خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «در مهاجرت، کشورهایی مانند ایران، بازنده هستند» | |||
«در مهاجرت، کشورهایی مانند ایران، بازنده هستند»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com
اتحادیه اروپا، قوانین مهاجرت را در ۲۷ کشور عضو خود هماهنگ و البته سختتر میکند. قوانین جدید مهاجرت در فرانسه به تصویب مجلس این کشور رسید و در یکی از بندهای آن، مدت رسیدگی به پرونده پناهجویان که قبلاً تا یک سال و نیم، بود به شش ماه تقلیل پیدا کرد. اخراج ۲۰ هزار پناهجو که درخواست آنها رد شده، در برنامه دولت فرانسه تا پایان سال ۲۰۰۸ قرار گرفته است. پدیده مهاجرت به یک مشکل اساسی جهان در آغاز قرن بیست و یکم مبدل شده است. آخرین گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل نشان میدهد هر سال بیش از ۱۰ هزار جوان ایرانی از کشورهای اروپایی تقاضای پناهندگی میکنند. بر اساس برآورد کارشناسان، هر سال بین ۱۰۰ تا ۱۸۰ هزار جوان ایرانی برای زندگی و کار در کشورهای دیگر، از کشور خارج میشوند. این موج مهاجرت در کشورهای همسایه ایران، در عراق و افغانستان هم وجود دارد. برای بررسی پدیده مهاجرت، سختتر شدن مهاجرپذیری کشورهای اروپایی با اجرای قوانین تازه و نیز آنچه که جامعه ایران با آن مواجه است، از سعید پیوندی، استاد دانشگاه و جامعهشناس ایرانی در پاریس درباره این پدیده می پرسم.
موضوع مهاجرت در یک قرن اخیر یکی از مهمترین موضوعاتی بوده که در سطح سیاسی و جامعهشناسی مطرح شده و الان حدود دویست میلیون نفر در دنیا جمعیت مهاجر ما داریم که اینها در جاهای مختلف دنیا جابهجا شدهاند. مثلاً حدود پنج درصد جمعیت کشور خود ما در خارج از کشور زندگی میکند. پنج درصد جمعیت ایران هم، امروز مهاجرین کشورهای دیگر هستند که امروز در ایران زندگی میکنند و جامعه ایران با مساله مهاجرت مواجه است. ما در کشورهای غربی دو الگوی بزرگ مهاجرت داریم. یک الگویی که بیشتر مال کشورهای آمریکایی - انگلیسی یا آنگلوساکسون است که این در واقع الگویی است که در آن مهاجرین امکان این را دارند که تا حدود زیادی به هویت خودشان مراجعه بکنند؛ هویت آنها به رسمیت شناخته میشود. در این الگو، تئوری اساسی این است که به رسمیت شناختن هویت قومی اینها، در واقع باعث میشود که وابستگیشان به کشوری که به آن مهاجرت کردهاند، بیشتر بشود و احترام بیشتری به آن کشور بگذارند و حس تعلق آنها به آن کشور زیادتر شود. در مقابل این الگو، الگوی فرانسوی به خصوص قرار دارد که خیلی از کشورهای دیگر هم این کار را میکنند و آن این است که آنها فکر میکنند که هر چه مهاجرین از هویت قبلی خودشان فاصله بگیرند و هر چه در جمعیت کشور میزبان حل بشوند، آن روند ادغام آنها و روند انطباق آنها بهتر انجام میگیرد. ولی امروز میتوانیم بگوییم که از فراز یک قرن تجربه، هر دو الگو به نوعی دچار بحران هستند. یعنی هم آن الگوی آنگلوساکسون نشان داده که نمیتواند به طور کامل در جهت ادغام و همانندسازی گروههای مهاجر موفق باشد و هم الگوی فرانسوی که امروز به صورت مقاومت جوانهایی که ما در جامعه فرانسه شاهد هستیم که اینها به نوعی با فرهنگ مسلط جامعه مقابله میکنند و میشود گفت که روند ادغام در آنها شکست خورده است. در سالهای اخیر با به وجود آمدن بنیادگرایی اسلامی و افراطگرایی اسلامی در کشورهای اروپایی به ویژه در هلند، اتریش، فرانسه، دانمارک و بلژیک، احزاب افراطی و دست راستی و ضد مهاجر قدرت گرفتهاند. آنها استدلال میکنند که مهاجرین باید ملزم به پذیرش قوانین سکولار کشور میزبان باشند. در واقع به وجود آمدن بنیادگرایی اسلامی و افراطگرایی