خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «بومیگزینی، آپارتاید علیه شهرستانیهاست» | |||
«بومیگزینی، آپارتاید علیه شهرستانیهاست»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com
تغییر رویه سازمان سنجش در مورد کنکور سراسری امسال دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور با اعتراضهای گسترده داوطلبان کنکور روبهرو شده است. به طوری که صبح روز یکشنبه، گروه پرشماری مقابل سازمان سنجش گرد آمده و اعتراض کردند. بسیاری از آنها گفتهاند که با رتبه ۴۰۰ مردود علمی شدهایم و یا با وجود رتبه ۷۹ کنکور، از تحصیل در دانشگاههای تهران محروم شدهایم. در این باره با شیرزاد عبداللهی، کارشناس آموزشی در تهران که روزنامهنگار و وبلاگنویس نیز هست، گفت و گو کردم و نخست این پرسش را با او در میان گذاشتم که اصولا این قانون جدید که این همه سر و صدا و اعتراض داوطلبان کنکور را در ایران باعث شده، از کجا آمده و چگونه به اجرا گذاشته شده است؟
مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده و در مورد اینکه آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی میتواند قانونگذاری کند، بحث هست. منتهی، شورای عالی انقلاب فرهنگی به پیشنهاد وزارت علوم، مردادماه امسال، ضوابط مربوط به بومیگزینی را تصویب کرده است و جریان از این قرار است که حداقل ۶۵ درصد تعداد دانشجویانی که در دورههای روزانه دانشگاهها پذیرفته میشوند، بایستی بومی همان منطقه باشند. البته این رقم در مورد دانشگاه آزاد به ۷۰ درصد میرسد. جالب، عجلهای است که در اجرای این قانون کردهاند. این قانون در ماه مرداد تصویب شده و در اوایل شهریور ابلاغ شده و بلافاصله در مورد داوطلبین امسال، اجرا شده است. نکتهی جالب ماجرا این است که ظاهراً هدف حمایت از دانشجویان شهرستانی و دانشجویان مناطق محرومتر بوده است؛ اما الان معلوم شده که این قانون بیش از همه به ضرر دانشآموزان بااستعداد مناطق محروم تمام شده و آنها را از دسترسی و قبول شدن در دانشگاههای درجه یک کشور باز داشته است. این یک نوع آپارتاید علیه شهرستانیهاست؛ یعنی شهرستانیها مجبورند در همان دانشگاههای محلی و بومیشان که امکانات آموزشی ضعیف و هیأت علمی ضعیفتر و امکانات خیلی کمتری دارد و به لحاظ رتبهبندی در سطح پایینتری هستند، درس بخوانند و اینها از دسترسی به دانشگاههای درجه اول کشور محروم میشوند. مقداری از اهدافی را که در این مصوبه هست، شما بیان کردید. اصولاً رفتن دانشجویان به شهرهای بزرگ و یا رفتن دانشجویان از شهرستانهای بزرگ به شهرهای کوچک فواید اجتماعی زیادی داشته است؟ جابهجایی دانشجویان از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و همین طور از تهران به شهرهای کوچک، یک نتایج و پیامدهای فرهنگی دارد. جالب است که به این نکته اشاره کنم که بسیاری از دختران شهرستانی، یکی از اهدافشان برای درس خواندن و قبول شدن در دانشگاه، این است که از محیط بسته و محدود شهرستان خارج شوند و دنیای جدید و زندگی جدید و روابط جدید را در شهرهای بزرگ، تجربه کنند. با این سهمیهبندی این راه به روی دانشجویان شهرستانی بسته میشود. از آن طرف، رفتن دانشجویان تهرانی و شهرهای بزرگ به شهرستانها، یک مقدار فرهنگ جدید و مدرن را به آن شهرستانها منتقل میکرد و با این وسیله جلوی آن انتقال فرهنگی هم گرفته میشود. به طور کلی در شهرستانها محافلی هستند که با پدیدههایی مثل دانشگاه، سینما، کافینت و کتابخانههای عمومی مخالف هستند و