خانه > ایرج ادیب زاده > گزارش > آدمیت، پدر علم تاریخ در ایران | |||
آدمیت، پدر علم تاریخ در ایرانایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comفریدون آدمیت، پدر تاریخنگاری نوین و تاریخشناسی علمی ایران بود. او بامداد روز دهم فروردین ۸۷ در سن ۸۷ سالگی در تهران درگذشت. با درگذشت او فرهنگ ایران و تاریخنگاری این سرزمین، یکی از چهرههای یگانه و درخشان خود را از دست داد. او را شهروند بیدار دل زمانه و همچنین یک روشنفکر واقعی خواندند. آنچه به تاریخ روح و معنا میدهد، دست یافتن به گذشته زنده و شناخت جریان تاریخ است. کاری که آدمیت در پژوهشها و نوشتههای خود عرضه کرد. آن صفحاتی که او نوشت، فقط تاریخ گذشتهها نبود، روایت زمانه ما هم بود. ضرورت دموکراسی، آزادی، تحکیم استقلال و حاکمیت ملی، ضرورت تجدد و خردگرایی و همچنین طرد خرافه و کهنه پرستی. این چنین بود که نخستین بزرگداشت این چهره فرهنگی ماندنی ایران در خارج از کشور، یکشنبه شب ۲۸ آوریل، هشتم اردیبهشت، با استقبال فراوان ایرانیان، چهرههای فرهنگی و اندیشمند پاریس در مرکز ایرانیان فرانسه در شهر کرتی، حومه جنوبی پاریس روبرو شد. در این جلسه که نزدیک به چهار ساعت طول کشید، ابتدا دکتر رضا ربانی، رییس افتخاری انجمن فرهنگی اجتماعی ایرانیان فرانسه، ضمن معرفی سخنرانان علی اصغر حاج سید جوادی، خسرو شاکری، بهزاد کشاورزی و ناصر رحیمخانی به زندگی سیاسی و آثار پرشمار و درخشان فریدون آدمیت اشاره کرد. دکتر علی اصغر حاج سید جوادی، نویسنده با عنوان نظری بر زندگی اجتماعی آدمیت سخن گفت. آقای حاج سید جوادی سپس در گفت و گوی ویژه با زمانه، آدمیت را یک روشنفکر واقعی توصیف کرد.
من دو خصوصیت در زنده یاد آدمیت میبینم. یکی شخصیت سیر و سلوک زندگی اجتماعی او بود، یکی آثار او. در زندگی اجتماعی، آدمیت یک روشنفکر واقعی بود. به معنای اینکه روشنفکر واقعی به نظر من در نظامهای استبدادی نمیتواند کارگزار و کارمند و به قول حضرات تکنوکرات باشد. به معنای اینکه رژیمهای استبدادی فرهیختگان، دانشگاهیان، تحصیلکردهها، آنهایی که به معنای وسیع کلمه اندیشمند هستند، اندیشه آنها را نمیتواند ببیند، آزادی و حرکت انتقادی و نقادی اندیشه را تحمل نمیکند، طبعاً صاحبان اندیشه را هم تحمل نمیکند. او چون از هر نظر، از نظر مهندسی، اداری، مالی، اقتصادی، احتیاجی به گذران زندگی اداری رژیم دارد، این احتیاج به کادر دارد. یعنی آدمها که از دانشگاه میآیند بیرون، تربیت میشوند و میگویند که شما منشتان و فکرتان را بگذارید در جیبتان و کارگشایی و تخصص و کارشناسیتان را در خدمت رژیم بگذارید. بنشینید پشت میز، حقوق بگیرید، چشمتان را هم بالا نکنید، یعنی به اطراف نگاه نکنید، سیاست مال من است، سیاست مال هیات حاکمه است. در نتیجه اینکه در جوامع استبدادزده کسانی میتوانند از این دایره خارج بشوند که بار ضایعات کنار کشیدن از رژیم را تحمل بکنند یا منتظر بشوند، گوشهگیر و پناهنده بشوند، یا بروند زندان و به قول خودشان مبارزه کنند، بینتیجه یا با نتیجه فرقی نمیکند.
