تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

فرهنگی اهل آبادانی بود

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

در پاریس، یکشنبه شب مراسمی به یاد منوچهر فرهنگی برپا شد. منوچهر فرهنگی از چهره‌های فعال فرهنگی و زرتشتی ایران در خارج از کشور بود. او بنیان‌گذار کالج بین‌المللی اسپانیا در مادرید است که هم اکنون ۶۰۰ دانشجو از ملیت‌های مختلف، زیر نظر بیش ۹۰ استاد از کشورهای گوناگون به تحصیل در زمینه‌های فنی و تکنولوژی مشغول هستند.

منوچهر فرهنگی روز نخست فروردین مقابل خانه‌اش با ضربه‌های چاقو از پای درآمد و گفته می‌شود زنی که بازداشت شده به چنین کاری اقدام کرده است. درحالی که انگیزه‌ی قتل او همچنان در پرده‌ای از ابهام قراردارد.

پس از پایان مراسم یادبود با دکتر آبتین ساسان‌فر، دکتر شجاع‌الدین شفاء و ژاله دفتریان که از دوستان و نزدیکان منوچهر فرهنگی بودند، گفت‌وگو کردم.

دکتر آبتین ساسان‌فر، رییس انجمن زرتشتیان فرانسه و از برپاکنندگان مراسم یادبود، درباره‌ی شخصیت منوچهر فرهنگی می‌گوید:

Download it Here!

منوچهر فرهنگی از زرتشتیان سازنده، فعال و خوشنام بود و در ایران سابقه‌ی کارهای اقتصادی و نیکوکاری بسیار داشت. در اسپانیا هم یک کالج بین‌المللی ساخت که الان از بهترین و معروف‌ترین موسسات آموزشی مادرید محسوب می‌شود.

او هیچ‌گونه فعالیت سیاسی نداشت. در حقیقت همه‌ی فعالیت او، فعالیت فرهنگی بود و این قتل زودرس برای یک شخص فعال موجب ناراحتی و غم‌زدگی همه دوستان، چه زرتشتی و چه غیر زرتشتی، همه ایرانیان وطن‌پرست شد.


منوچهر فرهنگی

چند کلمه‌ای هم راجع به اعتقادات خود آقای فرهنگی بفرمایید؟

فرهنگی یک زرتشتی روشنفکری بود. آموزه‌های زرتشت، فقط در گاتاها وجود دارد و گاتاها جزیی از اوستا است. در اوستا که در زمان ساسانیان گردآوری شد، چهار متن دیگر وجود دارد. یکی یشت‌ها، وندیدا، ویسپرت و قسمتی از یسنا و خورده اوستا که فقط گاتاها اصول آموزش‌های زرتشت را در بر دارد. فرهنگی معتقد به گاتاها بود مثل سایر ایرانی‌هایی که به زرتشت علاقه‌مند هستند.

درمورد علل و یا انگیزه‌ی قتل او و کسی که به هرحال متهم به قتل است، اطلاعاتی الان در دست هست؟

آنچه که من شنیدم خصوصا از پسر آقای فرهنگی و خود فرهنگی بعد از ضربه خوردن سه ساعت زنده بوده و تعریف کرده و پلیس روی همان مسایل توانست قاتل را دستگیر کند؛ این شخص یک زن جوان تقریبا ۲۴-۲۵ ساله خارجی است که معلوم نیست واقعا دلیل این قتل چیست. چون فرهنگی هیچ دشمن شخصی نداشت و کار سیاسی هم نمی‌کرد و باید منتظر باشیم تا تحقیقات امنیتی و پلیس اسپانیا روشن بشود تا انگیزه‌ی این شخص و علت قتل را از نظر منطقی و قانونی درک کنیم.

دکتر شجاع‌الدین شفاء، نویسنده و چهره‌ی ادبی ایران، از دوستان منوچهر فرهنگی درباره‌ی او می‌گوید:

فرهنگی نمونه یک انسان سازنده بود و در هر کاری سازندگی داشت. طبق روحیه‌ی زرتشتی خود، پاک‌نهاد، پاک فکر، پاک گفتار بود. او اصلا دروغ هم نمی‌گفت. در هرحالتی نمی‌گفت. به او می‌شد خیلی اعتماد کرد و چیزی که او نماینده آن بود این بود که سازنده بود به هر صورتی.

وقتی کارش تمام شد، خود را بازنشسته کرد تا پسرش این کار را اداره کند. چون نیروی جوان‌تری می‌باید این کار را بکند. بلافاصله به چند کیلومتری مادرید رفت و یک زمین بی آب و علف و خشک چند هکتاری را خرید برای اینکه آن را آباد کند و این را بعد از چند سال طوری آباد کرد که سرتاسر آن درخت بود و چمن و آب.

یک دریاچه مصنوعی در آن درست کرد. در آن دریاچه، یک جزیره مصنوعی درست کرد و یک درخت کاری میوه‌دار و بی‌میوه در آنجا درست کرد، برای اینکه یک مرض آبادانی و آباد کردن داشت.

غالبا به او می‌گفتند که این کار را برای چه می‌کنی؟ و می‌گفت هیچ فقط برای اینکه کار تازه‌ای آباد شده باشد. پیشینیان برای ما آباد کردند و ما هم باید برای بعدی‌ها آباد کنیم و گرنه به چه دردی می‌خوریم.


عکس از سایت بنیاد فرهنگ ایران

و سرانجام خانم ژاله دفتریان از فعالان فرهنگی پاریس هم درباره منوچهر فرهنگی چنین می‌گوید:

این نشست امروز درباره‌ی آقای فرهنگی بود که شوربختانه تا جایی که آنچه گواه به چشم ما می‌آید، ایشان به قتل رسیدند و کشته شدند و برای ما درد و دریغ و افسوس بسیاری است چون نازنینی بود که در راه فرهنگ ایران و کارهای فرهنگی، کارهای بسیار بسیار گسترده و چشم‌گیری می‌کردند.

ایشان چه در زمانی که در ایران بودند، همیشه کارهای انسانی می‌کردند و همیشه گفتارشان این بود که من خوبی را برای خود خوبی انجام می‌دهم و ایشان هرگز نخواستند نام‌شان به عنوان یک آدم دهش‌کننده و کمک‌کننده به زبان بیاید. همیشه کارها را در پنهان انجام می‌دادند برای اینکه نمی‌خواستند خودنمایی بکنند.

برای نمونه اگر دو دختر و پسر جوانی پیوند زناشویی می‌بستند، ایشان یک پاکت پول می‌دادند به کسی که میزبان بود و این برنامه‌ی جشن زناشویی را برپا کرده بود، می‌داد که ایشان بدهد به عروس و داماد و می‌گفتند که هرگز از من نامی نباشد.

درباره‌ی اینکه به دانشجویان بسیاری در سراسر دنیا، چه در آمریکا و چه در اروپا کمک می‌کردند که جوان‌ها بتوانند درس‌های دانشگاهی خودشان را دنبال کنند. مرکز فرهنگی بسیار چشمگیری در اسپانیا، ایشان برپا کردند که در سی سالی که این آموزشگاه دارد کار می‌کند و هر ساله بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ دانش آموز، از کودکستان تا پایان دبیرستان در این آموزشگاه درس می‌خوانند و آن چیزی که من شنیدم، یک چیزی هم‌پایه مدرسه روضه سوییس است.

ایشان در کارهای فرهنگی همیشه پیشگام و پیشرو بودند بدون اینکه هرگز بخواهند نامی از ایشان گفته بشود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)