معتقدند که این پدیدهها به بیبند و باری دامن میزند. امام جمعه یکی از شهرهای کوچک اخیراً گفته بودند که شهر ما وجود یک خانم مانتویی در شهرستان را تحمل نمیکند و دانشگاهی را که بخواهد خانم مانتویی راه بدهد، نداریم. یعنی یک نوع ارتباط بین دانشگاه و پوشش مانتو برقرار کرده است. در حالی که در تهران پوشش مانتو در دانشگاه و بین عموم دختران یک امر عادی است، در شهرستانها به دلیل بسته بودن محیط، خیلی از آدمهای متعصب پوشش مانتو را بیحجابی فرض می کنند و این یکی از آن دلایلی است که فکر میکنم پشت این مصوبه خوابیده است. پرسش پایانی در مورد سهمیهبندی جنسیتی در کنکور هم هست که به سهمیهبندیهای دیگری امسال اضافه شده است. در این مورد هم اگر ممکن است نظرتان را بفرمایید. سهمیهبندی ظاهراً برای اجرای عدالت است؛ منتهی در ذات خودش سهمیهبندی عامل ایجاد تبعیض است. اینکه دختران در کنکور موفقیت بیشتری دارند، به نظر من بیشتر نشاندهندهی محدودیت اینها هست. یک پسر در دورهی دبیرستان میتواند ورزش کند و در کوچه بازی کند و یا با دوستانش به مسافرت برود و میتواند فضاهای خارج از خانه را میتواند تجربه کند. ولی یک دختر از مدرسه به خانه و از خانه به مدرسه میرود. بنابراین چارهای ندارد که برای رهایی درس بخواند و وارد دانشگاه شود و آینده خودش را بسازد. ضمن اینکه اولویت دخترها تغییر کرده است. اگر قبلاً اولویت دخترها ازدواج بوده، الان اولویت آنها تحصیل و کار و استقلال مالی و شخصیتی است. اینها نسبت به مسألهی ازدواج در اولویت قرار گرفتهاند. بخوانید و ببینید: • تجمع در اعتراض به نتایج آزمون سراسری • پشت میلههای عدالتخواهی • وبلاگ شیرزاد عبداللهی
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
نویسنده محترم فواید تحصیل تهرانی ها در شهرستانها و نیز شهرستانی ها در تهران را بر شمردند. اما اشاره ای به مسائلی که دامانگیر تهران و تهرانی ها شده نمی کنند. فحشا، دزدی، مواد مخدر، خود فروشی، کسب موقعیت های کاری در تهران و ایجاد برق آسای! باندها و دسته های قومی در ادارات و شرکتها بطوریکه راه را بر استخدام خود اهالی و فارغ التحصیلان و فرزندان مردم ساکن تهران بسته اند. در بسیاری از موارد دانستن زبان گیلکی، ترکی، لری و ... هنگام مراجعه به سازمانها بیشتر از دانستن فارسی به شما کمک خواهد کرد! از سوی دیگر آسیبهای اجتماعی فراوانی به خانواده های تهرانی توسط دختران شهرستانی که ظرف مدت کوتاهی تهرانی تر از خود تهرانی ها و یا بقول شما مدرن! می شوند، وارد شده است.
-- شهرام ، Sep 8, 2008تازه پس از کسب موقعیت کاری و نیز تهرانی شدن، نوبت به انتقام گیری این عزیزان از مردم بیچاره تهران بخاطر اختلاف سطح زندگی این شهر با زادگاه شهرستانی های عزیز و کمبودهایی که این عزیزان در کودکی داشته اند می رسد و البته تهرانی ها متهم به خوردن ارث پدری هموطنان شهرستانی هم هستند!. بنده بعنوان کسی که سالهاست در تهران زندگی و تحصیل کرده ام شاهد تباه شدن بسیاری از دانشجویان شهرستانی و آلوده شدن آنها به انواع گرفتاری ها ناشی از ضعف تربیتی و تفاوت فرهنگی این شهر با زادگاه آنها بوده ام و نیز آسیبهایی که آنها به بنیان خانواده در تهران وارد کرده و می کنند. فکر می کنم نباید یکطرفه درباره همه چیز قضاوت کرد بلکه باید شرایط را بگونه ای رقم زد که شرایط زندگی در تمام کشور همسان شود تا مردم اصراری به زندگی و تحصیل در تهران آن هم به هر قیمت ممکن حتی ارتکاب اعمال خلاف قانون نداشته باشند.