ولی به هر ترتیب من آقای آدمیت را از آنهایی دیدم که به خاطر دانش وسیع سیاسی و تحصیلات دانشگاهیاش، طبعاً وارد کار دولت شد و تا حد سفارت کبرای هند و تا نمایندگی سازمان ملل هم پیش رفت. ولی بعد دید نمیتواند با قضیه بحرین کنار بیاید. چون ایشان به جدایی بحرین معترض بود. در نتیجه ه نشان داد نمیتواند منش و کارشناسی را قربانی بکند. بنابراین کنار کشید و رفت به آن کاری که در حد توانایی او بود و به نحو احسنی هم انجام داد. بدون شک بخش عمدهای از زندگی و پژوهشهای فریدون آدمیت به مساله تاریخ نگاری و اهمیت آن ارتباط دارد. خصوصیت دوم او به نظر من مساله تاریخنگاری او بود که باید گفت که اولین آدمی بود که در ایران علم تاریخ را به عنوان یک علم مستقل در جای واقعی خودش نشاند. همانطور که میدانید تاریخنگاری در ایران، همیشه وقایعنگاری بود و مجموعاً هم همیشه با ادبیات و شعر و هنر و... مخلوط بود و هیچوقت جدا نشده بود. خروار خروار خاطرات، خاطرهنگاریها و نصیحتالملوکها در فرهنگ ایران وجود دارد. اما در محور علم تاریخ یعنی تفکر تاریخی که نقد اسناد و مدارک وقایع را از راه دور یعنی با فاصله گرفتن ببیند و نقد بکند و حقیقت قضایا را با سنجش عقل و خرد نقاد به نگارش درآورد، چنین رسمی نبود. البته آن موقع کم و بیش آقای کسروی فعال بود. تاریخنویسان دیگری هم بودند. میشود از آقای عباس اقبال، سعید نفیسی، فرشید یاسمین نام برد و از خیلیها که درواقع وقایعنگاری و تاریخنگاری را به صورتی انجام میدادند که عقیده شخصیشان در وقایع دخالت میدادند. درحالی که آدمیت آنجایی هم که عقاید شخصی را میگوید، میبرد به پاورقی و نقل قول میکند. یعنی درواقع حقیقت و واقعیت تاریخی را با سلیقه و دید خودش مخلوط نمیکند. فریدون آدمیت بیش از پانزده کتاب درباره تاریخ معاصر ایران و چهرههای تاثیرگذار ایران در این دوران نوشت. از دیدگاه دکتر حاج سید جوادی، اندیشمند و نویسندهای که کارهای آدمیت را بررسی کرده، مهمترین آنها کدامها هستند؟ مهمترین آنها ایدئولوژی مشروطیت است. این کتاب اولین اثر دربارهی زندگی امیرکبیر بود که درواقع بطور جدی یک نوع بیوگرافی همراه با اسناد و مدارک از امیرکبیر ارایه داد. کتاب جالب دیگر او زندگی میرزا آقا خان کرمانی بود. مساله دیگر، نگاه مترقی به دید سوسیال دموکراسی رسولزاده بود. یکی دیگر از کارهای خیلی جالب او، مساله فکر تاریخی بود. او با اسناد و مدارکی که جمع کرده بود، نشان داد که تمدن تاریخنویسی و حرکت شهرنشینی و فکر تاریخی، از یونان نمیآید، از میانرود میآید، از ایرانی میآید، از بابل و عاشور، کلده و سومر میآید. یعنی اولین قوم و جریانی که به طرف تاریخ و تاریخنگاری میرود و وقایعنگاری را میبیند، سومریها هستند. بعد این همینطور میآید جلو تا میرسد به آتن و بعد میرود به روم و به جلو میرود. و حرف آخر اینکه در سالهای اخیر، بهویژه پس از رویداد انقلاب ۵۷ در ایران، علاقه به خواندن کتابهای تاریخی و همچنین دانستن آنچه بر ایران گذشته در میان مردم و به خصوص جوانها افزایش یافته است. اما آیا کتابهایی هم درباره رویدادهای سه دهه اخیر نوشته شده که با تاریخنگاری واقعی، آن چنان که فریدون آدمیت از چهرههای درخشان آن است، همخوانی داشته باشد؟ آن چیزی که من از داخل ایران میبینم این است که نسل جوان و تحصیلکردهها مخصوصاً، به تاریخ و به مساله چگونگی انقلاب خیلی اهمیت میدهند. در حالیکه قبل از انقلاب هم اینگونه نبود. البته نقصهایی وجود دارد، اما مهم تنوع حرکت نگاه تاریخی به وقایع تاریخ معاصر است که در تاریخ ایران بیسابقه است. قبلاً فقط رجالی بودند که در خلوت خاطره مینوشتند. مثل اعتمادالسلطنه و دیگران. ولی تا آنجایی که من دیدم و آثار زیادی توسط نسل جدید درباره تاریخ معاصر ایران نوشته شده است. در همین زمینه: مراسم یادبود آدمیت برگزار شد
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آقا شما نه با تاریخ آشنا هستی نه با تاریخ نگاری، با ابراز احترام به مرحوم آدمیت به عنوان استاد بزرگم در تاریخ نگاری. ولی بی هیچ تردید ایشان "پدر علم تاریخ در ایران" نبوده اند. شما کافی است به نوشته های تاریخی دوران قاجار نگاهی بکنید بعد حکم صادر کنید. اصلا شما جانورنامه را خوانده یا دیده اید؟
-- پویا ، Apr 30, 2008احتراما به عرض می رسانم همانطور که در نظر قبلی این متن گفته شد ایشان پدر علم تاریخ نبوده اند ... ما اساتید دانشگاهی بسیار مهمی چون باستانی پاریزی، مرحوم رضوانی، مرحوم نفیسی و ... داریم که نقششان بیشتر از مرحوم آدمیت نبوده باشد، کمتر نیست ... از رادیو زمانه انتظار بیشتری داشتیم ... کمی تحقیق نموده و انصاف را رعایت نمایید ...
-- سیاوش ، May 8, 2008به طور قطع مرحوم دکتر محمد اسمعیل رضوانی دانشمند و پدر تاریخ معاصر ایران بوده اند.
-- کیانوش ، May 14, 2008