تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفت و گو با شهلا شفیق، جامعه‌شناس درباره‌ی محدودیت‌های جدید برای زنان:

دیوارکشی ناممکن جداسازی جنسیتی

ایرج ادیب‌زاده

Download it Here!

طرح‌های تازه و دنباله‌دار جداسازی زن و مرد در جمهوری اسلامی و نیز طرح کتاب‌های درسی دخترانه ـ پسرانه در دبستان‌ها، جامعه‌ی ایران را به کدام سمت می‌کشاند؟ لاله‌ی افتخاری از نمایندگان نزدیک به دولت در مجلس شورای اسلامی، حتی از جداسازی زن و مرد در آسانسور، پارک‌ها، سینما‌ها، قطارها و دانشگاه‌ها، سخن گفته است. خانم شهلا شفیق، جامعه شناس و فعال حقوق زنان در پاریس، این جداسازی و دیوارکشی‌ها را غیر ممکن توصیف می‌کند.

اقدامات جدید این جداسازی جنسیتی در چارچوب همان چیزهایی صورت می‌گیرد که مربوط است به ماهیت ایدئولوژیک این رژیم که بر مبنای ایدئولوژی ساخته شده و درحقیقت مساله‌ی زنان در مرکز این ایدئولوژی قرار دارد. اینها خودشان بهتر می‌دانند با این کار به جایی نمی‌رسند، عملاً در طول این سی سال، به هیچ عنوان، طرح‌های جداسازی موفق نبوده و برعکس آنچه که در جامعه‌ی ایران اتفاق افتاده، حضور روز افزون زنان در عرصه، و بالاگیری جنبش زنان بوده است. در مقابل این بالاگیری، طبیعتاً اینها اقدامات ضدحمله‌ای انجام می‌دهند. این اقدامات، ضدحمله‌ای هستند. همچنان که دیدیم مجله‌ی زنان قائل به این بود که در چارچوب همین نظام حرکت کند و در حالیکه اعضای این مجله اعتقاد داشتند که بقیه‌ی فعالان جنبش زنان تندروی می‌کنند؛ این‌ها خود مجله‌ی زنان را هم توقیف کردند.


این موضوع نشان می‌دهد که در حقیقت یک نوع سیاستِ ضد زن وجود دارد. ابتدای جمهوری اسلامی که این سیاست وجود داشت، الان در حال تشدید شدن است و دلیل روشن آن هم بالاگیری جنبش زنان است و به نظر من ما باید این موضوع را در این متن نگاه کنیم. به خاطر اینکه اینها می‌خواهند بگویند ما قدرت را در دست داریم و در مقابل خواسته‌های آزادی‌خواهانه‌ی و برابری‌طلبانه‌ی شما، این جداسازی را قرار می‌دهیم. یعنی زنان سر جای خودشان و مردان هم سر جای خودشان، و این طبیعتاً یک فکر ضد برابری است که اینها در برابر جنبش برابری‌طلبانه‌ی زنان، مشغول انجام آن هستند و بر آن پافشاری می‌کنند.

جداسازی زن و مرد، طی نزدیک به سی سال حکومت اسلامی، مشکلات فراوانی در ایران بوجود آورده است از جمله در ورزش زنان. آیا این مشکلات در حال حاضر چشمگیر است؟
نه تنها مشکلات فراوان است؛ بلکه یک نوع روحیه را که سالها گسترش پیدا کرده، بیشتر دامن می‌زند و یک نوع نفرت ایجاد می‌کنند. چون زن را چرا از مرد جدا می‌کنند؟ بحث می‌کنند در جدایی زن و مرد، می‌گویند مساله‌ی آتش و پنبه است و تا زمانی که این افکار عقب‌مانده ترویج می‌شود، به خاطر آن است که قدم زن را محل گناه و محل آشوب تلقی می‌کنند‌. خود این موضوع، روی روحیه‌ی اجتماعی تاثیر می‌گذارد. علیرغم اینکه مبارزه جریان داشته، از طرف نگاهی که در طول این سالها به زن می‌شود، هر روز و هر روز تبلیغ و ترویج شده است. چه از طریق سریال‌ها تلویزیونی و چه از طریق این اقداماتشان و خود این موضوع، یک دید روزمره‌ای را باعث شده که زنها را به عنوان مرکز آشوب معرفی می‌کند و به بحث جنسیت دامن‌، به بیماری‌های اجتماعی‌، به جرایم اجتماعی ‌و به مشکلات جوانان دامن می‌زند. چون طبیعتاً زن و مرد باید بتوانند در کنار هم حرکت کنند و جامعه‌ ایران، که بخش زیادی از آن را جوانان تشکیل می‌دهند، احتیاج دارند به اینکه این جوان‌های دختر و پسر در کنار هم، معاشرت بکنند.