بومیدانستن دانشگاههایی مانند شریف و تهران بیعدالتی آشکار و ظلم در حق اکثریت جمعیت ایران است. این کار مانند این است که در فرانسه دانشگاههای پاریس را به افراد بومی اطراف پاریس اختصاص دهند و یا در انگلستان، دانشگاه های لندن و اطراف لندن (شامل آکسفود و کمبریج) را مختص افراد بومی آن نواحی بدانند. افراد شورای انقلاب فرهنگی باید از این ...شرمنده باشند و نمایندگان حوزههای خارج از محدودهٔ تهران باید از بیغیرتی و سکوت خود در قبال این بی عدالتی خجالت بکشند. اکثریت نمایندگان مجلس از حوزههایی آمدهاند که بومی تهران نیستند و امسال، حق موکلانشان در ورود به دانشگاههای برتر (مانند شریف و تهران و علوم پزشکی شهید بهشتی) ضایع شده است. هیچ بهانهای سکوت و بی غیرتی این نمایندگان را نمیتواند توجیه کند.
-- Mardavij ، Sep 9, 2008با مقایسهٔ ظرفیت و کیفیت دانشگاههای حوزهٔ تهران با ظرفیت و کیفیت دانشگاههای ناحیهٔ ۴ (سیستان و بلوچستان و کرمان) و یا ناحیهٔ ۷ (خوزستان و لرستان و ایلام) می توان به عمق این بیعدالتی پی برد. این ظرفیت و کیفیت در ناحیهٔ تهران (شمال تهران و قم و قزوین و زنجان و سمنان) حتی به نسبت جمعیتش، بسیار بهتر از ظرفیت و کیفیت دانشگاههای ناحیهٔ ۴ و ۷ است. جمعیت ناحیه ۱ (استان های بومی تهران) حدود دو و نیم برابر جمعیت ناحیهٔ ۷ (خوزستان و ایلام و لرستان) است، اما نسبت ظرفیت دانشگاههای این دو ناحیه بسیار بیشتر از این رقم است. در مورد کیفیت، سطح ۶ دانشگاه برتر ناحیهٔ ۱ (شریف و تهران و بهشتی و امیرکبیر و علموصنعت و خواجهنصیر) به مراتب بهتر از همهٔ دانشگاههای ناحیهٔ ۷ است. این مقایسه، با شدت کمتر یا بیشتر، در مورد تمام نواحی دیگر جدا از تهران صادق است.
-- Mardavij ، Sep 9, 2008برای آقا شهرام متاسفم ...
-- omid ، Sep 9, 2008طبق نظر شما تمام اساتید دانشگاه که در خارج از ایران تحصیل کرده اند موجوداتی عقده ای و دهاتی هستند زیرا ایران در مقابل آمریکا و اروپا دهاتی بیشتر نیست.
شما آنقدر محدود فکر کرده اید که نمی فهمید مشکل تمرکز گرایی و کوچ مستمر به تهران بر عهده یک سری دانش آموزان درسخوان و با استعداد نیست بلکه مشکل از سوء مدیریت در اداره کشور است.
آیا عزیزانی که اقدام به اجرای این قانون کرده اند از خود پرسیده اند که امکانات دانشگاه زاهدان و یاسوج و ... نسبت به امکانات شریف و امیرکبیر در چه حدیست ؟
حالا دانش آموزی که با رتبه دو رقمی از تحصیل در دانشگاه شریف محروم شده باید در یاسوج سماق بمکد بلکه روزی روزگاری در کنکور فوق لیسانس به تهران بیاید و آقایان پایتخت نشین با وجود بیشترین امکانات تحصیلی و حمایت باباجون و معلمان خصوصی ساعتی 30 هزارتومنی و با رتبه 4 رقمی در دانشگاه های تهران جولان بدهند.
برای آنکه فکر نکنید بنده برای خودم حرف میزنم باید بگم که من یک مازندرانی هستم و از سال 79 تا اکنون در دانشگاه صنعتی اصفهان تحصیل میکنم و علاقه چندانی هم به این ندارم که بهم بگویند تهرانی.
