خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > انتخاب مستقیم رهبر ارشد در ایران | |||
انتخاب مستقیم رهبر ارشد در ایرانایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comنتیجه یک همه پرسی درباره موضوعی که همچنان جزو خط قرمزها در جمهوری اسلامی است. نتایج یک همه پرسی جدید نشان میدهد که اکثریت عمدهای از ایرانیان میخواهند رهبر ارشد خود را بهطور مستقیم انتخاب کنند و قادر به تعویض او هم باشند.
ـ من تصور میکنم همه 10 نفر باید این خواسته را داشته باشند. زیرا همه میخواهند که حکام آنها پاسخ گو باشد. قابل عزل و نصب و قابل کنترل باشد. منتها در ایران در یک سیستم مخلوط پیش بینی شده که حکام از یک طرف داخل دموکراسی دیده میشوند و از طرف دیگر در تئوکراسی. به خصوص درمورد رهبر گفته میشود نظام ولایت فقیه و آن هم از نوع مطلقه آن حاکم است. یعنی این رهبر، نماینده خدا است نه نماینده مردم. کما اینکه قبلا هم رییس مجلس خبرگان گفته بود که اولا رهبر را خدا معین کرده و خبرگان او را تشخیص میدهد. یعنی انتخاب با خبرگان نیست بلکه با خدا است و خداوند او را نصب میکند و بعد هم گفته بود که مجلس خبرگان درمقابل رهبر، مسئول است. یعنی درست 180 درجه برخلاف آنچه که منطق و عقل و خود قانون اساسی که مقرر میکند که رهبر درمقابل خبرگان باید پاسخ گو باشد؛ این در واقع طوری وانمود میکنند که گویا این خبرگان است که درمقابل رهبر مسئول است. نکته دیگر اینکه ترکیب خبرگان و نحوه انتخاب و انتصاب آنها بهگونهای است که عملا مانع میشود از ورود افراد مستقلی که بتوانند بر رهبر، نظارت و کنترل داشته باشند. یعنی اولا صلاحیت داوطلبان ورود به مجلس خبرگان توسط فقهای شورای نگهبان باید تایید بشود که خود این فقها منصوب رهبر هستند. به عبارتی یک مدار بسته سه جانبه است. از رهبر، فقهای شورای نگهبان و خبرگان ایجاد شده است که اینها هر کدام میتوانند با دیگری به نوعی ارتباط داشته باشند. و از طرفی کاندیداها و نمایندگان مجلس خبرگان، قریب به اتفاق آنها، اینها نمایندگان آقای خامنهای در ارگانهای مرتبط هستند. در شورای نگهبان، قوه قضاییه، قوه مجریه و همه نهادها. لذا اینها که عملا منصوب آقای خامنهای هستند و به این مکانیسم هم گزینش میشوند؛ عملا قادر نخواهند بود که رهبر را مورد نظارت و کنترل قرار بدهند. لذا عملا رهبر پاسخ گو نیست دقیقا و عملا هم مادامالعمر شده است. ب نابراین اگر 90 درصد سوال شوندگان نظرشان این بوده که رهبر باید پاسخ گو، قابل عزل و نصب و قابل کنترل باشد؛ خیلی چیز منطقی و طبیعی است که چنین باشد. آیا براساس قانون اساسی خود جمهوری اسلامی، نباید رهبر شرایط بسیاری داشته باشد؟ ـ ایراد دیگری که خبرگان دارد این است که طبق قانون اساسی رهبر باید حائز شرایطی باشد، از جمله مدیریت، آگاهی به مسائل روز سیاسی دنیا، تدبیر، تدبر، مدیریت، شجاعت و از این قبیل. درحالی که اعضای مجلس خبرگان، همه آنها آخوند هستند. آخوند هستند یعنی اینکه تخصص آنها حداکثر میتواند در فقه باشد. درحالی که جنبههای دیگر شرایط رهبری مثل مدیریت، تدبیر، آگاهی به مسائل روز سیاسی و غیره؛ خب اینها که نمیتوانند مدعی باشند و بگویند ما متخصص همه اینها هستیم. لذا روح قانون اساسی بگونهای است که ترکیب خبرگان باید از تخصصهای گوناگونی که ذکر کردم تشکیل بشود. در این همه پرسی همچنین ایرانیهایی که مورد پرسش قرار گرفتند گفتهاند به نامزدهای انتخابات روز جمعه آینده علاقهای ندارند. شما هم اکنون گفتید که در دانشگاه تهران هستید. آیا حال و هوای انتخابات را احساس میکنید؟ ـ استنباط من هم این است که علاقهای نشان داده نمیشود. چون به خصوص کسانی که امکان رای آوردن بیشتری داشتند را عملا حذف کردند. به شکلی قضایا پیش میرود که شور انتخاباتی در کشور نیست که یکی از دلایل آن هم مخفی کردن نحوه تبلیغات است. نصب پلاکارد و پوستر و این چیزها که میتوانست فضای انتخاباتی را گرم بکند، آن هم ممنوع شده است. ظاهرا ما که در تهران هستیم میبینیم که حال و هوای انتخاباتی اصلا در کشور حاکم نیست.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
رهبري که رييس جمهور منتخب مردم(يعني مثلأ) تنها با تاييد و دستبوسي او مي تواند به رياست جمهوري برسد و براي خودش سلطان سلطانهاست (با شاه شاهان اشتباه نکنيد که خوششان نخواهد آمد)، بيايد آينده اش را به انتخاب مردم واگذار کند؟ چقدر بچه گانه فکر مي کنيد!
-- شاهد ، Mar 11, 2008روزی که رهبر ایران بپذیرد با رای مستقیم مردم و بدوراز صافی شورای نگهبان انتخاب شود. و مردم قادر به عزل وی هم باشند آنگاه با دست خود گور خود را کنده است.
-- Dave ، Mar 12, 2008بنده فکر نمی کنم حکام ایران و علی الخصوص رهبر ایران چنین چیزی را قبول کنند