من جالب بود. در جریان برنامه‌ریزی برای حمله به سفارت آمریکا گروه اصلی دانشجویان معتقد بودند که باید به سفارت آمریکا حمله شود اما تعدادی از دانشجویان که در راس آن‌ها آقای احمدی‌نژاد، رییس جمهور فعلی ایران قرار داشت معتقد بودند که باید به سفارت شوروی حمله شود. چون آن‌ها کمونیست و بی‌دین هستند. در هر حال مساله پیش آمد و ما هم داریم چوب آن را می‌خوریم.


تسخیر سفارت آمریکا: منبع عکس

این رویدادباعث قطع رابطه‌ با آمریکا شد. شما به انزوا،جنگ ایران و عراق و نتایج بد اقتصادی،سیاسی و اجتماعی برای مردم، نقض حقوق بشر که همچنان در ایران ادامه دارد اشاره داشتید. فکر می‌کنید این قطع رابطه‌ی دو کشور تا کجا پیدا کند؟

فکر می‌کنم که جمهوری اسلامی نان مخالفت با آمریکا و مرگ بر آمریکاها و مرگ بر اسراییلی‌ها را می‌خورد و سعی می‌کند که این مساله را ادامه بدهد.

اما ما اطلاعاتی هم داریم که جریاناتی وجود دارد که خواهان مذاکره با آمریکا است. به هر حال اختلافات و چند دستگی‌هایی بین حاکمیت وجود دارد. تعدادی می‌گویند که باید به آمریکا نزدیک شد و عده‌ای هم معتقدند که باید این شعارهای مرگ بر آمریکا و اسراییل ادامه پیدا کند.

باز هم تکرار می‌کنم که چوب این درگیری ها و مشکلات را فقط مردم می‌خورند. اطلاع دارید که مردم ایران در شرایط بسیار بسیار بدی زندگی می‌کنند. چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی و اجتماعی. من فکر می‌کنم این شرایط در هر حال چیزی است که حاکمان می‌خواهند و با نقض تمام قوانین بین‌المللی به حکومت خودشان ادامه بدهند.

یک چیز دیگر هم اضافه کنم و آن هم دردی است که ما ایرانی‌ها داریم. مشکلی که ما با اروپا و آمریکا داریم این است که همیشه آنان درباره‌ی حقوق بشر حرف زده‌اند ولی از آن طرف از این حکومت پشتیبانی کرده‌اند و هیچگاه نیامده‌اند از خواسته‌های قانونی ملت که اجرای حقوق بشر است پشتیبانی کنند.

ایراد‌های مختلف می‌گیرند که ایران می‌خواهد بمب اتم بسازد یا نسازد .اما به حقوق بشر و حقوق انسان‌ها که اینجا زیر پا گذاشته می‌شود نادیده گرفته می‌شود و این گله‌ای است که من به عنوان شهروند ایرانی از اروپاییان و آمریکاییان دارم که فقط به فکر منافع اقتصادی خودشان هستند و یک ملت مظلوم را فدای منافع اقتصادی خودشان کرده‌اند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)