دوست عزیز جناب امید
-- شهرام ، Sep 9, 2008من هم خودم را یک تهرانی کامل نمی دانم. اصولا مردم این شهر اکثرا مهاجر هستند. همیشه وقتی در زمان دانشجویی به خوابگاه دانشگاه برای دیدن دوستی می رفتم از دیدن دانشجویانی که ساعت 11 صبح هنوز در خواب بودند و چهره برخی شان حکایت از اعتیاد به مواد مخدر داشت، ناراحت می شدم. شما با کمی جستجو می توانید فیلمهایی را که در استودیوهای! خوابگاههای دانشجویان تهرانی و شهرستانی تهیه شده پیدا کنید و اگر کسانی را دارید که در دانشگاههای سراسر کشور در حال تحصیل هستند خاطرات آنها را بشنوید و حیرت زده شوید. دوست عزیز مثل اینکه سهمیه مناطق محروم را از قلم انداختید که چه بسیار افراد مستعدی را سالها پشت دربهای دانشگاهها به انتظار ورود نگه داشت. آنچه من نوشتم فقط مشکلاتی بود که در این شهر بزرگ گریبان مردم را لحظه ای رها نمی کند و البته همین وضعیت در شهرستانها و خوابگاههای آنجا نیز کمابیش حاکم است. همین الان دوستانی در این شهر دارم که اتفاقا از شهر مذهبی به تهران آمده و پس از فارغ التحصیلی شرکتی زده اند و بخاطر استقلالی که دارند و دوری از خانواده حداقل 100 دختر بیچاره و ساده را در راه عیش و نوش خود بیچاره و بی آبرو کرده اند! با وجود احترام به شهرستانی های عزیز باید بگویم زندگی در پایتخت شرایط فرهنگی خاصی نیاز دارد که بیشتر شهرستانی ها از آن محروم هستند و لطفا درباره اعتقادات مذهبی صحبت نکنید که هیچوقت در این کشور وجود نداشته است تا حداقل عاملی باشد برای کنترل زیاده خواهی های این گرسنگان جنسی و دارای کمبودهای روانی تازه به هوای آزاد رسیده!. از همه دوستان بخاطر رک و صریح بودن عذر می خواهم ولی شاید این نوشته باعث شود تا یکی از زوایای این تصمیم بظاهر عجیب دولت تا اندازه ای روشن شود.
یادش بخیر زمان ما سی واندی سال پیش نه سهمیه بندی منطقه ای بود نه خانوادگی که سبب شد یه دهاتی هایی مثل من تشریف ببرند در دانشگاه صنعتی و بعدش هم بتوانند در دنیای خارج از ایران هم ادامه تحصیل بدهند.
یک قضیه بسیار ساده را بیخودی پیچیده کردن هنر نیست:
1- یک عده متقاضی داریم که بر اساس دانششان رتبه بندی شده اند نه محل تولد
2- یک سری محل تحصیل در دانشگاهها داریم
نتیجه منطقی : رتبه بالاتر هر جایی را دوست داشته باشد انتخاب کند.
-- علی ، Sep 10, 2008اصولن اعتقاد داشتهام که شعارهایی همچون "جلوگیری از روند سیلآسای مهاجرت به تهران"، "تمرکززدایی" و ... بیش از حد نخنما شده و تاریخ مصرف آنها سالهاست که پایان یافته است. اعتقاد به این بیانیهها بیشتر ناشی از نوعی حماقت مزمن البته از نوع خوبش (اگر نوع خوبی هم داشته باشد!!!) است. یک شهرستانی پس از مهاجرت به کلان شهرها (نیازی به جمع بستن نیست منظور فقط همان تهران است و استفاده از واژه کلان شهرها اغلب جهت شریک جرم تراشیدن است) علاوه بر استفاده از مزایای فراوان آن آینده فرزندانش را هم تضمین خواهد نمود. بطور مثال فرزند یک سیستانی با هر میزان از هوش و ذکاوت و عیلرغم به کار بستن تمام جهد و کوشش خویش نهایتا در به اصطلاح دانشگاههای زاهدان یا کرمان پذیرفته خواهد شد (جالب آنکه آقایان هنگام تدوین غیر قانونی شرایط پذیرش بومی و جنسیتی اصول 19،20و21 قانون اساسی را آشکارا زیرپا نهادهاند) در حالی که همان سیستانی مذکور با داشتن اندک دانشی به فراست درخواهد یافت که او نیز مطابق اصل 33 قانون اساسی میتواند با مهاجرت به تهران فرزند بینوای خویش را یاری دهد. چنین نسخهای را به سادگی میتوان برای سایر شهرستانیها که به قول شهرام مبتلا به "فحشا، دزدی، مواد مخدر، خود فروشی" و "آلوده به انواع گرفتاریها"و دچار "کمبودهایی که این عزیزان در کودکی داشته اند" و "ضعف تربیتی و تفاوت فرهنگی" میباشند تجویز نمود.