اسلامی و مهاجرین مسلمانی که دست به کارهای افراطی در این کشورها زدند یا حتی به کشورهایی مثل افغانستان و عراق برای کارهای تروریستی برمیگردند، باعث شده که اصلاً بحث عمومی درباره مهاجرت که میلیونها نفر را در بر میگیرد، تحت تأثیر این جریان و این روند باشد. من فکر میکنم آنچه که خیلی مایه تأسف است، این است که در کشورهای مختلف، با توجه به مشکلاتی که این دسته از مهاجرین به وجود آوردند، احزابی که در حقیقت پوپولیست هستند و ضدیت با مهاجران، اصلیترین بخش برنامه آنها را تشکیل میدهد، توانستند در هلند، دانمارک یا خیلی از کشورهای دیگر موفقیت کسب کنند. اینها نشان میدهد که الگوهای مهاجرت هم با بحران مواجه هستند. برای اینکه مهاجرین ادغام نمیشوند و از نظر مردم آن کشورها این مهاجران به نوعی سربار یا عامل مشکلات به حساب میایند این نشان میدهد که در حقیقت الگوهای مهاجرت، با یک بحران جدی در این کشورها مواجه است. اسلامگرایی یکی از علل این بحران است؛ ولی تنها علت این بحران نیست. ولی این را باید گفت که اسلامگرایی در سالهای اخیر بر مسائل اصلی مهاجرت در کشورهای اروپایی سایه انداخته است. در مورد موضوع پناهندگی و مهاجرت در ایران چه فکر میکنید. ما در سال بین متوسط ۱۵۰ هزار تا ۱۸۰ هزار فارغالتحصیل آموزش عالی از ایران روانه کشورهای دیگر میشوند. از دوبی و ژاپن گرفته تا آمریکا و اروپا. در واقع ایران یکی از کشورهایی است که در سال، تعداد زیادی از نیروهای انسانیاش را از دست میدهد. در مقابل آن، مهاجرینی که به ایران میآیند، معمولاً مهاجرین کمسواد و کمدرآمد هستند که از کشورهای مجاور ایران به ایران میرسند. اینها در واقع ابعاد جدید مهاجرت است که در سالهای اخیر رشد کرده و دیگر مهاجرت را به شکل سنتی آن مطرح نمیکنند. برای اینکه برای مثال دیپلمههای ایرانی یا کسانی که آموزش عالی دارند، به کشورهایی مثل کانادا، استرالیا آمریکا یا کشورهای اروپایی میروند. در واقع روند جذب اینها به این جامعه خیلی سریع است. برای اینکه تحصیلات عالی دارند و به راحتی میتوانند کار پیدا کنند و مشکلاتی که مهاجرین سنتی را که بیشتر مهاجرین با تحصیلات کم و کمدرآمد بودند، ندارند. ولی میشود گفت که مهاجرت دارد دارای اشکال متنوعی میشود و در این اشکال متنوع، کشورهایی مانند ایران، بازنده هستند و کشورهایی کماکان برنده هستند؛ مثل کشورهایی که به طور سنتی مهاجرپذیر بودهاندند مثل آمریکا، کانادا، استرالیا یا بعضی از کشورهای اروپایی که نخبگان کشورهای دیگر را میتوانند به راحتی جذب کنند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
Dear Mr. ADIBZADEH, This is fully correct and logical that immigrants should accept, comply, respect and adapt yourself to the laws and regulations of the host countries. Fortunately Irannian Immigrants are quiet flexible but the problem is Immigrants from other Islamic Countries. Then cannot adapt themselves and they are potential of treat, violence and unstability. This my experience from living in Europe and also north america and of course Iran. The best way maybe is deport of them to their home country.
-- بدون نام ، Jun 20, 2008با سلام آقای ادیب زاده
-- بدون نام ، Jun 21, 2008در هلند یک حکومت دست راستی در قدرت نمی باشد بلکه حکومتی شوشیال دمکرات و دمکرات مسیحی و یک گروه کوچک مسیحی.
در ضمن این قانون پس از سال 2001 در جلسه وزیران اروپادر خرونینگن به تصویب رسیده و هلند اولین کشوری بود که این طرح را از اپریل 2000 به اجرا گذشته است
اسکندری هلند