تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت‌وگوی با عبدالمجید مجیدی

«انحلال سازمان برنامه، هرج و مرج به وجود می‌آورد»

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

با گذشت نزدیک به دو ماه از انحلال سازمان برنامه و بودجه در ایران از سوی دولت محمود احمدی‌نژاد، این مساله همچنان با انتقادهایی از سوی کارشناسان اقتصادی در ایران روبه‌رو است.

سخت‌ترین انتقاد از سوی داوود دانش‌جعفری، وزیر برکنار شده‌ی بودجه و دارایی بود که برخی اقدامات اقتصادی دولت را برخوردهای غیرکارشناسی توصیف کرد، به ویژه انحلال سازمان برنامه و بودجه ایران را یک اقدام حساب نشده دانست. سازمانی که بیش از شصت سال پیش در ایران برای برنامه‌ریزی مدرن در کارهای عمرانی کشور ایجاد شد.

دکتر عبدالمجید مجیدی که به مدت چهار سال و نیم از سال ۱۳۴۴خورشیدی مدیر عامل سازمان برنامه و بودجه در ایران بود، به وجود آمدن این سازمان را سال ۱۳۱۸و زمان حکومت رضا شاه می‌داند. او در این باره می‌گوید:

Download it Here!

برنامه‌ریزی از موقعی شروع شد که در اتحاد جماهیر شوروی دولت تمام منابع ثروت را در اختیار گرفت و بخش خصوصی را به کلی حذف کرد. در نتیجه یک اقتصاد دولتی شد و در دست دولت مرکزی اتحاد جماهیر شوروی. برای اینکه از این منابع و امکانات‌شان بهترین استفاده را ببرند، یک سیستم برنامه‌ریزی پنج ساله را شروع کردند.

حالا بگذریم از اینکه اصولا اقتصاد دولتی ناموفق درآمد و نتیجه آن هم شکست اتحاد جماهیر شوروی شد. ولی در آن موقع چون تمام منابع دست دولت بود، دولت به دنبال برنامه‌ریزی رفت و برنامه پنج ساله خود را شروع کرد.

در مملکت ما در سال ۱۳۱۸بود که شادروان ابوالحسن ابتهاج که رییس بانک ملی ایران بود، این امر را آموخته بود از اتحاد جماهیر شوروی و به رضا شاه پیشنهاد کرد که ما هم برنامه‌ریزی عمرانی کنیم. شروع برنامه ریزی عمرانی به واسطه این بود که منابع تولید و ثروت ملی در دست دولت باشد و یک اقتصاد دولتی باشد.

برنامه‌ریزی به‌طور کلی و همان‌طور که عرض کردم برای این است که از امکانات و توانایی‌های اقتصادی به نحو احسن استفاده شود. این هم بیشتر در مملکت ما مورد نیاز بود، چرا که قسمت عمده‌ی درآمد ارزی و درآمد دولت از منابع نفتی بود و نفت را شرکت ایران و انگلیس استخراج می‌کرد و آن سهمیه دولتی ایران را می‌داد و این پولی که از صدور نفت گرفته می‌شد، می‌بایست صرف عمران شود.

البته بعدها این رقم خیلی زیادتر شد، چرا که درصد درآمد دولت از صادرات نفت بیشتر شد و در نتیجه دست و بال دولت برای کارهای عمرانی بیشتر آزادتر شد.

بعد از جنگ دوم جهانی در سال ۱۳۲۶در زمان قوام السلطنه، برنامه‌ریزی مدرن در ایران آغاز شد با ایجاد سازمان برنامه‌ی عمرانی هفت ساله که بعد به پنج ساله مبدل شد. در سال ۱۳۴۳بود که تصمیم گرفته شد بودجه نیز از وزارت دارایی گرفته و به سازمان برنامه داده شود تا پولی که از درآمد نفت نصیب ایران می‌شود صرف عمران و آبادانی مملکت شود.

برای این‌که بشود استفاده از درآمد نفت را برای کارهای عمرانی به حداکثر رساند، فکر شد که برنامه‌ریزی و بودجه در یک جا انجام و تمام امکانات دولت در یک جا بررسی شود و بر اساس آن برنامه‌ریزی شود.

برنامه‌‌ها پنج‌ساله و برای کارهای عمرانی و زیرسازی بود و بودجه‌‌ی آنها سالانه‌، آن هم در دست متخصصین و سیاست‌گذاران تصمیم گرفته می‌شد. به این جهت است که در سال ۱۳۴۳تصمیم گرفته شد که بودجه به جای اینکه در دارایی بررسی و تنظیم بشود، به سازمان برنامه بیاید.

زمانی که بنده آمدم به سازمان، اسم آن را به «سازمان برنامه و بودجه» تغییر دادم. ولی قبل از آن، آنجا فقط سازمان برنامه بود.

سازمان برنامه و بودجه با وجود تاریخ شصت ساله‌اش نزدیک به دو ماه پیش توسط دولت کنونی در ایران منحل شد. درحالی که برنامه‌ی پنج ساله عمرانی در دست تهیه و اجرا داشت.
برای کشوری چون ایران، برنامه‌ریزی و داشتن سازمانی چون سازمان برنامه و بودجه چقدر می‌تواند ضروری باشد، آن هم با درآمد سرشار نفت و گاز که مرتب هم افزایش می‌یابد؟

برنامه‌ریزی یعنی قبول انضباط. انضباط هم خیلی به مذاق قدرتمندان خوشایند نیست. یعنی رژیمی که همیشه با اعمال قدرت و زور کار می‌کند، نمی‌خواهد حرف کسی را بشنود و نصیحت کس دیگری را گوش بدهد.

سازمان برنامه و اصولا برنامه‌ریزی، یعنی شما تصمیم می‌‌گیرید که چطور از امکانات و منابع خودتان استفاده کنید. یعنی بهترین استفاده را بکنید. در چنین صورتی شما باید یک نظمی را رعایت کنید. برای یک سال که به صورت بودجه است و برای پنج سال که یک دوره و مدت برنامه‌ریزی است.

آیا این عدم تمرکز و دادن اختیار صرف بودجه به نهادهای مختلف به ویژه به سپاه پاسداران هرج و مرجی به وجود نمی‌آورد؟

حتما به وجود می‌آورد. برای اینکه اگر این اختیارات به مناطق یا به وزارت خانه‌ها و دستگاه‌های اجرایی داده شود، دیگر کسی نمی‌تواند آنها را کنترل کند. چون تنها مساله دادن اعتبار و امکانات مالی نیست. مساله ارزشیابی و کنترل است و اینکه آیا این پولی که خرج شده، نتیجه لازم را داده یا نداده. این کار را سازمان برنامه می‌کرد.

سازمان برنامه در واقع نظارت بر حسن اجرای طرح‌ها و برنامه‌ها می‌کرد که ببیند چه کسی کارش را درست انجام داده است. برای هر طرحی که به خصوص چند سال اجرای آن باید وقت بگیرد، می‌بایستی یک نظارتی بشود که درست و به اندازه‌ی کافی امکانات مالی داده بشود و ببینند که نتیجه‌ی لازم گرفته می‌شود یا نمی‌شود. باید ارزشیابی شود.

اما اگر شما آن را دست دستگاه‌های اجرایی بدهید، چه کسی این ارزیابی را انجام دهد. در نتیجه هرج و مرج و هدر رفتن امکانات به وجود می‌آید و به خصوص به این وسیله آن شخص قدرتمند فکر می‌کند که کارش انجام می‌شود، درحالی که نتیجه‌ی عکس به او می‌دهد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)