-- علی جولا ، Sep 10, 2008ba salam
farghe Iran ba keshvarhaye motaraghi chist?yekish hamine doostan, daneshgahhaye amrika dare daneshgah ro baraye mohasselane ba alaghe baz kardan,jalebe begam too ye kelas, 10 melliate mokhtalef dars mikhoonan,kesi pishraft khahad kard ke bahoosh tar va alaghemandtar bashad,eenke yek nafar be serfe eenke motavvalede tehran nist bayad az edame tahsil dar daneshghahaye be nesbat ba keyfiate tehran mahroom beshe yek tafakkore ahmaghane va bihesabe magar eenke emkanate daneshgahhaye shahrestani niz mesle daneshgahhaye tehran shavad,ke emkan nadarad,eenke een movzoo ro ba etiyado bezekari tovjih konim eshtebahe bozorgi mortakeb shode em ,man dar dota daneshgah Urumiyeh va Tehran dars khoondeam ,vajhe tashabohe een do ta daneshgah faghat va faghat esmeshoon be onvane daneshgashe,.
-- zanko ، Sep 10, 2008ببخشید آقای شهرام یعنی میفرمایید چون "زندگی در پایتخت شرایط فرهنگی خاصی نیاز دارد" باید جوانان با استعداد شهرستانی از امکاناتی که حقٌشان است محروم باشند؟ چون یکعده از "گرسنگان جنسی" محسوب میشوند جوان تیزهوش شهرستانی باید کنج دانشگاه فقیر شهرش بپوسد؟ آیا حقیقتاً فکر میکنید این جوانان مستعد شهرستانیند که معتاد یا گرسنه جنسی اند؟! یعنی طهرانی ها همه امامزاده اند و این جوان رتبه دو رقمی شهرستانیست که در طهران دختران مردم را فاسد میکند؟! عجب انصافی دارید شما!!
-- شاهین ، Sep 10, 2008تهرانی جان ها... باد کردن ندارد... شما را به روح آقامحمدخان قاجار که دهات شما را شهر کرد قسمتان می دهم برای دهاتتان باد نکنید.
-- هادی ، Sep 10, 2008با نظر علی موافقم.
یک عده ای کنکور میدهند؛ هر کسی رتبه ای می آورد و در این میان یک چند تایی هم دانشگاه هست... هرکه رتبه بهتر آورد باید حق داشته باشد به دانشگاه بهتر برود...
حالا اینکه دانشگاه دهات شما بهتر است یا دهات ما، بحثی دیگر است... ولی کمی شعور داشته باشیم و به دهات همدیگر توهین نکنیم.
چیزی که مسلم است، همه جای ایران دهات من است... و هیچ شهر ایران بیشتر از یک دهات نیست...
مانتو پوشیدن یا چادر پوشیدن هیچ شهری را متمدن نکرده.
به شهرام ....
اولا، تهران پایتخت است .. شهری که پایتخت باشد .. برای همه اهالی آن کشور است .. از چابهار تا بازرگان ... و از سرخس تا خرمشهر ... همه به آن تعلق خاطر دارند ... اگر غیر این باشد ، جای تاسف است ... وقتی یک شهرستانی ، تهران را از خود نداند، می شود یک جدایی طلب ...!
ضمن اینکه فکر نکنم تهران 200 ساله در حدی باشد که برای شهرستانهای بعضا تا 3000 سال سابقه تاریخی و فرهنگی ، تعیین تکلیف بنماید ! ... بروید دعا به روح آقامحمدخان کنید که دست بر 2 روستا، ته و ران گذاشت و آنها را پایتخت نمود ....
