تاریخ انتشار: ۲ اسفند ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با سعید شروینی، تحلیل‌گر سیاسی

پس از کاسترو سخت‌گیری‌های سیاسی کمتر می‌شود

ایرج ادیب‌زاده

Download it Here!

فیدل کاسترو رهبر کوبا گفت که از ریاست جمهوری و فرماندهی ارتش کناره می‌گیرد. مردی با آن ریش بلند و پوشش سربازی که یکی از شناخته شده‌ترین و بحث‌برانگیزترین چهره‌های پنجاه سال اخیر دنیای سیاست بود.

کاستروی ۸۱ ساله با وجودی که به دلیل بیماری و عمل جراحی از ۱۹ ماه پیش، قدرت را به برادرش رائول واگذار کرده بود، این روزها، خبر کناره‌گیری‌اش از قدرت به خبر روز مبدل شد. از آقای سعید شروینی، تحلیل‌گر سیاسی مقیم آلمان می‌پرسم، کناره‌گیری کاسترو چه اهمیتی دارد؟


فیدل کاسترو، رهبر کوبا پس از ۵۰ سال از ریاست جمهوری کناره می‌گیرد.

در این ۱۹ ماهی که آقای کاسترو در بیمارستان بوده و عملا قدرت را به برادرش واگذار کرده بود، انتظار می‌رفت که بالاخره به یک چنین تصمیمی برسد. با توجه به اینکه روز یکشنبه آتی مجلس جدید کوبا تشکیل جلسه می‌دهد که دوباره رهبری جدید این کشور را انتخاب بکند، از همین حالا آقای کاسترو با توجه به وضعیت سلامتی خود، به نوعی گفته است که کسی دیگر دنبال ایشان نباشد و برای رهبری او را در نظر نگیرند.

ولی خب، با این حرف می‌شود گفت که آقای کاسترو از رهبری کوبا، به‌طور فعال کنار می‌رود؛ هرچند که می‌تواند کماکان نظراتش تاثیرگذار باشد و به این ترتیب یکی از شخصیت‌های بسیار پر چالش جهان در ظرف این ۵۰ سال، از صحنه‌ی سیاسی کنار می‌رود. آن هم با توجه به وضعیتی که کوبا طی این سال‌ها گذرانده است، از بردن موشک‌ها، از درگیری خلیج خوک‌ها، از مهاجرت‌های گسترده مردم آن کشور به آمریکا، بحران اقتصادی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی که این کشور درگیر آن شده، همه‌ی اینها و سوء قصدهای متعددی که به خود کاسترو شده به نوعی این کشور و به خصوص رهبری آقای کاسترو را در یک وضعیت خاصی در سطح بین‌المللی قرار داده است.

از امروز با رفتن ایشان می‌شود گفت که یکی از شخصیت‌های بسیار بحث‌انگیز، کنار می‌رود. در عرصه‌ی بین‌المللی یک شخصیتی که به هر صورت سعی و علاقه داشته با آن سخنرانی‌های دور و درازش، بیش از پیش هم وضعیت جهان را، هم نوع نگاهش به آمریکا را دو قطبی بکند.

آینده‌ی کوبا را بدون فیدل کاسترو، چطور می‌بینید؟ آیا تحولات و گشایش بیشتری به روی جهان در انتظار کوبا خواهد بود؟
در هر صورت با کنار رفتن او، آن اقتدار سنگین سیاسی و اخلاقی آقای کاسترو درباره‌ی حکومتش، طبیعی است که همه چیز به همان وضعیت سابق برنگردد. در همین ۱۹ماه هم ما شاهد برخی تحولات در صحنه‌ی سیاسی و اجتماعی کوبا هستیم. آقای رائول کاسترو، کمتر مانند برادرش در صحنه‌ی رسانه‌ای کوبا حاضر است و پیشنهادهایی که داده می‌شود و حرف‌هایی که در رسانه‌ها زده می‌شود و یا حتی نمایشگاه فیلم‌ها که ظرف این یکی دو سال برگزار شده، یک مقدار سخت‌گیری‌ها کمتر بوده است.

به خصوص در عرصه‌ی اقتصادی صحبت‌هایی هست مبنی بر کاراتر کردن اقتصاد، در نظر هم بگیرید معادن کوبا، با توجه به مقایسه‌ای که می‌کنند آن را با کشورهای همسایه اطراف، لزوما خواهان گسست کامل از وضعیت کنونی نیستند. در نظر بگیرید که کوبا در منطقه و حتی جهان، سیستم آموزشی و بهداشتی قوی که داشته، همیشه مطرح بوده که این آموزش بسیار گسترده، چه سودی دارد زمانی که مردم هر روز در مشروعیت واحد حزب کمونیست مشغول باشند و چیز متنوعی برای خواندن نداشته باشند.