در حقیقت یک چنین دیوارکشی، اردوگاه سازی جنسیتی است. یک نوع آپارتاید جنسیتی است. این است که به همه‌ی مفاسد اجتماعی دامن می‌زند، همچنان که تاکنون دامن زده است. نفعی هم نه برای زنان و نه برای مردان ندارد. طبعاً سکوت کردن در مقابل این اقدامات، اجازه می‌دهد که هرچه اینها می‌خواهند، بیشتر جلو روند. باید با انواع امکانات، حتی از طریق مسخره کردن، زیرپا گذاشتن مقابله کرد. همچنان که در مورد بی‌حجاب نیز چنین اقداماتی شده، یعنی به مرور به مسخره تبدیل شده است و بعد از این هم به مسخره تبدیل خواهد شد. ولی در عین حال ما نمی‌توانیم به این موضوع بسنده کنیم. باید متوجه شویم که این موضوع، روحیه‌ی عمومی و اجتماعی را تخریب می‌کند. در طول این سالها که این تبلیغات ارتجاعی وجود داشته، به نظر من خیلی مخرب بوده است. برای مثال یک خانم جوان فرانسوی که به ایران سفر کرده بود، پس از بازگشت برایم تعریف می‌کرد و می‌گفت یکی از بزرگترین شوک‌هایی که در ایران به او وارد شده، موقعی بوده که بدون آنکه متوجه باشد سوار یک اتوبوس شده و در جریان این نبوده که قسمت جلو و عقب، مربوط به زنان و مردان است و فکر می‌کرده مختلط است. او می‌گفت رفتاری که با من شد، یعنی رفتاری که افراد با او داشتند، و نگاه سنگینی که دیگران به او داشتند باعث شد بود تا شب وقتی به خانه رفته بود، شروع به گریه کردن کند. او می‌گفت تا دو سه روز می‌ترسیدم از خانه بیرون بیایم. شما فکر کنید اینجور نگاه‌ها برای آدمی که در آزادی زندگی کرده، چقدر تحقرآمیز است. شاید حتی آدم‌هایی که آن نگاه‌ها را کردند، نمی‌خواستند آنگونه نگاه کنند و تحقیر کنند. ولی در طول سالها، این روحیه تحقیر جا افتاده است که طبیعتاً این زن وقتی در قسمت مردان، سوار اتوبوس شد، خود به خود هزار فکر بد در مورد این زن شده بود و نگاه‌های خاصی نسبت به او داشتند و این موضوع باعث شد چند روز از خانه بیرون نرود. این فردی است که در آزادی زندگی کرده و می‌تواند احساساتش را اینگونه بیان کند ولی شما این مجموعه را جمع بزنید، ببینید چه خسارات روحی و روانی بر زنان و جوانان ما وارد می‌شود، آنوقت خودتان عمق فاجعه را می‌توانید درک بکنید. هرچند ظاهراً می‌تواند به نظر مسخره باشد. خب آن زن، فرانسوی بود. در ایران زنان را می‌برند و به خاطر لاک ناخن یا ماتیک اذیتشان می‌کنند و فحش‌شان می‌دهند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

جالب این است که در ایران در بسیاری از موارد خود خانمها، کسانی مثل فاطی رجبی و همین لاله خانم افتخاری، چنین پیشنهادهایی را مطرح می کنند. بابا جان شما که به خودتان رحم نمی کنید چه بر سر شوهرانتان می آورید؟ شما خانمهای عزیز هم مارادونا را ول کنید این غضنفرها را بچسبید که به خودتان گل نزنند

-- باشو غریبۀ کوچک ، Feb 7, 2008

تمام اين حرف هاي درست يك ريشه روانشناسي اجتماعي دارد و آن در يك ضزب المثل صحيح بيان مي شود كه كافر همه را به كيش خويش بيند يعني حصار گذار چون خود به همه نواميس نظر بد دارد همه را اين چنين مي بيند و چاره را در تعميم پوشش كامل مي داند و واي از زماني كه حصار گذار قانون گزار هم بشود

-- بدون نام ، Feb 7, 2008

Man pishnehadam be dolat inast ke Zan va shohar ha ra niz az ham joda konid Ta be eslame hokomati zarbe vard nayayad!

-- بدون نام ، Feb 7, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)