ادعاهای شما، بنده را یاد شیوخ عرب امارات می اندازد که چرخ روزگار سبب شده وضعیت فرهنگی و اقتصادی و سیاسی شان از ما ایرانیان بهتر شده و منم منم نمایند !
ثانیا، فعلا این مصوبه را اجرا کرده اند که به زعم سخنان آن امام جمعه، ورود تهرانی های مانتوپوش را به شهرهای کوچک بگیرند !!
ثالثا .. شما آنچنان از هوای آزاد و عدم وجود آن در خارج از تهران صحبت می کنید که هر که نداند فکر می کند ، تهران استکهلم است یا برن و پاریس ....
پس شایسته است شما که آمدید به خاک ملل غربی ، ( که هوای آزادش به مراتب بیشتر از تهران است !!) ... اینان شما را بی فرهنگ و گرسنه جنسی و دارای کمبودهای روانی خطاب نمایند ! ..
در صورتی که در تمام مدتی که نزدشان بوده ام ، چنین رفتاری از غربیها ندیدم ... و نه عمل خلاف آداب و فرهنگی از ایرانیانی که به غرب آمدند ... که اکثرشان نیز غیر تهرانی بودند !
رابعا ... توهین نمودن ، با رک بودن فرق می کند ...
خامسا ... جالب است که از زمان تاسیس تهران تا کنون، شهرستانیها، حاکم آن و نیز ایران بوده اند ... !! ... از خاندان قاجار بگیرید که از استرآباد (گرگان) آمدند ... تا رضا و محمدرضا پهلوی از روستای الاشت آمده و خمینی اهل خمین، خاتمی اردکانی و ....
سادسا ... به تهرانی که، بود و نبودش به تکان های یک گسل وصل است، آنقدر ننازید! ... دوره 150 ساله زلزله گذشته ... خدا آن روز را نیاورد ... ولی روزی خواهد شد که زندگیتان محتاج همین شهرستانیهاییست که از آنان بیزارید .....
سابعا ... مشکل ورود شهرستانی ها به تهران، به علت تمرکز گراییست که در تهران شده ... و نرسیدن حکومت مرکزی به شهرستانها ... لذا خودکرده را تدبیر نیست ... عدالت را اجرا نکرده ...ثروت را در تهران متمرکز کرده اند ... در نتیجه باید پذیرای مهاجران باشید ...
ثامنا ... نمونه ای از این عدالت ایرانی! را در روستاهای اطراف کنگان ببینید ... که شما تهرانی ها باید از گاز استخراج شده از این روستاها بهره ببرید .. ولی خودشان بی بهره اند ... اگر همین شهرستانیها، نفت و گاز و ... را از شما بگیرند ... چه برای عرضه کردن دارید ؟؟
دانشگاههای تهران و ثروت تهران، مدیون خاک و منابع مادی و معنوی شهرستانیهاست .. آنهایی که خودشان بهره ای از آن نمی برند که هیچ ... طعنه هم از طرف اهالی تهران می شنوند ...
انصاف هم خوب چیزیست ! ....
والسلام ....
-- khorashad ، Sep 12, 2008مسئله هیچ کدام از اینهایی که گفتید نیست. من خودم امسال قربانی سهمیه ی بومی و جنسیتی شده ام. من دختری هستم با رتبه ی سراسری زیر 200 که از تحصیل در دانشگاه های تهران محروم شده ام. از نظر من علت اصلی اعمال چنین سهمیه هایی این است که اولا بچه های باهوش شهرستانی به اصطلاح چشم و گوششان باز نشود و محرومیت هایی که بهشان تحمیل شده درک نکنند. و ثانیا من و امثال من با گرایش سیاسی اگر دور هم جمع شویم می توانیم خطر سیاسی مهمی باشیم در حالیکه تک تک ما در دانشگاههای مجزا و ترجیحا محروم تر قادر به انجام هیچ کاری نیستیم. بله، هدف این است. بگذریم از پارتی بازی و ... .
-- مریم ، Sep 12, 2008خوشبختانه من شرایطم زیاد بد نیست. من هنوز هم در دانشگاه اصفهان می توانم به خوبی از امکانات بهره مند باشم ولی حرفم درباره ی بچه هایی است که در استانهای به شدت محروم زندگی می کنند و سرنوشتشان به این نحو تغییر کرده.