می‌شود گفت که اینها انتظاراتی است که مردم از رهبری جدید دارند که به آنها پاسخ دهد، یک مقدار وضعیت اقتصادی را بهتر کند و گشایش‌هایی برای تنوع بیشتر ایجاد کند.

اما کوبا با وجود داشتن رژیم کمونیستی، با جمهوری اسلامی روابط بسیار نزدیکی داشته، کاسترو به ایران سفر کرده و در دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای، هر دو از به زانو درآوردن امپریالیسم، سخن گفته‌اند. در صحنه‌ی سیاسی هم، شباهت‌هایی بین دو رژیم وجود دارد. در کوبا فیدل کاسترو همه‌ی قدرت را در دست داشته، در جمهوری اسلامی هم آیت‌الله خامنه‌ای. آیا این دو نظام با هم قابل مقایسه هستند؟
با توجه به صحنه‌ی سیاسی دو کشور که صحنه‌ی سیاسی بسته‌ای است و حزب مخالفی در درون آنها وجود ندارد، می‌شود گفت که شباهت‌هایی دارند. دو سیستم تقریبا ایدئولوژیک هستند و فضای گسترده‌ای برای مخالفانشان ایجاد نکردند. منتها باید در نظر بگیریم که در کوبا، آنچنان که دخالت در جمهوری اسلامی در زندگی شخصی و حیات اجتماعی است، کمتر است. همین که سالانه دو میلیون توریست به کوبا می‌روند و هر کاری که دلشان می‌خواهد می‌کنند و کلاً با توجه به رابطه‌ی جمعی کوبا با قمار و مسائل مربوط به زنان؛ حداقل در این عرصه‌ها مردم این محدودیت‌هایی که در درون کشور ما وجود دارد را ندارند.

از این زاویه می‌شود گفت کوبا کلاً متفاوت است با جمهوری اسلامی، ولی همانطور که اشاره شد در صحنه‌ی سیاسی به هر صورت این شباهت‌ها بوده با توجه به اینکه در اجرای سیستم آموزشی و نیازهای مردم و نیز سیستم پزشکی که گفته شد، یک مقدار کوبا موفق‌تر عمل کرده است و در این زمینه هم شاید یک اختلافاتی بین این دو کشور باشد.

و پرسش پایانی اینکه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، کوبا همیشه نقش داشته است، مثلا همسایگی، مهاجران، مسایل اقتصادی. این نقش را این بار در میان نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا چطور می‌بینید؟
با توجه به نقش قوی مهاجرت کوبایی‌ها به آمریکا، همیشه یکی از تم‌های انتخابات ریاست جمهوری این بوده است. واقعیت هم این‌ست که ظرف این ۴۰-۵۰ سال، به نظر می‌رسد که امروز که آقای کاسترو به کنار می‌رود، این صحبت، صحبت واقعی باشد.

سیاست‌های دولت آمریکا، سیاست‌های موفقی نبوده است. این بایکوت کامل کوبا، عملا زمینه را برای ادامه‌ی حیات سیاسی آقای کاسترو فراهم کرده و ایشان همیشه توانسته با اشاره به یک دشمن خارجی، مشروعیت برای خود در داخل کشور ایجاد کند و کمک کند به این مشروعیت بیشتر.

امروز هم به نظر می‌رسد در میان این نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، مطرح هستند، حداقل آقای اوباما سیاست دیگری را در پیش گرفته باشد که بخواهد با رهبری جدید کشور کوبا مذاکره کند. اینکه آقای مک کین یا خانم کلینتون به نظر نمی‌آید چنین سیاستی را داشته باشند. آنها کماکان بر این باور هستند که فشار باید ادامه پیدا بکند.

بعد از رفتن کاسترو، یک مقدار این سیاست تغییر بیشتری می‌کند. باید منتظر ماند، ضمن اینکه مهاجران کوبایی هم اصولا، با توجه به عوض شدن نسل که تندروها کنار می‌روند. شاید یک زمینه‌ای فراهم بشود برای گشایش‌هایی که اینها بیشتر به کشورشان بروند و از این جهت تاثیرگذار باشد.

Share/Save/Bookmark

فیدل کاسترو پس از پنجاه سال رفت
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

اميدوارم حضرت "آقا" نيز مهرورزی فرموده و بعد از هجده سال دست از سر کچل اين ملت بردارند

-- Arman ، Feb 22, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)