خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «سرانجام رهبر ایران ناچار شد که وارد بازی بشود» | |||
«سرانجام رهبر ایران ناچار شد که وارد بازی بشود»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comبنا بر گزارشها، ایران به بسته پیشنهادی کشورهای موسوم به ۱+۵ پاسخ داده است و سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، اواخر تیرماه، دور تازهای از مذاکره با خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نماینده کشورهای موسوم به ۱+۵ را آغاز خواهد کرد. در گفت و گو با مانوک خدابخشیان، تحلیلگر سیاسی در آمریکا، ابتدا این پرسش را مطرح کردم که مذاکره با خاویر سولانا، بخشی از مذاکرات اصلی ایران با کشورهای ششگانه خواهد بود و یا مذاکرهای برای تهیه مقدمات مذاکرات بعدی؟
اولاً من یک توضیح مختصر بدهم که آقای خاویر سولانا، فقط نماینده اتحادیه اروپا نیست. خطای باصره تحمیلی که پدید آمده، این است که آقای خاویر سولانا الان نماینده دولت سایه جهانی است. یعنی همان نقشی را امروز به خاویر سولانا واگذار کردهاند که یک روز، هنری کیسینجر بازی کرده بود و قبل از او وینستون چرچیل. بنابراین، خاویر سولانا از سوی اروپاییها نیامده؛ بلکه نماینده دولت سایه جهانی است. بنابراین وقتی اقای خاویر سولانا آمد و این بسته را گذاشت و رفت، در واقع یک توصیه هم به ملت ایران کرد که این آخرین فرصت شما است. وقتی این پیام را داد و رفت، سران نظام دریافتند که مسأله جدیتر از آن است که یک طنز سیاسی تلقی بشود و اجازه بدهند که همین طور در تهران عدهای نظیر احمدینژاد یا حتی خود لاریجانی یا آقای سردار جعفری یا دیگران، کرکری سیاسی یا نظامی بخوانند. بنابراین در اینجا آن دولت سایه جهانی، به نتیجهای که میخواست رسید. شما به نامه آقای علی اکبر ولایتی اشاره کردید. آقای ولایتی در واقع سایه دوم خود رهبر است. سرانجام رهبر ناچار شد که وارد بازی بشود. تا به حال سعی میکردند به طور مستقیم رهبر را وارد بازی نکنند. تا آنجایی که ممکن است با ترفندهای خاصی سعی میکردند یک روز بگویند شما باید با احمدینژاد صحبت کنید؛ یک روز آقای لاریجانی؛ روز دیگر آقای متکی و بعد شخصی به نام جلیلی. بنابراین فتوا صادر شد: ما ناچاریم مذاکره کنیم. دلایل آوردند. بنابراین بازی را برای موقعیت دوباره فرصتسوزی آماده کردند. چرا که حکومت در موقعیت آچمز قرار گرفته و باید یک قربانی بزرگ بدهد تا از این موقعیت خارج بشود. دو گزینه دارد: یا سازش و لیبیایی شدن؛ یا کاملاً تحت تأثیر بمبارانهای نظامی آمریکا فلج شدن. فعلاً ترجیح میدهد فرصت را بخرد. در واقع بدون اینکه متوجه بشود دارد روی دست آمریکاییها بازی میکند. یعنی شما فکر میکنید این اعلام سازش و آشتی با غرب، باز هم یک تاکتیک است؟ ببینید آمریکاییها هم همین را میخواهند. آمریکاییها وقتی میخواستند شوروی را بر بیندازند، یکی از زیباترین پروژههای براندازی در دنیا بود. امروز هم حکومت ایران دارد همان کاری را میکند که در شوروی در دوره پس از برژنف آغاز شد. یعنی اینها چنان حرکتها و واریانتهایی روی میز شطرنج دیپلماسی و سیاسی همزمان انجام میدادند که در مسکو عدهای میآمدند به اصطلاح بدل بزنند، ولی به تدریج همین خواست اینها را انجام میدادند. اگر امروز هم در ایران توجه کنید؛ یکی از بازیهای جالبی که دنیای غرب انجام داد و در تهران هم به اصطلاح عدهای از هوشمندان شطرنجباز سیاسی جمهوری اسلامی انجام دادند، این بود: آمریکاییها طالب این بودند که شکاف عمیقی در حکومت پدید بیاورند. این بار بازی اصلاحگراها و اصولگراها نبود. در واقع همین کار هم اتفاق افتاد. وقتی سران حکومت، به مصلحت حکومت، به این فکر افتادند که ما میآییم و آقای علی لاریجانی را به عنوان شخصیت تکنوکرات و پراگماتیک ارائه میدهیم؛ ضمن اینکه از شر اصلاحطلبها نجات پیدا میکنیم. توجه کنید الان نظامیان همهکاره هستند. گروهی که دوست ندارد عالیجنابان سیاسی برگردند؛ ضمن اینکه اصلاحطلبها را هم حذف کردهاند. در تهران عدهای بر این عقیده هستند وقتی شما آقای لاریجانی را داشته باشید، آمریکایی گزینهای جز این ندارند که با شخصیتی به اسم آقای لاریجانی یا گروه لاریجانی مذاکره کنند. بنابراین ناخودآگاه آقای احمدینژاد حذف خواهد شد. توصیه آمریکاییها هم همین است. آنها هم میخواستند حکومت شکاف بردارد و این اتفاق افتاد. بنابراین پس از این یک جدال سختی، یک جنگ سختی را شما در درون حکومت شاهد خواهید بود که اکثراً هم سرداران سابق و سپاهیان سابق خواهند بود. به نظر شما این حرفها و گفتههای آقای سیمور هرش، روزنامهنگار آمریکایی برای جنگ روانی است یا از واقعیتهایی حکایت میکند؟ تردید نداشته باشید واقعیتها است؛ اما همین طوری که شما اشاره کردید، جنگ روانی است. یکی از شاهکارهای بازیهای آمریکاییها، یکی از زیباترین کارهای آنها «درز دادن» است. در اینجا یک عده روزنامهنگار هستند که به آنها روزنامهنگاران افشاگر میگویند. اینها بدون ارتباط با منابع بسیار موثق، هرگز قادر نخواهند بود یک خط مقاله بنویسند. همهی این روزنامهنگاران در شرایطی که بازی حکم میکند، میآیند و مقالات افشاگرانهای را منتشر میکنند. اگر توجه کنید، این مقالات، حریف را بیشتر دچار سرگیجه و پریشانحالی میکند. یادم هست اولین مقالهای که در آمریکا در روزنامه نیویورک تایمز، سال ۱۹۸۱، بعد از ورود آقای ریگان به کاخ سفید خواندم، مقالهای بود نوشته شده بود که در پنتاگون یک طرح پنجساله برای براندازی شوروی تنظیم کردهاند. شما ۱۹۸۱ میآیید چنین مطلبی را درز میدهید و شش سال بعد اتفاق میافتد. پس توجه کنید این درز دادنها، یک هنر تاکتیکی است و همیشه آمریکاییها آن را انجام دادهاند و یکی از آن قلمزنان این دستگاه، به سیمور هرش اطمینان داده است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
به این آقای خدابخشیان بگویید لطفاً به یک زبانی حرف بزنندکه برای فهمیدنش لازم نباشد آدم دوست صمیمی ایشان باشد. نگاه کنید به اصطلاحات و لغت هایی که به کار برده اند:
-- شهین ، Jul 7, 2008دولت سایه جهانی،
روی دست آمریکاییها بازی میکند
حکومت در موقعیت آچمز قرار گرفته
میآیید چنین مطلبی را درز میدهید
مانوك..!تحليلگر سياسي؟؟؟ چه ربطي به هم دارند .اين اقا كي تحليلگر سياسي؟؟؟ شدند
-- بدون نام ، Jul 7, 2008khanum e shahin, dolat e saye estelah e siasi ast....
-- yousefi ، Jul 7, 2008بدبخت تحلیل سیاسی کرد حالا خیلی بدبینانه و یک جانبه و زیادی آمریکا رو تحویل گرفت و ...
-- بدون نام ، Jul 7, 2008شهين خانوم
-- بدون نام ، Jul 7, 2008اگر ميخواهين زبون آقاي مانوك خدابخشيان رو بفهمين، اول بايد با فرهنگ واژه هاي ورزشي آشنا بشين. خب، وقتي راديو زمانه تحليلگر سياسي گير نمياره بايد از مفسر فوتبال استفاده كنه و مفسر فوتبال هم همينه كه مي بينين!! حالا اگه خيلي ناراحتين دفعه ديگه از مفسر ورزشهاي باستاني خواهش ميكنن تا تفسير سياسي بكنه. حتما بجاي جمله هاي بالا، چنين خواهد گفت:
بجاي دولت سايه جهاني....دولت نوچه جهاني
بجاي روي دست آمريكائيها بازي ميكند....سر دست آمريكائيهارو بلند ميكنه
بجاي حكومت درموقعيت آچمز قرارگرفته....كنده يه چاك حكومتو كشيده
اما....اما.....لطفا شهين خانوم، بايد از استاد احسان يارشاطر هم بخواهند تا غلطهاي دستوري جناب مانوك رو هم تصحيح كنن.
در راديو زمانه، همه، همهكارهاند، از روزنامهنگار بگير بيا تا خيابونگرد، و دبستاننشين لندن، همه، همهكاره ميشوند، اونهم يكشبه، ايكي ثانيه.
-- شبخواني ، Jul 7, 2008manook tahlilaash bahaleh,, ham ba mazeh,, man khosham miyaad
-- ali ، Jul 8, 2008خیلی شلوغش کرده ، وضعیت ایران امروز هیچگاه به بدی سال 66 نیست . این اقا ازانطرف مرز دید میزند که بسیار دید نپخته ای است
-- بدون نام ، Jul 8, 2008قربونت برم با اين تحليل روزنامه نگاران افشاگر ميشه يك سواله منو جواب بدي الان سي ساله كه افشا مي كنند اين نظام جمهوري اسلامي داره از بين ميره؟ و يا ازاون بدتر ميگن اين نظام كوبا با اون رهبر متكبرش از بين ميره؟ پس كو ؟ اميدوارم جواب ندي كه بالاخره اون فيدل كاسترو مستبد رفت !!! چون الحمد الله خدا براي هر چيز و هر كسي يك عمري قرار داده لطفا به اسم كسي ننويسيد.
-- ali ، Jul 8, 2008تحلیل بسیار جالب و جذاب و برای من غیر منتظره که کلا نشان از دید عمیق ایشان به مسایل دارد.
-- محمد ، Jul 8, 2008و به ویژه استفاده مناسب ایشان از اصطلاحات شطرنج جالب است که باعث شده جوابها علیرغم مختصر بودن که ان را خواندنی می کند کلا محتوا وعمق خودرا از دست ندهند