خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «آقای صفار هرندی کاملاً مقلد گوبلز هستند» | |||
«آقای صفار هرندی کاملاً مقلد گوبلز هستند»کانون مدافعان حقوق بشر در ایران به ریاست شیرین عبادی، حقوقدان و برندهی جایزهی صلح نوبل، گزارش سالانهی خود را منتشر کرده و وضعیت حقوق بشر در ایران را مورد انتقاد قرار داده است. بخش مهمی از این گزارش به آزادی بیان و قلم، آزادی نشر و اطلاعات که بیش از پیش محدود شده است، اختصاص دارد. به مرکز سازمان گزارشگران بدون مرز در پاریس رفتم و از رضا معینی، مسئول بخش ایران و افغانستان در این سازمان، نظرش را نسبت به این گزارش کانون مدافعان حقوق بشر در ایران میپرسم:
این گزارش تقریباً تمامی آنچه را ما در طی سال گذشته طرح کرده بودیم، منعکس کرده است. بدون شک بر سر یک مسأله ما با هم توافق داریم وآن هم این است که بدون آزادی بیان، بدون آزادی مطبوعات، آزادی وجود ندارد. آنچه این گزارش به طور مشخص طرح میکند، همین امر است. یعنی زمانی که آزادی مطبوعات، هر ۳۶ ساعت یک بار مورد تعرض قرار میگیرد، طبعاً آزادی برای فعالین مدنی، سندیکاها، جنبش کارگری، جنبش دانشجویی و دیگر نیروهایی که در این کشور میخواهند نفس بکشند و برای بهبود زندگیشان، برای احقاق حقوقشان تلاش و فعالیت کنند، عملاً عرصه بر آنها تنگ میشود. نکتهی جالب اینجاست که ما در سال گذشته، آماری که دادیم حدوداً هر ۴۸ ساعت یک بار تعرض به مطبوعات و روزنامهنگاران در سراسر جهان انجام شده. در ایران بنا بر آماری که شما میگویید، هر ۳۶ ساعت شده است و این وضعیت بسیار اسفناکی است. یعنی در یک کشور، تقریبا همپای جهان به مطبوعات، به آزادی بیان و به روزنامهنگاران تعرض میشود. من مطمئنم همان مشکلاتی که بر سر راه ما هست، بر سر راه دوستان ما در کانون مدافعان حقوق بشر هم هست و همکارانمان در آنجا که تهیهی گزارشها و مشخص کردن همهی این ابعاد است، من مطمئنم همچنان که گزارشهای ما ناکامل است، این گزارش هم یک چند از هزاران است. چون بسیاری از روزنامهنگارانی که ما با آنها سر و کار داریم، با وضعیت ایران به هیچ وجه جرأت نمیکنند که مسائلشان را طرح کنند. خیلی از روزنامهنگاران هستند که مورد تهدید و تعرض قرار میگیرند؛ اما عملاً شکایت نمیکنند و وقتی هم ما با آنها صحبت میکنیم، میگویند شکایت به چه بکنیم؟ بنابراین یک واقعیت را اگر بخواهیم بگوییم، اگر یک امکان بررسی کامل از وضعیت ایران بشود، من میتوانم بگویم که با کمال تأسف، وضعیت بسیار اسفبارتر از این است. شما قبلاً در بیانیههای سازمان گفته بودید که جمهوری اسلامی از سال ۱۳۷۹، بزرگترین زندان روزنامهنگاران و وبلاگنویسان در خاورمیانه بوده است. آیا این مقام را جمهوری اسلامی همچنان حفظ کرده است؟ متأسفانه باید بگویم، بله. یعنی امروز با ۱۰ روزنامهنگار زندانی در ایران، ایران بزرگترین زندان روزنامهنگاران در خاورمیانه است. ما در دیگر کشورهای خاورمیانه به این تعداد روزنامهنگار زندانی نداریم. اما نکتهی دیگری که ما با این مسأله طرح کردهایم، همان بحث زندان برای روزنامهنگاران است. همچنان که در گزارش کانون مدافعان حقوق بشر هست و بارها ما هم در اطلاعیههای مختلف، در گزارش سالانه و در دیگر گزارشها بر این تأکید کردهایم، این یک مسآلهی اصلی است. تعداد بسیار زیادی از روزنامهنگاران ما در ایران امروز تحت تعقیب قضایی قرار دارند. بسیاری از این روزنامهنگاران آزادند؛ اما از فعالیت و تلاش و انجام وظیفهی خودشان بازداشته میشوند. ما دو سال پیش لیست حدود ۶۰ روزنامهنگار را منتشر کردیم که از حق انتشار، از حق نوشتن محروم شدهاند. بدون شک امروز با وبلاگ و این جور چیزها میشود نوشت؛ ولی این که به عنوان یک شهروند، به عنوان یک روزنامهنگار در کشور خودش نتواند مطالبش را بنویسد، نتواند روزنامه داشته باشد، این هماهنگ است با همان روندی که وزارت ارشاد آقای صفار هرندی دارد پیش میبرد. آقای صفار هرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، روز یکشنبه در دومین همایش ملی روابط عمومی دستگاههای اجرایی تأکید کردند که بیخبری مردم بهتر از اطلاعرسانی به آنان توسط «رسانههای نامناسب» است. حالا این رسانههای نامناسب را نمیدانم چه طوری ایشان توجیه میکنند. آقای صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد این کشور هستند. ایشان روزنامهنگار روزنامهی کیهان بودند و طبعاً بنا بر انتخابی که خودشان داشتند، آنچه را که رسانه میگویند، منظورشان همان بخش رسانهای «قتلهای زنجیرهای» است که در ایران میگفتند. یعنی رسانههایی که کارهای امنیتی میکنند؛ رسانههایی که در خدمت سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی هستند. همان رسانههایی که برای دیگران به اصطلاح خودمان «پاپوش درست میکنند.» اما من دو سال پیش نکتهای را گفتم که برخی دوستان در ایران اعتراض کرده و گفته بودند «اغراقآمیز» است؛ ولی عملاً این دارد ثابت میشود. آقای صفار هرندی کاملاً مقلد آقای گوبلز هستند. یعنی آقای گوبلز، وزیر فرهنگ و همان فاشیست مشهور آلمان، دقیقا همین صحبتها را دارد. یعنی وقتی جشن کتابسوزان که این روزها سالگردش را در همهی جهان به نوعی تقبیح میکنند، معتقد بود که رسانهها باید مناسب باشند. شاید این جمله را هم ایشان از گوبلز گرفتهاند که رسانهی مناسب، آن رسانهیی است که بتواند فتوحات پیشوا، یعنی هیتلر را در همهی عرصهها نشان بدهد و عرصه را بر دشمنان به اصطلاح فرهنگ آلمان آن موقع که همان فرهنگ فاشیستی بود، تنگ کند. من فکر میکنم که منظور ایشان از رسانهها همین بوده. بعد هم ایشان گفتهاند که بهتر است مردم بیخبر بمانند؛ تا توسط رسانههای نامناسب اطلاعاتی به آنها رسانده شود. فکر نمیکنید این رسانههای «نامناسب» همین رادیو و تلویزیونهای خارجی است که اخبار را به اطلاع مردم میرسانند؟ من فکر میکنم از آن جایی که در ایران آن انسداد به وجود آمده و آن حالت انزوایی که سالهاست جمهوری اسلامی دارد پیش میبرد، یعنی منزوی کردن مردم ایران در سرزمین خودشان و قطع کردن هر گونه ارتباط با خارج و به نوعی حاکم کردن آنچه که ما به آن میگوییم «گفتمان سرکوب و سانسور» این، به طور مشخص همین است. نشریات، روزنامهها و رادیو و تلویزیونهایی که در خارج هستند، بخش زحمت اصلی انتشار اخبار و اطلاعات و اطلاعرسانی را پیش میبرند. این قابل قبول آقایان نیست. یعنی در آن جایی که میتوانند نشریاتی را در عرض یک روز، ۹ نشریه را را لغو امتیاز کنند، خب طبعاً با رادیوها و تلویزیونها و نشریات خارج نمیتوانند این کار را بکنند. طبعاً مسألهی خبررسانی، مسألهی عمدهی این جمهوری اسلامی است. همه و هر آن چیزی را که مردم باید بدانند، پنهان میکنند. هر رژیم استبدادی، رویهاش این است و به این شکل حرکت میکند. بنابراین آنچه مفری است برای تاباندن نور بر همهی آن تاریکیها، عملاً به این تبدیل میشود که «نامناسب»اند و باید حذف شوند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
اونقدر ها که شما میگید این این سرزمین خفقان وبگیر بگیر نیست تفریبا از 4 -5سال به اینور دقدقه اصلی مردم از ازادی بیان به نان شب مسکن و....عوض شده من وخیلی از جونهای دیگه حاضریم در حفاظت اطلاعات استخدام بشیم ولی بیکار نباشیم بهتره اول مشکلات مهمتر رو بررسی کنید
-- ahmad ، May 23, 2008